حافظانه

شرح غزلیات حافظ

حافظانه

شرح غزلیات حافظ

برداشتهای شخصی من از غــزلهای پیامبر عشق و ادب حضــرت حافـظ

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات

سَبَت سَلمی بصُدغیها فُؤادی

سه شنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۹، ۰۶:۴۸ ب.ظ
 


سَبَت سَلمی بصُدغیها فُؤادی

و روحی کُلُّ یومٍ لی یُنادی

این غزل  به سه زبان (پارسی، عربی وگویش محلّی) سروده شده است. هرشاعری برحسب مسئولیتی که برگردن خویش احساس می کند دوست دارد باسرودن شعر وغزل به زبان محلّی، گویش مردمان سرزمین خویش رازنده وجاوید نگاهدارد وحافظ نیزازاین انرمستثنی نمی باشد.
سَبَت: اسیرکرد
سَلمی: سلما، معشوقه ای افسانه ای  درفرهنگ ادبیّات عاشقانه ی عرب، کنایه ازمعشوق است چنانکه گویند لیلای من
صُدغ: زلف 
بِصُدْغیها: به دو زلف او.
فؤادی: قلب من
روحی : و روح من 
کُلُّ یومٍ: هر روز
لی یُنادی: مرا صدا می‌کند. 
معنی بیت: معشوق با کمند گیسوان خویش دل مرا به اسارت بُرد ازآن پس هر روزروح مرانیزصدا می زند که بیا. معشوق دلم را برده  اینک قصد بردن جان نیزدارد.
دین ودل بردندوقصدجان کنند
الغیاث ازجورخوبان الغیاث

نگارا بر من بی‌دل ببخشای

وَ واصِلنی علی رغم الاَعادی

بیدل: دلداده
واصِلنی:  مرا به وصال برسان
علی رغم: به رغم آنکه، بر خلاف میل، دراینجا به کوری چشم
الاعادی: دشمنان من. 
معنی بیت: ای محبوب ، رحمت ومرحمتت راشامل حال ِمنِ دلداده بکن مرابه کوری چشم دشمنان از وصال خویش بهرمند کن.
مراامید وصال توزنده می دارد
وگرنه هردَمم ازهجرتوست بیم هلاک


حبیبا درغم سودای عشقت

تَوکّلنا علی ربّ ِ العِبادی

سودای عشقت: دیوانگی وجنون عشقت
تَوکّلنا:  توکّل کردیم، به اوپناه بردیم
ربِّ العباد: پروردگار بندگان.
معنی بیت: ای حبیب، ازفشارغم واندوهِ سودای عشق تو، ازجنون عشق تو مابه پروردگار وخالق بندگان پناه برده وسرنوشت عشق خویش رابه اوسپرده ایم.
روزاوّل رفت دینم برسرزلفین تو
تاچه خواهدشددراین سودا سرانجامم هنوز



اَمَن اَنکَرتَنی عَن عشق سَلمی

تَزاوّل آن روی نِهْکو بوادی

اَمَن: ای کسی که
انکَرتنی :  منکر عشق من بودی
عن: از
تَ:  به معنای تو درگویش محلّی
زَ اوّل: از اوّل
آن روی: آن چهره 
نِهْکو:نیکو
بَوا دی: باید می دیدی
معنی بیت: ای کسی که  عشق مرابه معشوق انکار می کنی ، تو از اول باید رخسارِنیکوی اورا می دیدی  تومعذوری ، چون چهره ی زیبای اورا خوب ندیده ای عشق مراانکارمی کنی وگرنه انکار نمی کردی.
مَنعم مکن زعشق وی ای مُفتی زمان
معذوردارمت که تواورا ندیده‌ای


که همچون مَت بِه بوتَن دل وای رَه

غَریق العِشق فی بَحر الوِدادی


مُتْ: من ترا
بِبوتَن:به بودن
وَ ای ره:  به این طریق، به این راه
غریق العشق: غریق عشق
فی: در
بَحر: دریا 
وِداد: دوستی
بَحرالوداد: دریای محبت
معنی بیت: تاهمانند من دل تونیز در دریای دوستی غرق شود دل به راهِ عشق بده و درطریق عشقبازی گام بردار.
آشنایان ره عشق دراین بحرعمیق
غرقه گشتند ونگشتند به آب آلوده


به پَی ماچان غرامت بسپریمن

غَرَت یک وی رَوشتی ازاَما دی

پَیْ : پا
ماچان: محلّی که کفشها رادرآنجا درمی آورند.
"پی ماچان" ایهام دارد: ۱- پای بوسان. ۲- اشاره به روش تنبه کردن خطاکاران درمیان صوفیان است. بدین روش که خطاکاربه منظورتحقیرشدن درمحلّ کفش کنی روی یک پا می ایستاده تا مجازات گردد. حافظ به معشوق می فرماید: تو مُرادی ومامریدان توهستیم. اگرخطایی مرتکب شدیم به همان شیوه ی صوفیان خودرامجازات خواهیم کرد.
 بِسپَریمَن:بسپاریم
غَرَت: گَرَت، اگر تو. 
وی رَوِشتی: بی روشی، کار بی پایه ای، خطایی
اَما: ما
دی: دیدی
 معنی بیت: اگر تو یک خطا وکاراشتباه از ما دیدی، ما به پای ماچان غرامت خواهیم داد. به پای بوسی توخواهیم افتاد. یا همانندِ صوفیان خطاکار درمحل کفش کنی خودرامجازات خواهیم کرد تاغرامت بپردازیم. 
به پای بوس تودست کسی رسید که او
چوآستانه بدین درهمیشه سردارد


غم این دل بُواتَت خوردناچار

وَغَر نه اوبنی آنچت نَشادی

بُواتِت: بباید ترا
وَغَرْنه: وگرنه
اوبِنی : اوببینی، آن ببینی که
اَنْچِتْ: آنچه تو را
نَشادی:  نشاید، شایسته ی تو نیست
این بیت را بعضی خطاب به معشوق فرض کرده  ودربرداشت معنادچاراشتباه شده اند. این بیت خطاب به مخاطبین غزل وهمگانی هست .
معنی بیت: خواهی نخواهی تو باید غم دل رابخوری  اگرغم دل نخوری (اگرعاشق نشوی) بناچارآنچه راکه سزاوارتونیست  خواهی  دید. فقط غم عشق است که نشاط بخش است و شایسته ی تو.  غم روزگار(غمهای متفرقه و روزمرّگی سزاوارتونیست) عاشق شو غمخوار خویش باش و "غم ِدل" بخور تا غم روزگار رنگ بازد هرجا غم عشق باشد غمهای دیگراثرات خودرااز دست می دهند.
پیوندعمربسته به موئیست هوش دار
غمخوارخویش باش غم روزگارچیست؟


دلِ حافظ شداندرچین زلفت

به لَیلٍ مُظِلم والله هادی 

به لَیلٍ: در شب.
مُظلِم: ظلمات، تاریک.
وَ اللهُ هادی: خداوند هدایت کننده هست.  
 معنی بیت: دل حافظ درمیان چین وشکن زلفِ سیاه تو  درشب تاریک وظلمانی فرورفته است خداوندهدایتگراست وازگمراهی نجات خواهدداد. سرانجام ازتاریکی ِچین وشکن زلفت به روشنایی ِ رخسارت خواهم رسید
دراین شب سیاهم گم گشت راه مقصود
ازگوشه ای برون آی ای کوکب هدایت

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۹/۰۹/۲۵
  • ۴۹۶ نمایش
  • رضا ساقی

نظرات (۱)

سلام و سپاس از این شیوه معنی کردن

این که ابتدا تک تک واژه ها معنی و سپس کل بیت با توضیج به جا معنی 

شده بود بسیار کمک کننده بود.

متشکرم

 

 

پاسخ:
ازلطف وعنایت شما متشکرم
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی