ساقی حدیث سرو و گل و لاله میرود
ویـن بحث با ثلاثهی غسّاله میرود
دربارهی شأن نزول این غزل روایات مختلفی گفتهشده است.بیان همه ی آنها سببِ اطاله ی کلام می شود.بنابراین به یکی ازاین داستانها فارغ ازصحت وسُقم ِ آن، نگاهی کرده وبه شرح غزل می پردازیم.
جناب آقای " مهدی پرتوی آملی" در کتاب "ریشه تاریخی امثال و حکم" در ذیلِ این ضرب المثل:
" این طفل یکشبه ره صد ساله میرود" مینویسد :
« در دربار "سلطان غیاث الدین" پادشاه هند (بنگال) سه دختر بودند به نام های (سرو ، گل ، لاله) که یکی آوازخوان و دیگری نوازنده و سومی رقاصه بود. مادر این سه دختر غسَال بوده ، شبی سلطان که طبع شاعری نیز داشته از رقص و آواز آنان به وجد آمده این مصرع " ساقی حدیث سرو و گل و لاله میرود" را فیالبداهه میگوید اما از ادامهی آن باز میماند و از شاعران میخواهد که آن را ادامه دهند ، آنان نیز نمیتوانند ، چند بارزگان ایرانی که در مجلس حضور داشتهاند میگویند که در شیراز شاعری است به نام خواجه حافظ ،این کار حتماً از او برمیآید ، بازرگانان آن مصرع را به شیراز نزد خواجه آورده و او یکشبه این غزل را سروده و نزد سلطان میفرستد »........
- ۰ نظر
- ۲۵ آذر ۹۹ ، ۱۸:۵۰
- ۵۹۴ نمایش