حافظانه

شرح غزلیات حافظ

حافظانه

شرح غزلیات حافظ

برداشتهای شخصی من از غــزلهای پیامبر عشق و ادب حضــرت حافـظ

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی
آخرین نظرات

ای دل آن دَم که خراب از می گلگون باشی

دوشنبه, ۱ دی ۱۳۹۹، ۱۱:۳۸ ب.ظ

 


ای دل آن دَم که خراب از می گلگون باشی
بی زر و گنج به صد حشمت قارون باشی

"خراب" هم به معنای خمار بکارمی رود هم به معنای مست، دراینجا به معنای مستِ مست
می گلگون: می سرخ رنگ،به رنگ گل سرخ
حشمت: جاه وجلال ،شکوه و عظمت
قارون: ثروتمند معروف وپسر عموی حضرت موسی که به داشتن گنج وثروت زیاد شهرت داشت لیکن بی اندازه بخیل وجاه طلب بود.
معنی بیت: ای دل آن هنگام که بانوشیدن باده ی گلگون مستِ مست شوی ودرحالتی از بیخبری، شادمانی،بیباکی ومستی وراستی فروروی قدرحال خودرابدان که درآن حال جایگاه توصدها برابراز جاه وجلال قارون والاترست (بدان که هیچ ثروتی با شکوهترازمستی وسرخوشی نیست. مستی استغنا وبی نیازی می بخشد ودرعالم مستی ازشاه ووزیرفراغت حاصل می شود وتنها یک مستِ مستغنیست که قادراست نازبرفلک و حکم برستاره صادرکند.)
گدای میکده‌ام لیک وقت مستی بین
که ناز بر فلک و حکم بر ستاره کنم        


درمقامی که صدارت به فقیران بخشند
چشم دارم که به جاه از همه افزون باشی

مقام: جایگاه
درمقامی که: دراینجا  درشرایطی که ، درموقعیّتی که
صدارت: صدر نشینی، بالا نشینی،
چشم دارم: توقّع وانتظار دارم، جاه: مرتبه ومقام
دردنیای عشق همه چیزمتفاوت است.دردریا غرقه می گردند وبه آب آلوده نمی شوند، گدایی مورد رشک سلطانی قرارمی گیرد،مرحله ی قُرب وبُعد ازبین می رود، کُشته ی عشق زنده ی جاویدمی شود وبه جای اغنیا این فقیران هستند که برصدرمجالس تکیه می زنند هرکه فقیرتر جایگاهش والاتر! البته "فقیر" دراینجا به معنی فقرمالی نیست بلکه کسیست که نیازمند است نیازمندبه توجّه وعنایت ومحبّت معشوق، فقیر به عبارتی دراینجا کنایه ازعاشق است.
معنی بیت: (ای دل، دردنیای عشق و....) در شرایط وموقعیّتی که عاشقی ونیازمندی به محبّت وعنایت معشوق،ارزش والایی محسوب می شود وهرکه عاشق تر ونیازمندتر است به مقام والاتری نایل می شود ازتوتوقّع دارم که ازهمه ی عاشقان عاشق تر و نیازمندتر باشی تا بتوانی دراین رقابت ازهمه پیشی بگیری.
به خواری منگرای منعم ضعیفان ونحیفان را
که صدرمجلس عشرت گدای رهنشین دارد



در رهِ منزل لیلی که خطرهاست در آن
شرط اوّل قدم آن است که مجنون باشی

"منزل لیلی" کنایه ازمنزل معشوق ،سرمنزل دوست
مجنون ایهام دارد: ۱- دیوانه وشیدا،۲- عاشق معروف وافسانه ای لیلی
معنی بیت: ای دل،هشدار که درمسیررسیدن به سرمنزل معشوق، خطرات زیادی وجود دارد که بایدازآنهاعبورکنی اولیّن شرط برای گام نهادن دراین طریقِ خطرناک این است که باید باتمام وجود ودیوانه وارشیفته وشیداباشی همانگونه که مجنون شیدای لیلی بود.
خطرات مسیرعشق تمامی ندارد حتّا برای آنانکه درمعشوق فنا می شوند وازدنیا می روند نیزخطر وجوددارد و ادامه ی بقا درمعشوق هرآن ممکن است موردتهدید قرار گیردبنابراین برای تداوم بقا دروجود معشوق نیزباید تمهیداتی اندیشید.
دررهِ عشق ازآنسوی فناصدخطراست
تانگویی که چوعمرم بسرآمدرفتم



نقطه ی عشق نمودم به توهان سَهو مکن
ورنه چون بنگری از دایره بیرون باشی

"نقطه ی عشق نمودم" یعنی اینکه من عشق رابه تو شناساندم وخطرات راه رابیان کردم. 
معنی بیت:ای دل هشدارهایی راکه لازم بودبه تو یادآوری نمودم، عشق رابه تونشان دادم و تهدیدات راه رابه تو  تعریف کردم دیگر خود دانی اگرلحظه ای غفلت کنی خواهی دید که دایره ی عشق راه رابرروی بسته وتو بیرون ازدایره مانده ای! می بایست دایم به هوش باشی ومراقبت‌ کنی.
اگرنه دایره ی عشق راه بربستی
چونقطه حافظِ سرگشته درمیان بودی 



کاروان رفت وتودرخواب و بیابان درپیش
کی روی ره ز که پرسی چه کنی چون باشی

معنی بیت: زمان منتظرکسی نخواهدماند کاروان عمربی وقفه درحرکت است اکنون  که تودرخواب خوش فرورفته ای کاروان به راه افتاده وفرسنگها دورشده است بیابان خطرناکی درپیش داری به تنهایی کی وچگونه خواهی توانست این راه طولانی راطی کنی؟ راه ازبیراه چگونه تشخیص خواهی داد وازچه کسی طلب راهنمایی خواهی کرد؟
کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش
وه که بس بی خبرازغلغل چندین جرسی!



تاج شاهی طلبی گوهر ذاتی بنمای
وَر خود از تخمه ی جمشید و فریدون باشی

گوهر: الماس ویاقوت،جوهر واصل،اصیل وباارزش
ذات: سرشت، اصالت
"تخمه" اصل، نژاد وتبار
"جمشید وفریدون" هردواز پادشاهان افسانه ای هستند که به شکوه وعظمت واقتدار شهرت دارند
معنی بیت: اگرسودای تاج وتخت پادشاهی در سر داری بایدنشان دهی که خودت شخصاً ذات اصیل وتوانمند وباارزش داری حتّا اگراز تبار فریدون وجمشید هم باشی فرقی نمی کند باید ثابت کنی که دروجود تو قابلیّت ذاتی دارد تنها ازنژاد آنها بودن کفایت نمی کند.چه بسا کسی ازنژادپادشاهان نباشد ولی ذاتاً  قابلیّت پادشاهی راداشته باشد.
گوهرپاک ببایدکه شودقابل فیض
ورنه هرسنگ وگِلی لوءلوء مرجان نشود



ساغری نوش کن و جُرعه بر افلاک فشان
چند وچند ازغم ایّام جگرخون باشی


"جرعه برخاک افشاندن " :از زمانهای بسیارقدیم رسم براین بوده که درمراسمات مختلف مذهبی ،هنگام قربانی کردن ، عبادت کردن ، یا به یاد عزیزان سفرکرده و یا به احترام خدایان ، شراب ، شیر ، روغن ، عسل ، آب و . . . روی معبد ها و مجسمه های مورد پرستش می‌ریختند . قرنها پیش از میلاد مسیح "قوم یهود" هنگام عبادت "یهوه" این کار را انجام می دادند و برمقبره های مردگان "جرعه افشانی" می نمودند . عاشوری ها،هندوهاو فینیقی‌ها   نیز بر مقابر پـدران و اجداد خود "جرعه افشانی" می کردند . "اعراب"نیز خون قربانی را بر بت‌ها و مقابر اجداد خود می‌ریختند. حتا آب ریختن برخاک مردگان توسط مسلمانان نیز متاثرازهمین ماجراست. بنظرمی رسد آدمیان فارغ ازاینکه دارای چه مذهبی هستند با اینکار با ارواح درگذشتگان ارتباط برقرارکرده وبدینوسیله به آنها ادای احترام می نمایند.
 فرشته عشق نداند که چیست ای ساقی
  بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریـز
    "سقراط" هم هنگامی که در زندان جام شوکران رابه دستش ‌دادند از زندان‌بان اجازه ‌گرفت تا قبل از نوشیدن برای یکی از خدایان از آن جام جرعه‌ افشانی کند و وقتی به او اجازه‌ی این کار را دادند ، جام را کج کرده و چند قطره از آن را بر خاک ریخت. بعضی ها معتقدند:(جرعه افشانی) از فرهنگ یونانیان بوده و از آنجا به فرهنگ فارسی و ایران وارد شده است . یـونـانـیـان درخت انگور ( رز ، تاک یا مـو ) را درختی آسمانی می‌دانستند که به زمین آمده و در زمین ریشه دوانده و مـیـوه‌دار شده تا لطیف ترین شیره‌ی جان خود (شـراب) را به خاک‌نشینان بـدهد ، از این رو خاکیان نیز باید به هنگام نوشیدن شراب جرعه‌ای بر خاک بریزند تـا این هدیه نصیب خاک هم بشود. جرعه افشانی از آغاز جنبه‌ی مذهبی داشته و جزو عقاید اقوام و ملل مختلف بوده است و اگر چه در آغاز از مشروبات و مایعات مختلف استفاده می‌شده ، به تـدریج منحصر به "شراب" شده و آنان که شراب را حرام می‌دانند از "گلاب" استفاده می‌کنند .

معنی بیت: ساغری بنوش ومقداری شراب ازفرط سرمستی وشادمانی به آسمان بپاش تاچند غم روزگارمی خوری ودل خود راخون می کنی؟
جرعه ی جام براین تخت روان افشانم
غلغل چنگ براین گنبدمینافکنم



حافظ ازفقرمکن ناله که گرشعراین است
هیچ خوشدل نپسنددکه تومحزون باشی

خوشدل: خوش قلب، اهل دل
محزون: اندوهگین
معنی بیت:
ای حافظ ازتهیدستی وفقرناله وشکایت مکن با این اشعارناب ونغزی که تومی سرایی هیچ آدم خوشدل وشادمان راضی نخواهد بودکه تواز فقررنج ببری اندوهگین مباش حتماً کسانی از اهالی دل وخوش قلبان پیداشده وبه تومساعدت خواهند کرد. 
حافظ غبارفقروعنایت زرخ مشوی
کاین خاک بهترازعمل کیمیاگری

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۱۰/۰۱
رضا ساقی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی