حافظانه

شرح غزلیات حافظ

حافظانه

شرح غزلیات حافظ

برداشتهای شخصی من از غــزلهای پیامبر عشق و ادب حضــرت حافـظ

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات

کسی که حُسن وخط ِدوست درنظردارد

دوشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۹، ۰۳:۴۵ ب.ظ



کسی که حُسن وخط ِدوست درنظردارد

مُحقّق است که او حاصلِ بَصر دارد


حُسن: جاذبه وزیبایی،هم می توان حُسن را به تنهایی درنظرگرفت که شامل همه ی زیبائیها ومحاسن دوست گردد هم می توان حسنِ خط عذاردوست رادرنظر گرفت که درآنصورت فقط جاذبه ی خط رخساردوست راشامل می شود.
خط: موهای لطیفی که گِرداگردصورت می روید وبه جاذبه ی معشوق می افزاید ودل ازعاشق می رباید. اوج جلوه وجاذبه ی این خط ازآغاز نوجوانی تااواخر جوانیست. تاثیروگیراییِ آن، دریک رابطه ی عاشقانه وعاطفی به همان میزان ِ تاثیرافسون چشم وکشش زلف وجادوی خال و....می باشد.........
 محقّق: خط محقق از شیوه‌های مهم  خوشنویسی اسلامی و از جمله خطوط ششگانه است که ابداع یا سامان دادن آنها را به ابن مقله نسبت داده‌اند. برخی از خطاطان خط محقّق را پدر خطوط (عربی) گفته‌اند. خط محقق نزدیکترین خط به کوفیساده‌است. در این خط اشکال حروف یکدست، یکنواخت و درشت اندام است که با فواصل منظم و بدون تداخل حروف می‌باشد.
گرچه دراینجا "محقّق" به معنای مُسلّم، درست وحقیقت آمده است امّا براساس سلیقه ای که ازحافظ شناخت وسراغ داریم اوشاعریست که با یک معناگرفتن ازیک واژه قانع نمی شود وتلاش می کند همیشه یک معنا یاگاه چندمعنای دیگر نیزازواژه ی انتخاب شده استخراج نماید. دراغلب ابیات،علاوه برمعنای اصلی، رشته ای نامرئی، واژه ها رابه یکدیگرپیوند می زنندو معناهای متفاوتِ دیگری تولید می کنند. دراینجا نیزباتوجه به خطِ دوست درمصراع اول، که بجز موی صورت، دست خطّ دوست را نیزتداعی می نماید، واژه ی "محقّق" بسیارهوشمندانه و حافظانه بکارگرفته شده تا درلایه ای دیگرازمعنای اصلی بیت،دستخطِ دوست نیز به خط زیبای محقّق، تشبیه وتوصیف گردد. امّااعجازحافظ درپیوند زدن واژه های خط ومحقّق به یکدیگر درهمینجاتمام نمی شود. حافظ بازی دیگری دارد او دراینجاهنرمندانه، چیدمان ومرتب بودنِ موهای لطیفِ رخسار معشوق رانیزبه چیدمانِ منظّم وچشم نواز خط محقّق تشبیه کرده است. چیدمانی  که درآن حروف بافاصله های منظمی بدون تداخل درکنارهم می نشینندوزیبایی خاصی می آفرینند.
بصر: بینایی،چشم
معنی بیت: کسی که ازرمزوراززیبائیِ رخساروچشم وزلف ولب ودهان دوست وتاثیرجادوی خط وخال او باخبراست وآنهارادرکانون توجّهات ونگاهش قرارداده ، مُسلّم است که اوتوانسته  ازنعمتِ بینایی، بهترین فیض وبهترین بهره راببرد.
 چنین کسی نعمت بینایی راهدرنکرده وآن رابه درستی بکاربُرده است. نگاهِ زیبا داشتن ونظربر زیبائیها انداختن، آدمی را زیبا می سازد وبه زیبائیها می رساند همانگونه که زیبا اندیشان به زیبائی می رسند ومحصولات زیبائی نیزبدست می آورند.
 "زاهد" چشمان خودرابه بهانه ی پرهیزازگناه !برزیبائی ها  وگوش خودرا به بهانه ی شیطانی بودن! برموسیقی می بندد وهیچ حاصلی رانیز بدست نمی آورد. امّا کسی که قوّه ی بینایی را برای زیبادیدن بکارمی گیرد درحقیقت اواین قوّه رابه کمال می رساند واین بهترین روش ِسپاسگزاری ازخالق این نعمت می باشد واوراخشنودمی سازد.
حافظ که خودسرحلقه ی نظربازان بوده، مارابه زیبادیدن  ونظربرزیبائیها انداختن دعوت می کند تافقط برزیبائیها نگاه کنیم. اوازراهنما وپیرافسانه ای خویش یاد گرفته که درهرشرایطی،زیبانگاه کند ودرپیِ کشفِ زیبائیهای پیرامون باشد.
نیکیِ پیرمغان بین که چو مابدمستان
هرچه کردیم به چشم کرَمش زیبابود.


چوخامه دررهِ فرمانِ اوسرطاعت

نهاده‌ایم مگر او به تیغ بردارد


ازلحن کلام،جنس واژه ها وحال وهوای غزل چنین بنظرمی رسد که مخاطبِ این غزل محبوبی والامقام (پادشاه) می باشد. به احتمال قوی این پادشاه کسی جزشاه شجاع نیست.
خامه: قلم
این بیت باالهام گرفتن ازشیوه ی قط زنی درخوشنویسی خَلق شده است. استاد قلمتراش یاخطّاط،پس ازتراش قلم، درپایان کار نوک قلم را به اندازه ی مشخصی قطع می کند که این عمل را قط زنی گویند. حافظ که به استنادابیاتی ازاین دست،احتمالاً خودنیز درخوشنویسی دستی داشته، قط زنی رابستری مناسب برای بیان عواطف واحساساتِ درونی دیده ومضمونی زیبا آفریده است. این مضمون درادامه ی بیت پیشین، که خط دوست به خط زیبای محقّق تشبیه شده بود بسیارشایسته،زیبا ومرتبط پردازش شده تا پیوندِ عمودی ابیات رانیز حفظ وتقویت نماید. دربیت پیشین دوست درجایگاهِ خوشنویس خط محقّق نشسته ودراین بیت عاشق خودرا درجایگاهِ قلمی دراختیارخوشنویس دیده است تا به فرمان اوآخرین مرحله ی تراش قلم که همان قط زنی است انجام پذیرد. عاشق وقتی خودرا همچون قلمی درمیان انگشتان معشوق درنظرمی گیرد ودرآغوش انگشتان دوست می غلتد حظّی روحانی ازجنس وصال تجربه می کند وشعف وشادمانی وجودش رافرا می گیرد.
معنی بیت : همانندِ قلم که درعملِ قَط زنی، دراختیارکاملِ خوشنویس قرارمی گیرد تابه میل واراده ی اوسرازبدنش جداگردد ماعاشقانِ دوست نیزسربندگی واطاعت درمقابل دوست بر زمین نهاده ایم تابه فرمان اوسرازبدن ماجداشود ومابه کمال برسیم. قلم نیزوقتی سرازتنش جدا می شود قابلیّتِ زیبانوشتن پیدامی کندوبه کمال می رسد.
زیرشمشیرغمش رقص کنان بایدرفت
هرکه شدکُشته ی اونیک سرانجام افتاد


کسی به وصل تو چون شمع یافت پروانه

که زیرتیغ تو هر دَم سَری دگر دارد


دراین بیت حافظ خوش ذوق اینبار سرسپردن ِشمع به تیغ فتیله زنی رادستمایه ی خویش قرارداده است. درقدیم هرازچندی سرشمع یاهمان فتیله ی آن را باوسیله ای به نام گاز یا مقراض می بُریدند تاروشناییِ بهتری دهد.
"پروانه" دراینجا به معنای اجازه ومجوّزاست که شمع پس ازآنکه بارها سرخودرا به زیرتیغ می سپارد ودَم برنمی آوَرَد دریافت نموده وواردِ حرم دوست شده است. امّا حافظِ رند "پروانه" رادرجائی که شمع حضور داردبگونه ای هنرمندانه به معنای اجازه بکارگرفته که درپس زمینه ی ذهن مخاطب، تصاویری ازصحنه های خیال انگیز سرنهادنِ عاشقانه ی پروانه به زیرتیغ ِ آتش شمع رانیزنمایان سازد. هنری جذّاب وجالب که تنها ازعهده ی حافظ شیرین سخن برمی آید.
معنی بیت: به حرم وصال توهرکسی به سهولت وآسانی نمی تواندواردگردد. شمع نیز به واسطه ی آنکه بارها سرخودراعاشقانه به مقراض عشق توسپرده وبارها ایثارگری نموده، اینچنین پاداش گرفته وبه خلوتگاهِ تودسترسی پیداکرده است.
رشته ی صبرم به مقراض غمت ببریده شد
همچنان درآتش درمِهرتوسوزانم چوشمع


بپای بوس ِتو دستِ کسی رسیدکه او

چو آستانه بدین در همیشه سر دارد


آستانه : پیشگاه ودرگاهِ ورودیِ خانه "آستانه" از اینکه مدام سربردرگاه ِدوست نهاده،همانند شمع پاداش خودراگرفته ،به یاردسترسی دارد وهمیشه درحال پای بوسی اوست.
معنی بیت: هرکس همانندِ آستانه ی بارگاهِ تو، سرخودرابه این درنهاده باشد سرانجام به فیض پای بوسی تونایل می گردد همانگونه که آستانه ی بارگاه توبه این سعادت وافتخاررسیده است.
به وجهِ مرحمت ای ساکنانِ صدرجلال
زروی حافظ واین آستانه یادآرید


ززُهد خشکِ مَلولم کجاست باده ی ناب

که بویِ باده مُدامم دماغ تر دارد


حافظ بیشترازهرچیزی اززُهدِخشک وتعصّبی وآمیخته به خرافات بیزاراست ودوست ندارد درچنین مکانهای ملال انگیزی حضورپیدا کند. اواهل خرابات است، آنجاکه ازهمه ی نامها وننگ ها، تعلّقات،بندها واسارت هاآزاد می شود وبه رهایی می رسد. 
مُدام: ایهام دارد هم به معنای همیشه ،  هم به معنای شراب است.
دماغ را تَر دارد : مغز را باطراوت و شاداب نگاه داشته وازخشکه مقدّسی بازمی دارد. 
معنی بیت: اززهدِجاهلانه ودرآمیخته باخرافات بیزارم، نمی توانم بپذیرم که خداوند اززهدِخشک خشنودخواهدشد درنزدِمن باده خواری ِبی روی و ریا بهتراززهدِ آلوده به ریا وجهالت می باشد کجاست باده ی زلال وخوشگواری که روح وروانم رالطیف وباطراوت وتازه می سازد؟
مسلّماً حافظِ فرهیخته این نکته راکشف کرده وبهترازهرکسی می داند که یک دل شادمان وشنگول هزاران باربهترازیک دل عبوس وگرفته می تواند در شادی بخشی  وبدست آوردن دلِ غمدیدگان تاثیرگذارباشد.
صوفی گلی بچین ومرقّع به خاربخش
وین زهدِخشک به می خوشگواربخش


زباده هیچت اگرنیست این نه بس که تورا

دَمی ز وَسوسه ی عقل بی‌خبر دارد؟


حافظ ازعقل ِ مصلحت اندیش نیز به همان میزان که اززهدخشک ملول است بیزاری می جوید چراکه عشق دروجود اوجریان یافته وسرشارازهیجان وشوق وشعف است وهیچ نیازی به عقل مصلحت گرا ندارد. عقل درنظرگاهِ عاشقی همچون حافظ، هیچکاره است وهمه ی تصمیمات ازجانبِ حضرت عشق اتخاذمی گردد. حافظ این بیت راخطاب به کسانی سروده که عقل رابرعشق ترجیح داده ودل ِ خودرابه مصلحت اندیشیِ عقل خوش کرده اند.  
منظورازوسوسه ی عقل، تصمیماتیست که دمادم وبی وقفه ازجانب عقل مصلحت اندیش اتخاذوبه صاحبش ابلاغ می گردد وتوجّه اورابه مصلحت اندیشی سوق می دهد ووسوسه تولیدمی کند.
 درنظرگاه حافظ فرمانهایی که ازجانب عقل صادرمی شوند آزارنده،خشک وغیرقابل تحمّل هستند.رندِ عالم سوز رابامصلحت بینی چکار / کارمِلک است آنکه تدبیروتامّل بایدش
 حافظ به طنز وطعنه به عاقلانی که به حکم عقل ازباده خواری پرهیزمی کنند یادآوری می نماید که باده بنوشید نه تنها ازباده زیان نخواهیددید بلکه ازمستی وبیخودی لذّت برده وبرای مدّتی نیزازفضولیِ عقل درآرامش واَمان خواهیدبود.
معنی بیت: ای عاقلی که باده رانفی می کنی، اگرباده برای توهیچ سود وحاصلی ندارد، همین بس نیست که برای ساعاتی تورا ازتبلیغات وپیشنهادات عقل آسوده می گرداند؟
هرنقش که دستِ عقل بندد
جزنقش نگار خوش نباشد


کسی که ازرهِ تقوا قدم برون ننهاد

به عزم ِمیکده اکنون رَه سفر دارد


دراین بیت حافظ خودرامثال می زند که عمری درطریق تقوا وپرهیزگاری سپری کرد لیکن اززمانی که به حقیقتِ عشق واعجازآن پی برده روی به این طریق نهاده وازخانقاه وعبادتگاه خارج شده وبه میخانه می رود.
معنی بیت: درادامه ی بیتِ قبلی ،ای عاقل، ببین جاذبه وجادوی میکده را ،ببین کسی که عمری  تقوا وپرهیزگاری پیشه کرده چگونه روبه سوی میکده نموده است!
 زخانقاه به میخانه می رود حافظ
مگرزمستی زهدریابه هوش آمد!


دل شکسته ی حافظ بخاک خواهد برد

چو لاله داغ هوایی که بر جگر دارد


 دل ِ مایوس وخونین حافظ افسوس وحسرت توراباخودبه زیرخاک خواهد برد همانندِ لاله ای که دردلِ خود داغ عشقی دارد وباآن زاده می شود وباآن به خاک فرومی رود.
خیال خال توباخودبه خاک خواهم بُرد
که ازخیال توخاکم شودعبیرآمیز
  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۹/۰۹/۲۴
  • ۲۶۳ نمایش
  • رضا ساقی

حسن

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی