حافظانه

شرح غزلیات حافظ

حافظانه

شرح غزلیات حافظ

برداشتهای شخصی من از غــزلهای پیامبر عشق و ادب حضــرت حافـظ

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی
آخرین نظرات

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سرو» ثبت شده است

 


بی تو ای سـرو روان با گل و گلـشن چه کـنـم ؟

زلف سنبل چه کشم ؟ عارض سوسن چه کنـم ؟


خطاب به معشوق:

ای سروِ روان (اشاره به قدوبالایِ رعناوبلندِیار و خرامیدن،چمیدن وبه طنازی رفتنِ او دارد) بدونِ حضورِ تـو ، من با گل و گلستان چه کاردارم؟ 

وقتی توحضورنداشته باشی باغ وبستان هیچ لطفی برای من ندارد. حضورتو رخسار زیبای تو ازهرباغ وبستانی دل انگیزتر وباصفاتراست. 

 من بی حضورِتو از گیسوانِ سنـبـل و رخساره یِ  سوسن، هراندازه هم دلکش و افسونگر باشند هیچ لذّتی نمی برم.

مرابه کارِجهان هیچ التفات نبود

رخِ تودرنظرِمن چنین خوشش آراست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۹ ، ۲۳:۵۵
رضا ساقی