کنون که میدَمد از بوستان نسیم بهشت
من و شرابِ فرح بخش و یار حورسرشت
حافظ این نکته رابخوبی درک کرده بود که احساس گناه کردن آدمی را خشک وخشن وپریشان خاطرمی کند. اغلب ادیان قرنهاسعی وتلاش کرده اندتابه انسانها تلقین کنند که شماگناهکارید وباید ازاین دستورات اطاعت کنیدتاگناهانتان بخشیده شودوگرنه درآتش دوزخ به سخت ترین وجه ممکن مجازات خواهیدشد.
ادیان ومذاهب؛ سعی می کنندبا ایجاداحساس گناه آدمیان را سرشار ازتنش و درگیری کرده وآنهارابه بردگانی مطیع ودست آموزتبدیل کنند. روشن است انسانی که خود راگناهکاردانسته ودائمااز مجازاتهای هولناک بترسد راحت ترازدیگران تن به بردگی می دهد ومتقابلا کسی که معصومیت خودرادرک کرده و احساس گناه نکند شادمانه تر؛ لطیف تر ومنعطف ترازدیگران زندگی می کند وهرگزبه هیچ قیمتی تن به بردگی نمی دهد. کودکان نمونه ی بارز این ادعا هستند آنها معصوم وبی گناه هستند وبسیارلطیف وشاد زندگی می کنندامابه مرور که رشدمی کنند ازسوی خانواده؛ اجتماع وبه ویژه مذاهب؛ گناهکار شناخته شده ومعصومیت ولطافت خودرا ازدست می دهند تااینکه تبدیل به یک برده ی مطیع و متعصّب شوند. رسالت حافظ این هست که مارا از شرّاین احساسات منفی وویرانگر برهاند وبه ما دراین غزل ناب این نکته رابرساند که جهنم ودوزخی درجایی دیگرجز «اکنون واینجا» وجودندارد هرچه هست به خودمان بستگی دارد اگر شادمانه وعاشقانه زندگی کرده وآن رابه جشن وضیافت تبدیل کرده باشیم دربهشت هستیم واگر زنجیرهای سنگین خرافات بردست وپاهای خودبسته ونتوانسته باشیم همراه بانسیم به رقص درآمده وبه تابش نور خورشیدسرمست شده وشادمانه نفس بکشیم درجهنم بسرخواهیم برد.
کنون: اینک؛ اینجا؛ حالا؛ کسی که بتواند بیشترین وقت خودرادرزمان حال شادمان ومسرور زیسته وقدردان زندگی بوده باشد درحقیقت اودربهشت ساکن هست.
می دَمد: می وزد.
بوستان:جائی که سرشار ازعطروبوی دل انگیزاست،بستان، باغ
حور: زیباروی بهشتی
حور سرشت: کسی که فطرت پاک وذات زیبائی دارد.
احتمالاً موسم بهاراست وحافظ عزیز، با درکِ لطافت وصفای باغ وبوستان، به وَجد آمده وعواطف واحساساتِ درونی را درقالبِ این غزل زیبا وشورانگیز بیان نموده است.
- ۰ نظر
- ۲۴ آذر ۹۹ ، ۱۵:۳۰
- ۳۰۸ نمایش