سُلیمی مُنذُ حَلّت بِالعَراقِ
سه شنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۹، ۰۶:۲۳ ب.ظ
سُلیمی مُنذُ حَلّت بِالعَراقِ
اُلاقی مِن نَواها مَا اُلاقی
سُلَیمی:معشوقی درشعرو ادبیّات عرب که در دیوان حافظ بیشتربه سلما شهرت دارد
مُنْذُ: از
حَلَّت: نزول کرد، منزل کرد
بِالعِراقی: در عراق ، ایالت جبال را در قرون وسطی غالب اوقات عراق عجم می نامیدند تا با عراق عرب اشتباه نشودکه شامل شهرهای بزرگی از قبیل کرمانشاه ، همدان و اصفهان بود.
اُلاقی: ملاقات می کنم ،می بینم
مِن: از
نَوا: فاصله ،فراق
ها:او، آن
ما: آنچه
معنی بیت: از آن زمان که محبوب من(احتمالاً شاه شجاع) دراصفهان منزل کرد ، می بینم (آنچه رنج واندوه وغم می بینم )ازفراق ودوری او می بینم.
الاای ساروانِ منزل دوست
اِلی رَکَبانِکُمْ طالَ اشتیاقی
ساروان: ساربان،شتربان
الی: به سوی
رَکَبانِکُمْ: سواران شما
طال: طول کشید،فزونی یافت
اشتیاقی: اشتیاق من، آرزوی من.
معنی بیت: ای ساربانی که عازم منزلگاه دوست هستی اشتیاق من به دیدار مسافران تو فزونی یافت.
خرددرزنده رود اندازومی نوش
به گلبانگِ جوانان عراقی
معنی بیت: خطاب به محبوب می فرماید: غصّه واندوه به دل راه مده عقل فضول رادرزاینده بیانداز وبه سازوآهنگ جوانان اصفهانی باده بنوش وشادخواری کن
رَبیع العُمرفی مَرعی حِماکُم
حِماک الله یا عَهد التّلاقی
ربیع:فصل بهار،
ربیع العمر: بهارزندگانی
فی:در
مَرعی: چراگاه
حِمی: حِماکُم: منطقه ی حفاظت شده ومزرعه ی متعلّق به شما
حَماکَ الله: خدا حفظت کند،پاینده باشی
یا: ای
عَهد:زمان، روزگار
التلاقی:ملاقات کردن
معنی بیت: حقّا که بهارعمر همان بود که در مزرعه ی متعلّق به شما سپری شد، ای روزگار دیدار پاینده باشی خدا نگه دار توباد.
بیا ساقی بده رَطل گرانم
سَقاک الله من کَأسٍ دهاقی
رطل: پیمانه ی شراب بزرگ
گران: بزرگ، سنگین
سقاکَ الله: خداوند تو را سیراب کند
کأس: کاسه پر، جام شراب پر.
دهاق: پر،سرشار و لبالب
معنی بیت: ای ساقی! به من پیمانه ی بزرگ شراب بده درعوض دعامی کنم خدا ازشراب بهشت تورا سیراب کند.
جوانی باز میآرد به یادم
سَماع چنگ ودست افشان ساقی
سماع: شنیدن
چنگ: آلت موسیقی
دست افشانی: رقص وچرخاندن موزون دستها متناسب باریتم موسیقی
معنی بیت: شنیدن آهنگ دلنشین چنگ ودیدن رقص ودست افشانیِ ساقی، جوانی رادرخاطرم زنده می سازد.
پیرانه سرم عشق جوانی به سر افتاد
وان راز که در دل بنهفتم به درافتاد
می باقی بده تا مست و خوشدل
به یاران برفشانم عمر باقی
معنی بیت: ای ساقی می باقیمانده رابیاورتا سرخوش وشادمان عمرباقی رانثار دوستان و همدمان کنم.
بده ساقی می باقی که در جنت نخواهی یافت
کنار آب رکن آباد و گلگشت مصلا را
درونم خون شدازنادیدن دوست
اَلا تَعساً لِأیّامِ الفِراقی
تعساً: هلاک شود، کشته شود، لِ: برای
ایّام: روزها
الفراقی: دوری وهجران
معنی بیت: ازاینکه نمی توانم رخساردوست را ببینم درونم خون است ای کاش که فراق هلاک شود وجدایی ازبین برود.
اگر به دست من افتد فراق را بکشم
که روز هجر سیه باد و خان و مان فراق
دُمُوعی بَعدُکُم لا تَحقِروُها
فَکُمْ بَحرٍعمیقِ مِنْ سَواقی
دُموعی: اشکهای من
بعدُکُم: بعد از شما، به دنبال شما.
لا: نه
لا تَحقِروها:آن را حقیر و کوچک مشمارید
فَ: پس
بحر: دریا
سواقی: جویبارهای کوچک
معنی بیت: . اشک های مرا که در دوری از شما ازچشمانم روان است حقیر و کوچک مشمارید ازاین جویبارها چه دریاهای عمیقی که پدید می آید.
کشتی باده بیاور که مرا بی رخ دوست
گشت هر گوشه ی چشم از غم دل دریایی
دمی با نیکخواهان متّفق باش
غنیمت دان امور اتّفاقی
نیک خواهان: خیرخواهان.
مُتّفِق: همراهی وهمدمی
امور اتفاقی: حوادثی که گه گاهی رخ می دهند.
معنی بیت:لحظه ای باآنانکه برای توصادقانه طلب نیکی وبهروزی دارند همدم وهمراه باش وازچنین اتّفاقات استقبال کن وآن راغنیمتی بشمار
شب صحبت غنیمت دان که بعد از روزگار ما
بسی گردش کند گردون بسی لیل و نهار آرد
بسازای مطرب خوشخوان خوشگو
به شعر فارسی صوت عراقی
صوت عراقی: آهنگ عراقی
بساز: سازکن، رقم بزن
صوت عراقی : آهنگ و آواز عراقی، که دستگاهیست درموسیقی. ضمن آنکه ایهامی نیزبه "عراق عجم" دارد که محبوب حافظ درآنجا سکونت دارد.
معنی بیت: ای مطرب خوش صدا وخوش سخن، سعی کن باغزلهای پارسی دردستگاه سوزناک عراقی سرودی بساز (تابه یادمحبوب که درعراق سکونت داردباشیم)
مطربا پرده بگردان و بزن راه عراق
که بدین راه بشد یار و ز ما یاد نکرد
عروسی بس خوشی ای دختر رَز
ولی گه گه سزاوار طلاقی
رَز: باغ انگور،تاک
"دختررَز" کنایه ازشراب است
معنی بیت: ای شراب توهمانندِ یک عروس خوش وفریبنده هستی درعین حال گاه گاهی باید تورا طلاق داد وازتو جداشد ودوباره باتوپیوندخورد!
فریب دختر رَز طُرفه میزند ره عقل
مباد تا به قیامت خراب طارم تاک
مسیحای مجرّد را بَرازد
که باخورشیدسازدهم وثاقی
مسیحای مجرّد: حضرت مسیح که زنی برای همسری نگزید ومجرّدماند.
هم وثاقی: هم منزلی، همسری کردن
برازد: می زیبد،شایسته هست
درادامه ی بیت قبلیست که عروس دلفریب شراب گه گه سزاوارطلاق است یعنی درنظرگاه حافظ هیچ چیزی برای همیشه خوب نیست بلکه باید ازهرچیزی یک ودو قدح درکشی وکناربروی. بنابراین نظریه، برای حضرت مسیح هم می زیبدکه همیشه مجرّدنماند وگه گاه همسری برای خودبگزیند.
معنی بیت: حضرت مسیح ِ مجرّد راکه درآسمان زندگی می کندنیز می زیبد که گاه گاهی همسری بگزیندمثلاً باخورشید پیمانی ببندد وهمسری کند.
ای معبّر مژدهای فرما که دوشم آفتاب
در شکرخواب صبوحی هم وثاق افتاده بود
وصال دوستان روزیّ ما نیست
بخوان حافظ غزلهای فراقی
روزی مانیست: قسمت مانیست
"عراقی" شاعروعارف بزرگ شیخ فخر الدین عراقی که حافظ به اوعلاقمندبود.
معنی بیت: ای حافظ گویا همدمی وهمراه دوستان بودن قسمت مانیست ناچاریم در فراق بسربریم پس غزلهای ناب عراقی بخوان وباددرد خویش بساز وبسوز.
حافظ اندر درد او میسوز و بیدرمان بساز
زان که درمانی ندارد درد بیآرام دوست
- ۹۹/۰۹/۲۵
- ۱۱۷ نمایش