حافظانه

شرح غزلیات حافظ

حافظانه

شرح غزلیات حافظ

برداشتهای شخصی من از غــزلهای پیامبر عشق و ادب حضــرت حافـظ

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات

گفتند خلایق که تویی یوسف ثانی

يكشنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۹، ۰۸:۴۴ ب.ظ



گفتند خلایق که تویی یوسف ثانی

چون نیک بدیدم به حقیقت بِه ازآنی


خلایق: مردم،مخلوقات
ثانی: دوّمی
معنی بیت: مردم همه گفتند که تو در زیبایی و جمال، یوسف دوّم هستی امّا وقتی که من به تو دقیق تر نگاه کردم  دریافتم که به راستی تو بهتر ازآنی که مردم گفته اند.
هرکس که دید روی توبوسیدچشم من
کاری که کرددیده ی من بی نظرنظرنکرد


شیرین تراز آنی به شکرخنده که گویم

ای خسرو خوبان که تو شیرین زمانی

معنی بیت:  ای پادشاه خوبان،وقتی که لبخند می زنی بسیاردلپذیرتر وشیرین تراز آن می شوی که من بگویم توشیرین زمانه هستی، توازشیرین ِ خسرو نیز شیرین تری.
اجرها باشدت ای خسروشیرین دهنان
گرنگاهی سوی فرهادِ دل افتاده کنی


تشبیه دهانت نتوان کرد به غنچه

هرگز نبود غنچه بدین تنگ دهانی

معنی بیت: دهان کوچک وتنگ تورابه غنچه نمی توان تشبیه نمود چراکه غنچه هرگزبه این تنگ دهانی وجودندارد.
جان فدای دهنت باد که درباغ نظر
چمن آرای جهان خوشترازاین غنچه نبست


صدبار بگفتی که دهم زان دهنت کام

چون سوسن آزاده چرا جمله زبانی


سوسن: گلی است معروف که انواع مختلفی دارد. یکی ازآنها سفید که پنج گلبرگ و پنج کاسبرگ دارد وبه همین سبب به ده زبان ویا سوسن آزاد معروف شده است.
معنی بیت: صدهابارخودت گفتی که روزی ازدهانم توراکامیاب خواهم نمود ای حبیب چرا به گفته ی خودعمل نمی کنی وهمانندِ گل سوسن چراسرتاپا زبان هستی!
به سان سوسن اگرده زبان شودحافظ
چوغنچه به پیش تواَش مُهربردهن باشد


گویی بدهم کامت و جانت بستانم

ترسم ندهی کامم و جانم بستانی


معنی بیت: می گویی  به توکام می دهم وجانت رامی گیرم من می پذیرم امّا بیم آن دارم که جانم رابگیری وکام ندهی!
به لب رسید مراجان وبرنیامد کام
به سررسید امید وطلب به سرنرسید


چشم تو خدنگ از سپر جان گذراند

بیمار که دیده‌ست بدین سخت کمانی


خدنگ: تیر
"سخت کمان": کسی که کمان سخت و محکم را بکشد.
۲. آن‌که در کشیدن کمان و تیراندازی مهارت داشته باشد؛ تیر‌انداز ماهر و پرزور
معنی بیت: چشمان توبقدری نافذ وقدرتمنداست که تیرعشوه وغمزه را از سپر جان  عبورمی دهد، چه کسی چشم مست و بیمار دیده است که اینچنین  در کشیدن کمان و تیراندازی مهارت داشته باشد!
عدو باجان حافظ آن نکردی
که تیرچشمت ای ابروکمان کرد


چون اشک بیندازیش از دیده ی مردم

آن را که دَمی از نظر خویش برانی


معنی بیت: آن کسی راکه لحظه ای  ازچشم می اندازی وازنظر می رانی  درنظرمردم چنان بی اعتبار وبی ارزش می شود که گویی قطره ی اشگی بوده وازچشم افتاده است.
من اَرچه درنظریارخاکسارشدم
رقیب نیزچنین محترم نخواهدماند

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۹/۰۹/۲۳
  • ۵۰۹ نمایش
  • رضا ساقی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی