آن تُرک پری چهره که دوش از بر ما رفت
سه شنبه, ۲ دی ۱۳۹۹، ۰۲:۰۸ ب.ظ
آن تُرک پری چهره که دوش از بر ما رفت
آیا چه خطا دید که از راه خطا (ختا) رفت
جای بسی تاسّف است که بعضی متعصّبِ ناآگاه، بدون اطلاع ازشان غزل، این غزل را درمدح امام زمان دانسته وجاهلانه وناآگاهانه درحق ِ امام زمان، حضرت حافظ، مخاطب غزل شاه شجاع و دوستداران حافظ جفاکرده اند.
غافل ازاینکه اصلاً حضرت حافظ شیعه نبود، سنّی هم نبود درست است که اوپرورش یافته ی مکتب اسلام بودلیکن به استناد اشعارزیادی که دردیوان اوثبت وضبط شده، اودرگذرزمان به یک نوع آزاداندیشی رسیده بود وبراساس همین آزاداندیشی بود که به تنهایی به مدد نبوغ خارق العاده ی ای که داشت، بنیادِ مسلکِ رندی رابرپایه ی عشق وانسانیّت بنانهادوازخودبه یادگارگذاشت. مَسلکی فراقومی، فرامذهبی وجهان شمول که محصولِ یافته های حافظ ازقرآن،ادیان ومذاهب مختلف به اضافه ی اندیشه های شخصی این فرزانه ی روزگاران بوده ودرچارچوب هیچیک از مذاهب وادیان قرارنمی گیرد وهیچ برچسبی جز "رندی ِحافظانه" نمی پذیرد.
جنگ هفتاد ودوملّت همه راعذربنه
چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند
این غزل زیبا ،عاشقانه وسوزناک در فراق «شاه شجاع» دوست صمیمی وانیس ومونس حافظ سروده شده است. هم او که در نبرد با برادر خود "شاه محمود" شکست خورد وباتوافقی که بین آن دوصورت گرفت به مدّتِ حدود سه سال از شیراز خارج شد ودوباره به شیراز مراجعت نمود وزمام امور رابه دست گرفت.
تُرک پری چهره: تُرک زیباچهره، کنایه از شاه شجاع که مادرش تُرک تباربود.
خطای اوّل درمصراع دوم : اشتباه، خلاف
خطای دوّم : «ختا»نام شهریست از ترکستان، زمین مُشک خیز منسوب به خوبرویان و شاهدان، راه خطا کنایه ازراه دور ودراز است. البته که شاه شجاع ازشیرازبه ابرقو رفت نه ولایت ختای، دراینجا کنایه ازاین است که ازدسترس ما خارج شد وبه راه دوررفت.
معنی بیت: آن تُرک ِخوش سیما که دیشب ازپیش مارفت آیا ازما خطا و اشتباهی دید که ماراترک کرد وبه مقصد دوری(«ختای» ولایتی ازترکان) رفت.
تُرک عاشق کُش من مست برون رفت امروز
تاکه را خون دل ازدیده برون خواهدبود
تا رفت مرا از نظر آن چشم ِجهان بین
کس واقف ما نیست که ازدیده چهها رفت
نظر: دیدگاه، چشم
چشم ِجهان بین : "چشم" دراینجا استعاره ازشاه شجاع است . یعنی اینکه شاه شجاع برای من مانند نور چشم عزیزبود، به اندازه ی چشمانم برایم اهمیّت داشت. چشمی بود که به واسطه یِ آن آگاهی و بصیرت پیدا می کردم وازآن روزن جهان ِ پیرامونی رامی دیدم.
کس واقفِ مانیست: کسی ازحال وروزماخبر ندارد.
معنی بیت: اززمانی که ازنظرگاه ِ من آن نور چشمی عزیز رفت آن کسی که مثل چشمان من بود وبه واسطه ی آن بصیرت وبینایی پیدامی کردم،هیچ کس نمی داند که چه حال وروزی دارم وچه چیزارزشمندی ازچشمان من رفته است.
به خاک پای توسوگند ونور دیده ی حافظ
که بی رخ توفروغ ازچراغ دیده ندیدم
برشمع نرفت ازگذرِ آتشِ دل دوش
آن دود که ازسوزجگربرسرما رفت
معنی بیت: ازداغ رفتنِ محبوب، آن دودی که ازسوز وگدازجگر، بالای سرما بلندشد برسرشمع که دلش آتش گرفته ومی سوزد نرفت. یعنی داغ ِ رفتن تو ازشعله ی آتش نیز سوزنده تراست.
صبابگوکه چه ها برسرم دراین غم عشق
ز ِ آتش ِ دلِ سوزان و دودِ آه رسید
دوراز رُخ او دُم به دَم ازگوشه ی چشمم
سیلابِ سرشک آمد و طوفانِ بلا رفت
"دور ازرخ او" ایهام دارد:۱- الهی که بلا وبدی ازرخساراو دورباد مانند دورازجان. ۲- درفراق او، درنبودِ روی او
معنی بیت: آن یارسفرکرده الهی که بلاوبدی ازرخسار اودورباد، درفراق رویش، ازگوشه ی چشمانِ اشکبارم سیلاب جاری شد وبلاهای زیادی بسان طوفان به سرم آمد.
ازآب دیده صد رَه طوفان نوح دیدم
وزلوح سینه نقشش هرگزنگشت زایل
از پای فتادیم چوآمد غم هجران
دردرد بمُردیم چوازدست دَوارفت
معنی بیت: غم هجران و نبودِ تو مارا ازپای انداخت دردرد فروماندیم ومرگ رابه چشم خوددیدیم زمانی که نوشداروی جان ازدست رفت.
ازاین مرض به حقیقت شفانخواهم یافت
که ازتودرد دل ای جان نمی رسد به علاج
دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت
عمریست که عمرم همه درکاردعا رفت
دل مشتاقانه امیدواربودکه ازطریق توسّل به دعا می توان دوباره به وصل معشوق نایل شد، تمام عمرم دردعا وطلب سپری شد ولیکن توفیقی حاصل نگشت.
دل گفت فروکش کنم این شهربه بویش
بیچاره ندانست که یارش سفری بود
احرام چه بندیم چوآن قبله نه این جاست
در سعی چه کوشیم چو ازمروه صفا رفت
احرام بستن: بستن دو تکّه پارچه ی سفید بدون دوخت به کمر و روی دوش ، به منظور ورودبه حریم کعبه وزیارت خانه ی خدا. دراینجا معشوق زمینی به عنوان کعبه وقبله ی عاشق درنظرگرفته شده وعاشق برای دیدار وزیارت او همانندِ حاجیان، احرام می بندد. حال که معشوق به مکانی دورازدسترس رفته، عاشق احرام بستن را بی ثمر وبیهوده می بیند.
صفا و مروه: دو نقطه که حجّاج می بایست هفت مرتبه این فاصله را بصورت رفت وبرگشت طی کنند تامراسم حج کامل گردد این عمل را سعی مینامند.
صفا دراینجا ایهام دارد:۱- مکان بلندی است از کوه ابوقبیس درمکه. ۲- خوشی وخرّمی وکنایه ازمعشوق. امّا باید توجّه داشت که معنای اوّل مدِّ نظرنبوده وصفا تنها به معنای خوشی وخرّمی بکارگرفته شده است. معنای اوّل صرفاً درپس زمینه ی معنا، به عنوان مکمّل ِ مروه یادآورمناسک حج است.
حافظ خوش ذوق که به معشوق حُرمتِ کعبه بخشیده است، ازواژه های اختصاصی حج ورسم ورسومات آن، بهره جسته ومضمونی عاشقانه خَلق نموده است.
معنی بیت: حال که قبله وکعبه ی ما (معشوق) ازاینجا عزم سفرکرده و رفته است احرام بستن مادرچه سودی دارد؟ درمصرع دوّم:
عمل سعی (به شرحی که داده شد) نیزبیهوده می باشد چراوقتی که قبله (معشوق)ازاینجا رفته وحضورندارد سعی وکوشش کنیم؟ بنابراین درمروه به سببِ نبودِ معشوق هیچ صفا(خوشی وخرّمی) نمانده وسعی ما هیچ نتیجه ای ندارد.
اشکم اِحرام طوافِ حَرَمت می بندد
گرچه ازخون دل ریش دَمی طاهرنیست
دی گفت طبیب ازسرحسرت چومرا دید
هیهات که رنج تو ز قانونِ شفا رفت
هیهات: چه دور است و فارسیان در مقام تحسّر و تأسّف استعمال نمایند.
"قانون ِشفا" ایهام دارد: ۱- قوانین مربوط به مداوای بیمار۲-اشاره به دوکتاب ابوعلی سینا دارد یکی به نام "قانون" که مربوط به علم طب و دیگری به نام "شفا" در منطق و الهیات و طبیعیات است.
معنی بیت: دیشب که طبیب وضعیّتِ نامساعد مرا دید ازسرحسرت گفت: افسوس که امکان مداوای تومیسّرنیست دورازذهن است که توشفاپیداکنی.
دردم نهفته بِه زطبیبان مدّعی
باشد که ازخزانه ی غیبم دواکنند
ای دوست به پرسیدن حافظ قدمی نه
زان پیش که گویند که ازدارفنارفت
دار فنا: خانه نیستی، کنایه از دنیا.
معنی بیت: ای دوست ازحافظ که درفراق دوست به بستربیماری افتاده عیادت کن واز احوالات اوپرسشی کن پیش ازآنکه ازدیگران بشنوی حافظ ازاین دنیا رفت.
امروز که دردست تواَم مرحمتی کن
فردا که شوم خاک چه سوداشک ندامت
- ۹۹/۱۰/۰۲
- ۱۰۹۹ نمایش