حافظانه

شرح غزلیات حافظ

حافظانه

شرح غزلیات حافظ

برداشتهای شخصی من از غــزلهای پیامبر عشق و ادب حضــرت حافـظ

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی

دوشنبه, ۱ دی ۱۳۹۹، ۱۱:۵۷ ب.ظ




ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی

دل بی توبه جان آمد وقت است که بازآیی

این غزل زیبا وعاشقانه جزومعروف ترین غزل های حضرت حافظ است. چنانکه پیشترنیزگفته شده عاشقانه ترین وعاطفی ترین غزلهای حافظ که با زبانی عارفانه وبامضامین عرفانی سروده شده اند اغلب تحت تاثیر رابطه ی احساسی وعاطفی حافظ باشاه شجاع خوش سیما  شکل گرفته اند. بایددانست که عشق حافظ درشخص معینی مثل شاه شجاع متمرکزنیست البته که اوراازصمیم دل دوست دارد اما عشقبازی حافظ به او وهیچ شخص مشخصی محدودنمی شود عشق کیفیت وجودحافظ است حافظ به زمین وزمان وهمه ی انسانهاعشق می ورزد. حافظ بادلباختن به شاه شجاع یاهرکسی دیگر؛ حقیقت خودعشق راکشف کرده؛ به ژرفای آن رفته وشیوه های عاشقی راآموخته است. درعشق حقیقی محدودیتهای نژادی وجنسی محوشده و مرزهاازبین می روند وتمام هستی عاشق سرشارازعشق می گردد. 

این غزل نغز وزیبا وخوش آهنگ نیز، سرریزاحساسات وعواطف درونی شاعر شیرین سخن نسبت به آن شاه شیرین حرکات می باشد که دل عاشق پیشه ی شاعررامجذوب زیبائیهای خویش نموده وسالهای سال دربندعشق گرفتارساخته بود.

معنی بیت: ای پادشاه زیبارویان وای سلطان خوبان ونیکان، فریاد وداد وبیداد ازاندوه تنهایی، جان ِدل عاشق من در فراق توبرلب رسیده،وقت آن است که بازگردی وبی تابی دلِ بیقرارمرا فرو بنشانی.
سینه مالامال درداست ای دریغامرهنی
دل زتنهایی به جان آمد خداراهمدمی      


دایم گل این بستان شاداب نمی‌ماند

دریاب ضعیفان را دروقت توانایی

"بستان" یا بوستان دراینجا استعاره اززندگانی وعمرآدمی و"گل" نیزاستعاره ازجوانیست. همچنین "ضعیفان" استعاره ازعاشقان و "توانایی"نیزرساننده ی شورو حال جوانی وحُسن وجمال وزیبائیست 
دریاب: التفات کن، به فریاد برس
معنی بیت: ای حبیب، دربوستان عمر آدمی، گل جوانی همیشه شاداب وباطراوت نمی ماند (خواهی نخواهی به زودی گل جوانی دربستان عمرپژمرده می شود) فرصت راغنیمت شماردر حالی که ازشوروحال جوانی وجمال وزیبایی برخوردار هستی به عاشقان ودلدادگان خویش التفات کن وبه فریادشان برس.
چودرروی زمین باشی توانایی غنیمت دان
که دوران ناتوانی ها بسی زیرزمین دارد


دیشب گله ی زلفش با باد همی‌کردم

گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی

غلطی: اشتباه می کنی
فکرت سودایی: فکرجنون آمیز،دوست داشتن بیش ازحد که تامرزجنون پیش رفته باشد.
معنی بیت: دیشب ازتطاول زلف معشوق واز اینکه زلفش دل مرابه بند وزنجیر کشیده،  با باد درد دل می کردم باد در پاسخ گفت: تودر اشتباهی ازاین اندیشه ی اشتباه بیرون آی ( توکه درویش ناتوانی بیش نیستی چگونه  اززلف پادشاهی چون اوگله می کنی؟!) ادامه ی سخن باد دربیت بعدی.....

صدبادصبا این جا باسلسله می‌رقصند

این است حریف ای دل تا باد نپیمایی

سلسله: زنجیر، زنجیرزلف
با سلسله می رقصند: درحالی که بسته ی زنجیر زلف هستند ازخوشحالی باپای بسته به زنجیرمی رقصند
 حریف: رفیقِ هم پیاله و رفیق رقص و پایکوبی.
باد پیمودن: کار بیهوده وبی معنی کردن
معنی بیت: صدبادصبا به زنجیرزلف معشوق به بند کشیده شده اند لیکن درعین اسارت ازشادی وشعف می رقصند توگله وشکایت می کنی؟! باید ازاینکه درزنجیرزلف معشوق گرفتارهستی شاکر باشی نه شاکی! آری حریفِ عشق باید مثل باد صبا باشد ای عزیز هشدار راه ورسم عاشقی رابیاموز تازحماتت بیهوده به باد نرود.

نکته ی حافظانه ی این بیت دراین است که به رغم آنکه باد رابه هیچ بند وزنجیری نمی توان اسیروگرفتارساخت امّا می بینیم که قدرت زنجیر زلف معشوق،ازعهده ی این محال برآمده وصدها باد رابه بندکشیده وبادها ی گرفتارشده نیزازاین اسارت شادمان هستند.
لاف عشق وگله ازیار زهی لافِ دروغ
عشقبازان چنین مستحق هجرانند.

مشتاقی ومَهجوری دورازتوچنانم کرد

کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی

مَهجوری: دوری وجدایی
"دورازتو" ایهام دارد:۱- درفراق تو۲-دور از جان توباد
پایاب: ۱- تاب وتوان، ۲- قسمت کم‌عمق رودخانه، دریا، تالاب؛ قسمتی از بستر رود که عمقش کم باشد و پا به کف آن برسد. بامعنای دوم ،شکیبایی بصورت پنهانی به دریایی تشبیه شده است شاعر درحال حاضردرقسمت کم عمق دریا ونزدیک ساحل قراردارد می فرماید : به زودی ازشدّت بی تابی، پایم ازکف دریا جداشده وامواج طوفان مراباخود خواهد برد.

معنی بیت: اشتیاق وعطشِ دیدار واندوهِ فراق ودوری، (دورازجانت) مرا چنان بی تاب وبی قرار نموده که به همین زودی تاب وتوان پایداری ازدست داده وکارم تمام خواهد شد.
صبراست مراچاره ی هجران تولیکن
چون صبرتوان کردکه مقدورنماندست

یارب به که شاید گفت این نکته که درعالم

رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجایی

به که شاید گفت: به چه کسی می شودگفت
"شاهد" غالباً به زیباروی مردگفته می شود.
"رخساره به کس ننمود" مبالغه وغلوّهست تا با "هرجایی" تضادایجاد شود. حافظ خوش ذوق دراین بیت با نشاندنِ "هرجایی" و"رخساره به کس ننمودن" درکنارهم، تضادی خیال انگیزخَلق کرده است تضادی که مورد علاقه ی شخصی حافظ است ودرسراسر دیوان گهربارش مشهود وملموس می باشد. 

 "رخساره به کس ننمود" کنایه ازاینکه به کسی روی خوش نشان نمی دهد،اجازه نمی دهدهیچ عاشقی به حریم خلوتگاه او نزدیک گردد.
"هرجایی" دراینجا به معنای امروزی (دشنام ) نیست بلکه به معنای این است که درهمه جا حضورمعنوی دارد،منظور نظرهمگان هست همگان درمورد اوسخن می گویند.

خدارحمت کند حافظ عزیز را که این بیت رابا "یارب" آغازنموده است وگرنه آسمان وریسمان به هم بافانی که باهدف خاصّی! ازتمام اشعار حافظ برداشت عرفانی می نمایندقطعاً "شاهد هرجایی" رابه معنای خداوند که همه جاناظروحاضراست در نظرگرفته وازآن چماقی برای اثبات و به کرسی  نشاندن تمام ادّعاهای واهی خویش می ساختند.

معنی بیت: خداوندا من این نکته ی عجیب و غریب راباچه کسی درمیان بگذارم که معشوق من دردل همگان جا گرفته، منظور نظرعموم واقع شده وتمام مردم ازاوسخن می گویند لیکن بااین حال به هیچکس روی خوش نشان نمی دهد وکسی توفیق راهیابی به حریم خلوتگاه اوراپیدا نمی کند!
زمام دل به کسی داده ام من درویش
که نیستش به کس ازتاج وتخت پروایی

ساقی چمن گل را بی روی تو رنگی نیست

شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی

چمن گل: باغ گل
رنگ: صفا و طراوت و شادابی
"ششماد" استعاره ازقامت ساقیست.
خرامان کن: بانازوادابیا
معنی بیت: ای ساقی باغ گل بدون رخسارزیبا وقامت رعنای تورنگ ورویی ندارد با ناز واَدا بیا وباآن شمشادقامتت باغ رابیارای.
شمشادخرامان کن وآهنگ گلستان کن
تاسروبیاموزد ازقدّ تودلجویی

ای درد تواَم درمان در بستر ناکامی

و ای یاد توام مونس در گوشه ی تنهایی

معنی بیت: ای حبیب  که درد تو برای من در بستر شکست وناکامی نوشداروی جانبخش وشهدسعادت است وای آنکه یاد تو بهترین مونس وغمخوار من درگوشه ی تنهاییست.
ازمن جدامشوکه تواَم نوردیده ای
آرام جان ومونس قلب رمیده ای

در دایره ی قسمت ما نقطه ی تسلیمیم

لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه توفرمایی

دایره ی قسمت:تقدیر وسرنوشت به دایره تشبیه شده است
نقطه ی تسلیم: نقطه ی مرکز دایره که ازهمه سو محاصره شده وراه گریز ندارد. 
شیوه ی عاشقی حافظ، به تمامیت تسلیم شدن درعشق است معجزه ی تسلیم شدن، گشوده شدن در به سمت معشوقست. عاشق صادق؛ همانگونه که قایق  دررودخانه رهامی گردد تسلیم می شود بدون پارو زدن شناور می ماند تابه دریا برسد. آنانکه بجای شناورماندن دست به تقلّاوتلاش زده وشنامی کنند گمراه شده وشایددیرتر خواهندرسید حافظ قایق زندگی رابه جریان اراده ی خداسپرده وهیچ مقصدو منزلی راتعین نمی کند اوازهمه ی مقصدها وهدفها خودرارهاکرده ودر «نقطه ی تسلیم» ساکن شده است چراکه اوبه این سطح ازآگاهی دست یافته که خدا درهمان نقطه ی تسلیم هست. 
معنی بیت: ای محبوب وای معشوق من، ما عاشقان تو،همانند نقطه ی مرکزدایره که ازهمه سواحاطه شده است دردایره ی عشق توافتاده واز همه سومحصور شده ایم مابه تمامیت تسلیم عشق توهستیم این سرنوشت و تقدیرماست وراه گریزی نیست برای ماهرآنچه که تو صلاح بدانی همان سعادت ولطف و خوشبختیست حاکم تو هستی هرچه دوست داری حکم بفرما.
عاشقان رابرسرخودحُکم نیست
هرچه فرمان توباشدآن کنند

فکرخود ورای خود درعالم رندی نیست

کفراست دراین مذهب خودبینی وخودرایی

"دراین مذهب" اشاره به طریق عشق است.
معنی بیت: درعالم رندی ودرطریق عشقبازی، رندِ عاشق ،برای خودکامگی نمی اندیشد خودبینی، خودپرستی وخودخواهی دراین طریق به منزله ی کفرورزیست هرچه هست برای دوست وبرای رضایت خاطراوست.
تافضل وعقل بینی بی معرفت نشینی
یک نکته ات بگویم خودرامبین که رستی

زین دایره ی مینا خونین جگرم می ده

تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی

"دایره ی مینا" :چرخ فلک و آسمان نیلی رنگ
ساغر مینایی: جام شرابی که  میناکاری شده باشد. 
معنی بیت: ازناکامی ونامرادی ازدست چرخ فلک به ستوه آمده وجگرم خون شده است ساغر مینایی را به من ده تا باشراب خودراتسکین داده واین مشکل راحل کنم.
خورده ام تیرفلک باده بده تاسرمست
عقده دربندکمرترکش جوزافکنم
جرعه ی جام براین تخت روان افشانم
غلغل چنگ دراین گنبد مینافکنم


حافظ شب هجران شد بوی خوش وصل
 آمد

شادیت مبارک باد ای عاشق شیدایی

 شد: رفت
معنی بیت: ای حافظ خوشحال و شاد باش که دوران هجران سپری شد بوی خوش وصال به مشام می آید ای عاشق شیدا وشیفته‌،شادمانی اَت خجسته ومیمون باد.
حکایت شب هجران فروگذاشته بِه
به شکرآنکه برافکند پرده روزوصال

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۹/۱۰/۰۱
  • ۳۳۷۴ نمایش
  • رضا ساقی

تنهایی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی