حافظانه

شرح غزلیات حافظ

حافظانه

شرح غزلیات حافظ

برداشتهای شخصی من از غــزلهای پیامبر عشق و ادب حضــرت حافـظ

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات

۶۱ مطلب در دی ۱۳۹۹ ثبت شده است




ای خون‌بهای نافه‌ی چین خاک راه تو

خـورشید سایه پـرور طَـرف کلاه تـو

خون بها: ارزش وقیمت 
نافه ی چین:مشک،عطر

نافه : کیسه‌ای در زیرناف نوعی آهوست که دربهاراز مشک پـُر می‌شود ، وقتی نافه پر از مشک شد شروع به خارش میکند و آهوشکم خودرا بر سنگهای تیز می‌کشد و نافه پاره می شودو بر روی سنگ می‌ریزد و دشت سرشار از بوی دلپذیر وخوش می‌گردد....
  • رضا ساقی



ای در رخ تو پیدا انوار پادشاهی

درفکرت توپنهان صدحکمت الهی

         شارحان براین عقیده اند که این غزل یا قصیده ی کوتاه درمدح شاه شجاع سروده شده است. گویند که این غزل زیبا توسط حافظ به هنگام ورود پیروزمندانه ی شاه شجاع به شیرازدر دروازه ی سعادت آباد  قرائت شده است. 
  • رضا ساقی

 


ای دل آن دَم که خراب از می گلگون باشی

بی زر و گنج به صد حشمت قارون باشی


"خراب" هم به معنای خمار بکارمی رود هم به معنای مست، دراینجا به معنای مستِ مست
می گلگون: می سرخ رنگ،به رنگ گل سرخ
حشمت: جاه وجلال ،شکوه و عظمت
قارون: ثروتمند معروف وپسر عموی حضرت موسی که به داشتن گنج وثروت زیاد شهرت داشت لیکن بی اندازه بخیل وجاه طلب بود.
  • رضا ساقی



ای دل به کوی عشق گذاری نمی‌کنی

اسباب جمع داری و کاری نمی‌کنی

مخاطب این غزل نغزوزیبا دل شاعراست واگویه ای گلایه آمیز ازسستی واهمال کاریِ دل در پرداختن به عشق که حافظ شیرین سخن آن راباعبارات لطیف ونکته دار درقالب این غزل ریخته است. اغلب شاعران ازدل گله وشکایت می کنند که چرا هرچه دیده می بیند دل ازآن یادمی کند وصاحبش رادچارعشق وغم واندوه می کند امّا دراینجا حافظ مثل همیشه دست به کاری حافظانه زده ودل را تشویق به عشقبازی وگذربه کوی عشق می کند.
  • رضا ساقی



ای دل ریش مرابالب توحقّ نمک 

حق نگهدارکه من می‌روم اللهُ مَعَک
 

ازفحوای کلام پیداست که این غزل احتمالاً زمانی سروده شده که حکم تبعیدحافظ  به یزد قطعی شده ووی بناگزیرمی بایست برخلاف میل باطنی مدتی دورازوطن خویش باشد .
زمانیکه شاه شجاع جوان وخوش سیما وانیس ومونس حافظ به تخت سلطنت نشست حافظ فرصت راغنیمت شمرده وآتشین ترین غزلهای خودرا برعلیه قشر متشّرعین متعصّب وواعظان ریاکار سرود وبابرملاساختن شگردهای حقّه بازانِ به ظاهر زاهد وعابد، مشت دروغین آنها را یکی یکی باز ودرنزدمردم بی اعتبارنمود. آنها نیزآرام ننشته ومتقابلاً برعلیه حافظ صف آرایی کرده وبا بدگویی و سخن چینی درنزدشاه شجاع، شخصیت حافظ راتخریب ودرنهایت وی رابه کفرورزی متهم وحکم به تکفیروتبعید وی دادندتاشاید متنبّه شده ودست ازرفتارها وعقاید حافظانه ی خویش بردارد وبه نهضت آزاداندیشی وآگاهسازی مردم که به راه انداخته  خاتمه دهد! شاه شجاع نیز که دریافته بودبدون حمایتهای فقها ومتشرعین دربار نخواهدتوانست سلطنت خودراحفظ کند برخلاف میل درونی وبه منظور جلب رضایت علما وفقها به خواسته ی آنها تن داده وحکم تبعید حافظ را صادرنمود. حافظ گرچه ازشاه شجاع رنجیده خاطر ودلگیرشد لیکن ارادت وعشق اونسبت به شاه شجاع پایان نگرفت ورابطه ی عاطفی آنها همچنان تا آخرعمر باقی  ماند.

  • رضا ساقی



ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی

هر جا که روی زود پشیمان به درآیی


چاه زنخدان: گودی چانه،سیب زنخ،چاه ذقن
درعاشق پیشگی هیچکس به پای حافظ نمی رسد اغلب شاعران ازدل خویش گله وشکایت می کنند که چرا دلشان اینقدر عاشق می شود وآنهارادچارغم واندوه می نماید به هرحیله ای دست می زنندتا دلشان راازعشقبازی بازدارند 
  • رضا ساقی



ای دل مباش یکدَم خالی زعشق ومستی

وان گه برو که رَستی ازنیستیّ و هستی


حافظِ عاشق پیشه وعاشق مسلک‌‌؛ دراین غزل ناب به ما "عشق ورزی بی قید وشرط" راتوصیه می کند همان چیزی که امروزه روانشناسان وفیلسوفان باتوسعه علم ودانش بدان رسیده وآن راتنها راه سعادت ونیکبختی بشردانسته اند. دراین بینش عاشق شدن آسانترین کارهاست لازم نیست منتظربمانیم تا آن اتّفاق نادررخ دهد وخرمن وجودمان رابه آتش بکشد فقط کافیست کمی بیشتر دوست داشته باشیم کمی بیشترازیک همراه....کمی بیشتر ازیک همسر....کمی بیشتر ازیک کارگر یاکارمندباشیم.  کافیست عینک عشق بر چشمانمان بزنیم وهمه چیزراشامل انسانها وحیوانات ومحیط زیست راازورای شیشه ی آبی عشق بنگریم تا شعله های مهرو محبت دردرونمان فروزان گردد.

  • رضا ساقی




ای رُخت چون خـُلد و لعلت سلسبیـل 

سلسبـیـلـت کرده جان و دل سـبـیـل
 

"شاه شجاع"انیس ومونسِ حافظ، غزلی دارد با این مطلع : 
ای به کام عاشقان حـُسنت جمیل  
کی گزینـد بـیـدلی بر تـو بـدیـل 
حافظ به استقبال از غزلِ "شاه شجاع" این غزل را سروده است
خـُلـد : بهشت   لعل : استعاره از لب 
سلسبیل: چشمه ای دربهشت که آبِ گوارایِ حیات درآن جاریست،می خوشگوار
سبیل :راه وطریق ، به رایگان در اختیارگذاشتن،وقف نمودن ، مباح ساختن ،کنایه از خونِ حلال
"جان و دل سبیل کردن" یعنی جان و دل را وقف کردن وفـدا کردن
  • رضا ساقی





ای روی ماه مَنظر تو نوبهار حُسن

خال وخط تومرکز حُسن ومدارحُسن 

منظر: تماشاگه، منظره،جای نگریستن و نظر انداختن. آنچه در برابر چشم واقع شود
ماه منظر:  ماه رخ
مدار: مسیردورزدن وگردش
حُسن: زیبایی، جمال،نیکویی
نوبهارحسن: حسن به نوبهار تشبیه شده است. 
"نوبهار" آغازفصل بهاراست ظاهراً معشوق حافظ درایّام آغازجوانیست وگل جمال وزیبایی اوتازه شکوفاشده است.
معنی بیت: خطاب به معشوق، ای که رخسارزیبای تو تماشاگه تابش ماه است وزیبایی وشور وحال آغازبهاردارد گلشن جمال وزیبایی تو درحال شکوفندگیست و خال و خطِ دلکش تو مرکز و مدار دایره ی زیباییهاست. 
برخاست بوی گل ز در آشتی درآی
ای نوبهارما رخ فرخنده فال تو    
  • رضا ساقی



ای سرونازحُسن که خوش میروی به ناز


عشّاق را به ناز تو هـر لحـظـه صد نیاز


 منظور از سرو ناز معشوق بالا بلند و خوش اندام است.خطاب به معشوق : ای بالابلند و خوش اندام زیبایی که با عشوه و ناز می روی. و یا ای که درحُسن چونسروناز هستی و به عشّاق خویش هیچ توجّهی نداری.  عاشقانِ  تو هرلحظه  و همواره  به کرشمه و دل رباییِ تو نیازمند هستند

  • رضا ساقی



ای شاهد قدسی که کشد بندِ نقابت ؟

و ای مرغ بهشتی که دهد دانه و آبت

بعضی ازشارحان این غزل را خطاب به تورانشاه، بعضی دیگر به شاه شجاع ،بعضی دیگرخطاب به دل دانسته اند. بعضی ازبافندگانِ محترم آسمان و ریسمان نیز مثل همیشه آن راعارفانه پنداشته اند! بنظر نگارنده باتوجّه به الفاظ وواژه هایی که بکار رفته،غزل خطاب به یک معشوق زمینی (جنس مخالف) سروده شده است لیکن مطابق معمول درلابلای سخنان عاشقانه، لطایف حَکمی ونقطه نظرات عرفانی نیزگنجانیده شده تاهمه ی مخاطبان وخوانندگان غزل به فراخور حس وحال خویش برداشت معنی کرده ومحظوظ گردند!.
  • رضا ساقی






ای غایب از نظر به خدا می‌سپارمت

جانم بسوختی و به دل دوست دارمت


قابل توجّهِ عرفان زدگانی که دوست دارند ازاشعارحافظ بلا استثنا برداشت های عرفانی کنند،وقتی حافظ معشوق غایب ازنظر را به خدا می سپارد،بی هیچ تردیدی، معشوق زمینیست وبرداشت عرفانی،ناشی ازعدم آگاهی ازعرفان، سودجویی وعدم آگاهی ازشانِ نزول غزل است واصراربراین کارپایمال کردن ظرافت ها ولطایفِ شعریست.

  • رضا ساقی



ای فروغ ماهِ حُسن ازروی رخشان شما

آب روی خوبی از چاه زنخدان شما

بعضی براین باورند که مخاطبِ غزل شاه یحیی حاکم یزد هست واین غزل به هنگام تبعید وحرکت از شیراز به یزد برای شاه یحیی سروده شده است امّا بااین فرض بعضی ازابیات ارتباط عمودی وپیوند معنایی خودرابایکدیگرازدست می دهند
  • رضا ساقی



ای قبای پادشاهی راسـت بربالای تو

زینت تاج و نگیـن از گوهر والای تـو


مصرع دوم در نسخه‌های مختلف ، به این صورت آمده است :
نسخه‌ی هـنـد : "تاج شاهی را فروغ از گوهر والای تـو"
نسخه ی قزوینی : "زینت تاج و نگین از گوهر والای تـو"
ایاصوفیه  : "تاج شاهی را فروغ از لؤلؤ لالای تـو"

  • رضا ساقی




 ای قصّه ی بهشت زکویت حکایتی

شرح جمال حور ز رویت روایتی


جمال:حُسن، زیبایی
حور: زنان سیاه و درشت چشم بهشتی.
معنی بیت: ای محبوب،  داستان هایی که از جاذبه های بهشت نقل می شود درحقیقت یک روایت مختصرازویژگیهای کوی توست. زیبائی هایی راکه به حوریان بهشتی  نسبت می کنند توصیف روی زیبای توست.
 ازدرخویش خدارابه بهشتم مفرست
که سرکوی توازکون ومکان مارابس  
  • رضا ساقی






ای صـبـا  گر بگـذری  بر ساحل رود اَرس 

بوسه زن برخاک آن وادیّ ومُشکین کن نفس


         احتمالاً این غزل خطاب به یکی ازدوستان صمیمی و نزدیک شاعراست که به هرعلتی مدتی  دراین منطقه مسکن گزیده بود. ازفحوای کلام وبیت پایانی پیداست که مخاطب موردنظر شاه یا حداقل وزیر می باشد. 
بعضی شارحان معتقدند که : " سلطان احمد ایلکانی که در تبریز حکومت داشته از "حافظ" دعوت کرده بوده که به تبریز برود و حافظ نیزدرپاسخ به دعوت او ، این غزل را سروده و ارسال نموده ‌است .
  • رضا ساقی



ای صبا نکهتی ازخاک ره یاربیار

ببر اندوه دل و مژده دلدار بیار

حال وهوای این غزل با غزل "ای صبا نکهتی ازکوی فلانی به من آر" تقریباً یکی ودریک راستا طبقه بندی می شود. شاعرعاشق پیشه ی ما در فراق یار اندوهباراست وازباد صبا مدد می خواهد تاباخود شمیم روحپرور خاک راه یاررابرای این عاشق دلخسته بیاورد وازسلامتی یاخبرآمدن یار،خبرهای خوشی بازگوکند.
  • رضا ساقی


ای صبانَکهَتی ازکوی فلانی به من آر


زار وبیمار غمم راحت جانی به من آر


صبا باد ملایم صبحگاهیست که درادبیات کهن ازاین باد بعنوان پیک و پیام رسان ورابط بین عاشق و معشوق یادشده است.

نـَکهت:بووشمیم روح پرور، عطر نفس یار 

ای باد صبا ازکوی فلانی(معشوق) شمیم جانپرور و عطرنفس یار را برای من که به بیماری (هجران) دچارشده ودرعذاب وشکنجه یِ روحی بسر می برم بیاور وجانم را ازاین درد ورنج راحتی بخش.

  • رضا ساقی



ای که در کشتن ما هیچ مدارا نکنی

سود و سرمایه بسوزیّ و محابا نکنی

اغلب غزلهای عاشقانه ازاین دست که کلام شاعر به چاشنیِ شُکروشکایت مزیّن است بی هیچ تردیدی خطاب به شاه شجاع خوش سیما و شیرین حرکات است که دل عشق پیشه ی حافظ را گرفتارخود کرده است. رابطه ی حافظ با شاه شجاع تحت تاثیر عشق وعاطفه ی عمیق وفراتر ازرابطه ی شاه وشاعر بود. از همین رو همواره حسودان وکینه توزانی که این رابطه رابرنمی تابیدند به بهانه های گوناگون سعی درتیره کردن این روابط داشتند وتاحدودی نیزدراینکار موفّق بودند.غرض ورزانی که دراین غزل نیز ازآنها یاد شده است.
  • رضا ساقی





ای که در کوی خرابات مقامی داری

جَم وقت خودی اَر دست به جامی داری



خرابات: جمع "خرابـه" است، خانـه های ویـران وغیرقابلِ استفاده برای مردمِ عادی، امابهترین وامن ترین مکان برای  خلافکاران که بی هیچ هزینه ای، در آنجا هارفته و کارهای خلاف شرع ، مانـنـد : قـمـار ، شـرابخواری و زنـا و .... انجام می‌دادنـد.بنابراین شرابخواران  وگناهکاران را اهل خـرابـات می‌گـفـتـند امروزه نیزاینچنین است،بسیاری ازجنایات وخلافکاری ها درخرابه ها وویرانه ها ی حاشیه ی شهرهاصورت می پذیرد.
  • رضا ساقی