ای صبا نکهتی ازخاک ره یاربیار
دوشنبه, ۱ دی ۱۳۹۹، ۰۳:۳۵ ب.ظ
ای صبا نکهتی ازخاک ره یاربیار
ببر اندوه دل و مژده دلدار بیار
حال وهوای این غزل با غزل "ای صبا نکهتی ازکوی فلانی به من آر" تقریباً یکی ودریک راستا طبقه بندی می شود. شاعرعاشق پیشه ی ما در فراق یار اندوهباراست وازباد صبا مدد می خواهد تاباخود شمیم روحپرور خاک راه یاررابرای این عاشق دلخسته بیاورد وازسلامتی یاخبرآمدن یار،خبرهای خوشی بازگوکند.
امّاچنانکه ازحافظ سراغ داریم همیشه حقیقت ماجرا اینگونه نبوده که حافظ واقعاً چنان عاشق کسانی مثل شاه شجاع وشاه یحیی شده باشد که ازبیتابی وبیقراری دست به دامان بادصباشده باشد!.
بسیاردیده شده که چگونه حافظ بااطرافیان خود به ویژه شاه شجاع وغیره باادبیّات ِعاشقانه-عارفانه وباسوز وگداز واندوهبار سخن می گوید درحالی که چه بسا بدان شدّت که درغزل، بصورت مجازی شاعر درسوز وگداز است درحالت حقیقی ودر خلوت خود درسوزو گدازنبوده باشد.
درست است که اغلب غزلهای عاشقانه ازجمله همین غزل تحت تاثیررابطه ی عاطفی ِپرفراز وفرودِ حافظ وشاه شجاع سروده شده است لیکن باید درنظرداشت که شرح اشتیاقِ درونی وخَلق کردنِ مضامین لطیف وارایه ی یک الگوی عاشقانه ی بدیع ونو، برای حافظ بسیار مهمتر وباارزش ترازخودِ این پادشاهانِ هرچند خوش صورت وخوش سیرت بود.
حافظ سرشارازعشق وهیجان عاشقی بود وبه لطف طبع روان وموسیقیایی که داشت درپی مضرابی بود که برتارهای دل بزند تاآهنگ عاشقی نواخته گردد.شاه شجاع یاغیره به عنوان مضرابیست که تارهای طبع حافظ رابه ارتعاش درآورد وغزلهای سوزناک وآهنگین خَلق گردد. مخاطبان اینچنینی ارزشی بیشتر ازاین(مضراب) درنظرگاه حافظ ندارند هدف اصلی دراین میان، به تصویرکشیده شدن احساسات درونیِ شاعر بربوم غزل وخَلق اثری ماندگار است .
حافظ بامهارت خاصی که داردقادراست درشرح و بیان شوقِ دیدار،بامبالغه وغلوّ وخَلق مضامین بکرعاشقانه، حتّاروابط عادی وروزمرّه ی خودبا هر کسی را، طوری دربسترغزل عاشقانه پرورش داده وبه تصویربکشدکه برای همگان درهمه ی دوره ها، فارغ ازاینکه مخاطب چه کسی بوده، حسی عاطفی، شورانگیزوبه یادماندنی تولیدکند..
حال دراین میان برای حافظِ شیدا،چه دستمایه ای بهترازرابطه ی عاطفی واحساسی با شاه شجاع که اتفاقاً می گویند سیمای جذّاب و دلستاننده ای داشته وهمچون یوسف فکربسیاری اززنان جامعه رانیزسخت به خود مشغول کرده بود تاآنجاکه داستانهای جالبی دراین موردشکل گرفته است.
لیکن چنانکه گفته شد بنظرنمی رسد که حافظ درعالم حقیقی نیز به همین اندازه که درغزل بیتابی میکند برای این شاه خوش قد وبالا بیتابی کرده باشد. برای مانیزآنچه که اهمیّت دارد جاودی زبان وشیوه ی بیان واندیشه های حافظانه هست که درمتن غزل جاری شده وشنونده وخواننده را محظوظ ومسرورمی کند.
باد صبا: بادی که درادبیات عاشقانه ی مابعنوان پیک وپیام رسان عاشق ومعشوق است. دست عاشق که ازهمه چیزکوتاه می شود واز معشوق خویش جدا می افتد دست به دامن بادصبا می شود تاشایدباگرفتن بوی یار، دلِ بیقرارخودرا اندکی آرام سازد.
نَکهت:(نَ یا نُ) بووشمیم روح پرور، عطرنفس یار
معنی بیت: ای نسیم صبا،شمیمی جانبخش ازخاک راهِ یاربیار. خبر خوشی ازسلامتی یا آمدن دلبربیارو تا با آن خبرخوش وروح افزا، اندوه وغم فراق که بردل سنگینی می کند زدوده شود.
ای صبا نکهتی ازکوی فلانی به من آر
زار و بیمارغمم راحت جانی به من آر
نکتهای روح فزا از دهن دوست بگو
نامهای خوش خبرازعالم اسرار بیار
"عالم اسرار" برای عارفان همان بارگاه ملکوتی معبود(عالم غیب) وبرای عاشقی مثل حافظ، همان محضرمعشوق وخلوتگاهِ محبوبی مثل شاه شجاع است که احتمالاً پشت مرزهای شیراز درانتظارفرصتی برای حمله به شیرازوبازگشت به مسندقدرت بسرمی برد.
معنی بیت: ای صبا بیا ونکته ای روح انگیز اززبان دوست بازگو ونامه ی مسرّت بخشی (درموردسلامتی یا بازگشت به وطن) ازمحضر مبارک دوست بیاور.
بااین فقیرنامه ی آن مُحتشم بخوان
بااین گدا حکایت آن پادشابگو
تامعطّرکنم از لطفِ نسیم تومشام
شمّهای از نفحات نفس یار بیار
همچنان روی سخن بابادصباست.
مشام: دماغ
شمّه : اندک وبه میزان کم.
نفحات: جمع نفحه ،شمیم،عطر و بوی خوش
معنی بیت: ای بادصبا بیا ونامه ی آن محتشم بخوان تابه لطفِ نسیم توکه آغشته به عطروبوی نفس دوست هست بتوانم دماغ خودرا معطّر سازم.
بوی خوش توهرکه زبادصباشنید
ازیارآشنا سخن آشنا شنید
به وفای تو که خاک ره آن یار عزیز
بی غباری که پدید آید از اغیار بیار
به وفای تو : به وفاداری توسوگند . حافظ دراینجا وفاداری بادصبا رابه اویادآورمی شود تابیشتر رازداراین ماجراباشد وبیگانگان باخبرنشوند.
"غبار" دراینجاایهام دارد.۱- گردوغبار ۲- کنایه از شیطنت ،حسادت وکینه توزی دیگران که به غبارتشبیه شده است.
اغیار: بیگانگان ودشمنانِ این دوستی
"بی غباری که پدیدآیدازاغیار" به واسطه ی ایهام درمعنی غبار، دومعنا دارد:۱- بدون گرد وغباری که اززیرپای اغیارپدید می آید یعنی ای صبا وقتی خاک راه دوست برمی داری مراقب باش خالص باشد وغبارخاک راه اغیاردرآن نباشد. ۲- ای صبا مراقب باش وخاک ره دوست رابی سروصدا بیاور بطوریکه باآورون آن، حسد وکینه ی بیگانگان رابرنیانگیزی وآنهارابرعلیه من نشورانی کینه وحسد بیگانگان خاطرعاشق رامکدّرمی کند.
معنی بیت: ای بادصبا که همیشه وفاداربودی تورا به وفاداری توسوگندمی دهم که خاک راه دوست رابی سروصدا ومخفیانه بیاور مبادا بیگانگان وکینه توزان باخبرشوند وباعث ناراحتی وکدورت خاطرگردند.
یا: ای بادصبا..... مراقب باش گرد وغبارخاک راه دوست خالص باشد وبه گردوغبارخاک راه حسودانِ کینه توزآمیخته نگردد.
کُحل الجواهری به من آرای نسیم صبح
زان خاک نیکبخت که شد رهگذاردوست
گردی ازرهگذردوست به کوریّ رقیب
بهر آسایش این دیده ی خونبار بیار
رهگذر: گذرگاه
رقیب دراینجا هم می تواند به معنای مراقب ونگاهبان هم به معنای حریف وکسانی باشد که درنزدیکترشدن به دوست باشاعردرحال رقابت هستند.
معنی بیت: ای بادصبا حال که مراقبان معشوق ازنزدیک شدن هرچیز وهرکسی ممانعت می کنند به کوری چشم آنها گرد وغباری ازگذرگاه دوست را برای این دلداده بیاورتاهمچون مرهمی بر چشمان خونبارم بگذارم واندکی بیاسایم.
روامدارخدایا که درحریم وصال
رقیب مَحرم وحرمان نصیب من باشد.
خامی وساده دلی شیوه ی جانبازان نیست
خبری از بر ِ آن دلبر عیّار بیار
خامی: ناآگاه وبی خبربودن،بی تجربگی
"جانبازان" کنایه ازعاشقانیست که برای دیداربا دوست خطرات رابه جان می خرند وجانبازی می کنند.
عیّار : رند وزیرک ، زرنگ وچالاک
معنی بیت: ای نسیم صبا، بی خبری ازاوضاع واحوال یاردرشان ِ ماعاشقانِ سینه چاک وفدایی نیست خاصّه آنکه دلبرما بسیاررند زیرک است بنابراین حتماً برای ماخبری ازجانب معشوق بیاور.
ای پیک راستان خبریارمابگو
احوال گل به بلبل دستانسرابگو
شُکرآن را که تو درعشرتی ای مرغ چمن
به اسیران قفس مژده گلزار بیار
معنی بیت: ای بلبل که درباغ ودرحضورگل به عشرت وغزلخوانی مشغول هستی به شکرانه ی اینکه تودرنازونعمت غرق شده ای حداقل برای تسکین گرفتارانِ بیقرار درقفس، خبرهای خوشی ازگلشن وگل وگلزاربیاور
به شکرآنکه شکفتی به کام بخت ای گُل
نسیم وصل به مرغ سحردریغ مدار
کام جان تلخ شدازصبرکه کردم بی دوست
عشوهای زان لب شیرین شکربار بیار
معنی بیت: ازدرد ورنج ِ صبرو شکیبایی که درفراق دوست کردم دل وجانم تلخ کام شده است ای صبا ای پیک ، برای رفع تلخی کام ،سخنان عشوه آمیزی از آن یارنوشین لب وشیرین سخن بیاور.
به لب رسید مراجان وبرنیامد کام
به سررسیدامید وطلب به سرنرسید
روزگاریست که دل چهره ی مقصودندید
ساقیا آن قدح ِ آینه کردار بیار
قدح: پیاله وجام شراب، کاسه ی بزرگ که دونفرراسیراب کند.
قدح ِآینه کردار: قدح به واسطه ی شرابی که دردل دارد همانندآینه نورراانعکاس می دهد. ضمن آنکه اشاره به صاف وزلال بودن شراب نموده، این نکته رانیزخاطرنشان کرده که شراب رازهای زیادی رابه مامنعکس می کند.
معنی بیت: ای ساقی مدتیست که من ازدیدار معشوق محروم مانده وبه مقصود نرسیده ام قدح ِ آئینه صفت را بیاورتاشرابِ صاف وگوارایی بنوشیم واوضاع را درآئینه ی شراب بنگریم و بسنجیم.
صوفی بیاکه آینه صافیست جام را
تابنگری صفای می لعل فام را
دَلق حافظ به چه ارزد به میاش رنگین کن
وانگهش مست و خراب از سر بازار بیار
دلق: خرقه ولباس ویژه ی صوفیگری که درنظرگاه صوفیان حرمت وقداست دارد لیکن درنظرگاه حافظ نه تنها هیچ ارزشی ندارد بلکه مایه ی ننگ وشرمساریست ودراینجاقصد دارد حداقل باآلوده کردن خرقه به شراب،آن راقابل تحمّل ترکند.
معنی بیت: خرقه ی حافظ که پوششی برریاکاری های اوست به چه مقدارمی ارزد؟ هیچ ارزشی ندارد به ریاآلوده شده وکثیف وغیرقابل تحمّل هست حداقل ببرید آن راباشراب بشوئیدتابه رنگ شراب درآید واندکی ارزش پیداکند این خرقه ی بی ارزش را به بازارببرید به اوشراب دهید تا همگان ببینند که آن خرقه ی مقدس وریاکار چگونه مستی می کند بگذاریدتاکاملاً رسوا وپاک گردد.
من این دلق مُرقّع رابخواهم سوختن روزی
که پیرمی فروشانش به جامی برنمی گیرد.
- ۹۹/۱۰/۰۱
- ۲۰۷ نمایش