آن سیه چُرده که شیرینی عالم با اوست
سه شنبه, ۲ دی ۱۳۹۹، ۰۲:۰۴ ب.ظ
آن سیه چُرده که شیرینی عالم با اوست
چشم میگون لب خندان دل خرّم با اوست
این غزل بسیارشیوا وشیرین باآهنگی دلنشین وموسیقی دلنوازسروده شده ودارای مضامین بِکرعاشقانه است. بسیاری بدون آگاهی ازشانِ نزولِ غزل، براین باورند که این غزل درمدح پیامبراسلام می باشد،
امّا چه کنیم که اینچنین نیست. حافظ اصلاً شبیه سعدی ومولوی ودیگران نیست وشعرمذهبی نسروده است. اوباهمه ی عارفان و شاعرانِ هم روزگار وپسین وپیشین عصرخود تفاوت های اساسی به ویژه درجهان بینی ونگرش دارد. بااینکه درزمان حاکمیّتِ اسلام می زیسته ومانعی برای سرودن غزل درمدح بزرگان دینی به ویژه پیامبراسلام نداشته لیکن مبادرت به انجام این کار ننموده است. اوتمام همّ وغمّ خود را درراستای تبیین عشق وطریق عشقبازی صرف نموده وبه رغم ِآنکه صدها غزل درمدح شاه شجاع ،شیخ ابواسحق، تورانشاه و....سروده،حتّا یکبار نیزاسم پیامبراسلام را در غزلیّات خود نیاورده وهیچ غزلی درمدح خلفای راشدین و دیگررهبرانِ مذهبی نیز نسروده است! .
غزل موردِ بحث به احتمال قوی مطابق نظراغلبِ شارحان محترم، تماماً در تعریف و تمجید شاه شجاع و پیش از حمله به آذربایجان سروده شده است.
چُرده یا چَرده یاچِرده هرسه درست است.
لون، رنگ
سیه چُرده : کسی که پوستی سیاه دارد. سیاه رنگ
چشم میگون: چشمی که ازمستی سرخ شده باشد.
معنی بیت: آن سبزه (سیاه پوست) که یک دنیا شیرینی درظاهروباطنش دارد، چشمان ِ مست و گیرایی دارد، لبِ خندان ودل شادان و باصفایی دارد...
شمع اگرزان لب خندان به زبان لافی زد
پیش عشاق تو شبها به غرامت برخاست
گر چه شیرین دَهنان پادشهانند ولی
او سلیمانِ زمان است که خاتم با اوست
شیرین دهنان: شاعران (باتوجّه به اینکه شاه شجاع دارای طبع شعری نیز بوده)کسانی که با کلام شیرین ِخود اطرافیان رابه فیض می رسانند.
سلیمان: فرزند حضرت داوود از انبیای بنیاسرائیل که گویند باد به مطیع او بوده واورا باقالیچه ی معروفش به پروازدرمی آورده وبه مقصدمی رساند.
خاتم: انگشتری، منظورهمان انگشتری سلیمانست که گویند اسم اعظم برنگین ِآن حک شده بود وبه واسطه ی آن سلیمان به قدرتِ خارق العاده ای دست پیداکرده بود.
معنی بیت: گرچه شاعران به مددِ طبع شعری، هرکدام خود پادشاهای هستند لیکن او (شاه شجاع) هم شاعر است وهم پادشاه،بنابراین گزافه گویی نیست اگربگوییم شاه شجاع سلیمانِ زمانه هست وانگشتری سِحرآمیز نیزدردستان قدرتمند اوست.
عهدمابالب شیرین دهنان بست خدا
ماهمه بنده واین قوم خداوندانند
روی خوب است وکمالِ هنرودامن پاک
لاجرم همّتِ پاکان دو عالم با اوست
معنی بیت: اودارای سیمایی دلرُبا وجذّابست ودرهنر (شاعری) به حدّ کمال رسیده وباطنش نیز پاک وبی آلایش است. برهمین اساس که ظاهر وباطنِ نیکویی دارد، درکانون ِ توجّه وعنایتِ پاک باطنان هردوعالم قراردارد وموردتحسین وتمجید وتکریم آنان است.
کدورت ازدل حافظ ببردصحبت دوست
صفای همت پاکان وپاک دیننان بین
خال مِشکین که بدان عارض گندمگون است
سرٌ آن دانه که شد رهزن آدم با اوست
خال مِشکین: خال سیاه وجذّاب که با اجزای صورتِ معشوق همخوانی دارد وخوش نشسته است. شاه شجاع جوانی بسیار زیبا وخوش قدوقامت بود بطوریکه درزیبایی زبانزدعام وخاص بوده وداستانهایی نیز دراین خصوص مطرح می باشد. گویند که همه ی مردان آلمظفر در صورت خالی داشتند وبدان معروف بودند. شاه شجاع نیز مستثنی نبوده وخالی برصورت داشته، حافظ بدان اشاره نموده است.
گندمگون: کسی که چهرهاش اندکی تیره و بهرنگ گندم باشد.
معنی بیت: آن خالِ سیاه وجذّابی که بسیارخوش برسیمای تونشسته است، فریبندگی ِ دانه ی گندمی را دارد که آدم وحوّا را دربهشت به وسوسه انداخت. خال تونیز به همان سیاق، توجّه ِ دیگران راجلب کرده و به سوی تو سوق می دهد وآنها رامشتاق وشیدای تومی نماید.
ای که درزنجیرزلفت جای چندین آشناست
خوش فتادآن خال مشکین بررخ رنگین غریب
دلبرم عَزم سفر کرد خدا را یاران
چه کنم با دل مجروح که مَرهم با اوست
معنی بیت: خداوندا دلبر ودلدارم به سفر (آذربایجان) رفت دل من ازعشق اوزخمیست ودرمانش نیزهمراه اوست، من درفراق یار بااین دل مجروح بدون مرهم چگونه سرخواهم کرد؟
ناوک غمزه بیاور رسن زلف که من
جنگها بادل مجروح بلاکش دارم
باکه این نکته توان گفت که آن سنگین دل
کُشت ما را و دَم عیسی مریم با اوست
سنگین دل: نامهربان، بی اعتنا،سخت دل
معنی بیت: باچه کسی این درد را درمیان بگذارم که معشوق نامهربانی می کند و نسبت به عشق واشتیاق ِ سوزنده ی من بی اعتنایی می کند؟ اوباجوروجفای خویش جانم رابرلب رسانده، درحالی که می تواند بادَم مسیحایی خود به من زندگانی دوباره ای بخشد!
اگردقّت کرده باشید حافظ دراغلب غزلیّاتی که درمدح شاه شجاع سروده، ازبی اعتنایی و نامهربانی او گلایه وشِکوه بسیار کرده است! امّا چرا وبه چه علّت شاه شجاع نسبت به عاشق سینه چاکِ خود که روزی مَحرم ِ خلوتگاه و هم پیاله وانیس ومونس اَش بوده ،بی توجّهی می کرد؟
پیشترگفتیم که حافظ وشاه شجاع حدود سی سال رابطه ی دوستی صمیمانه وعاطفی داشتند وبیشترین وبهترین بخش ِ عمر گرانبهای حافظ درزمان حاکمیّتِ این پادشاهِ جوان وبسیارخوش سیما سپری شده است. بادرنظرگرفتن محتویّات غزلهای حافظ چنین بنظرمی رسد بجزچندسال اوّل ِ آشناییِ این دو، مابقی سالهای دوستی، عشق ومحبّت میان آنها یکطرفه جریان داشته و بیشترازجانب حافظ تداوم پیداکرده است.
شاه شجاع اگرچه خودنیزفردی خوشگذران،عیّاش وبی قید وبند نسبت به مسایل شرعی بوده، لیکن ازترس متشرّعین ِ متعصّب که اتفاقاً در دستگاهای دولتی هم نفوذزیادی داشتند جرات نمی کرده ازحافظِ شوریده سر، که متّهم به خروج ازشریعت،تظاهربه شرابخواری وحتّاتکفیر شده بوده بصورت ِ آشکارا حمایت کند. او درتنگنا وشرایط سختی قرارگرفته بود،حملاتِ تند وبی وقفه وآتشین حافظ،برجبهه ی کینه توزانِ فرقه گرا و یکسویه نگر تمامی نداشت وروزبروزشدّت بیشتری به خود می گرفت وبیش ازپیش آنها رابرعلیه خود می شوراند. از همین رو شاه شجاع پس ازآنکه بکلّی ازخاموش کردن ِ توپخانه ی حافظ ناامیدشد و ازبی پروایی،آزاداندیشی و ساختارشکنی ِ پی درپی او به ستوه آمد، به ناچارطریقِ محافظه کاری پیشه کرد وتصمیم گرفت برای نجاتِ تاج وتختِ خویش،ازحافظ دوری گُزیند.
شاه جوان بیش ازاین قادرنبود درمقابل فشار تندرویان ودلواپسان، مقاومت کند. اوناگزیررفیق صمیمی ویارویاورحقیقی خویش رارهاکرد تامگرخود را ازاتّهام حمایتِ ازحافظ که دیگربه فتنه گری وکفرگویی اشتهار یافته بود برهاند!
امّاحافظ که فردی عاشق پیشه بود وبه شاه شجاع فراترازرابطه ی شاه وشاعر علاقمند وعاشق بود،ازعشقبازی پاپس نکشید وتاآخر برسرعهد وپیمان خویش وفادارماند.
بسوخت حافظ ودرشرط عشقبازی او
هنوزبرسرعهد ووفای خویشتن است
حافظ از معتقدان است گرامی دارش
زانکه بخشایش بس روح مُکرّم با اوست
معتقدان: پیروان وعقیده مندان، باورکنندگان.
روح مُکرّم: روح کریمانه، کنایه از روح پاک باطنان و مردان حق.
ای شاه شجاع ،حافظ از ارادتمندان توست. اورا محترم وگرامی دار(نسبت به اوبی اعتنایی مکن) که برکت و همّت و شفاعت ارواح پاک باطن بسیاری را با خود دارد. بخشندگی حافظ بی پایان است وبی اعتنایی های تورا خواهدبخشید ازاودوری مکن.
من نه آنم که زجورتوبنالم حاشا
بنده ی معتقدوچاکر دولتخواهم
- ۹۹/۱۰/۰۲
- ۵۸۶ نمایش