حافظانه

شرح غزلیات حافظ

حافظانه

شرح غزلیات حافظ

ای که در کوی خرابات مقامی داری

دوشنبه, ۱ دی ۱۳۹۹، ۰۲:۱۰ ب.ظ



ای که در کوی خرابات مقامی داری
جَم وقت خودی اَر دست به جامی داری
خرابات: جمع "خرابـه" است، خانـه های ویـران وغیرقابلِ استفاده برای مردمِ عادی، امابهترین وامن ترین مکان برای  خلافکاران که بی هیچ هزینه ای، در آنجا هارفته و کارهای خلاف شرع ، مانـنـد : قـمـار ، شـرابخواری و زنـا و .... انجام می‌دادنـد.بنابراین شرابخواران  وگناهکاران را اهل خـرابـات می‌گـفـتـند امروزه نیزاینچنین است،بسیاری ازجنایات وخلافکاری ها درخرابه ها وویرانه ها ی حاشیه ی شهرهاصورت می پذیرد.
 گرچه قبل ازحافظ نیزاین واژه در اشعارشاعران به ویژه "خواجوی کرمانی" که حافظ درابتدایِ کاردر سرودنِ بیشترِغزلیّات، وام دارِ اوبوده، بکاررفته است ، امّاحافظ این رندِآزاده وازبندِ تعلّقات رسته یِ یگانه یِ روزگاران،  این واژه رابه اصطلاح ازنظرمعنایی غنی سازی کرده وبه آن  ژرفایِ بیشتری بخشیده است. 
 حضرت حافظ،به مددِ نبوغ ِ معماری  خداداده ی خویش، ابتدابنای کلنگی "خرابات" رادرهم کوبیده وبانقشه ای مهندسی،عمارتِ زیبایِ " مـیکـده‌ی معرفت" ، "محفل اُنس"و "مجلس عارف کامـل " رادرزمین خرابات بنانهاده است. بنایی محکم واستوار،که درطولِ قرنها،همچنان استوار باقی مانده وهیچ آسیبی ازطوفانهای کج اندیشان وکینه ی کینه توزان ندیده است.  خرابات درنظرگاه حافظ محفل رندانِ وارسته ازتعلّقات دینی ودنیویست. همچنانکه برای آبادانی یک ساختمان کهنه وفرسوده ابتدا باید تخریب انجام گیرد انسانهانیزبرای بهترشدن باید دست به تخریب بزنند بایدآثارغروروتکبروحسادت وکینه ودروغ وریاوغیره کاملاً تخریب گردد حافظِ خوش ذوق، خرابات رابرای همین منظور بنانهاده است.
مقام: مرتبه ومَنصب
جَم: جمشید پادشاه افسانه ای، جم کنایه ازپادشاه مقتدروتوانمنداست.
"جام" ایهام دارد: ۱- جام  شراب ۲- جام جم یا همان جام افسانه ای جمشید که درآن احوالات روزگار رامی دید۳- کنایه ازدل عارف،بانظرداشت هرسه معنی بکارگرفته شده است.
معنی بیت: ای آنکه درکوی خرابات مسکن گزیده و(باخلاص شدن ازبند تعلّقات دینی ودنیوی) برای خود در عرصه ی رندی جایگاهی پیداکرده ای اگردرکوی خرابات هستی ودسترسی به جام (باهرسه معنی) داری خوشابه سعادتت که سلطان مقتدر وخوش اقبال مملکت وجود خویشتن هستی.
آنکس که به دست جام دارد
سلطانی ِ جَم مدام  دارد        



ای که با زلف ورخ یار گذاری شب وروز
فرصتت باد که خوش صبحی و شامی داری

درنظرگاه حافظ، رندِخرابات نشین که به مقامی رسیده باعاشقی که به وصال نایل شده هردو ازسعادتمندان ورستگارانند.
معنی بیت: ای دلداده ای که به وصال رسیده وروزوشب خویش را درکنارمعشوق وبا زلف ورخ یار سپری می کنی مجال میمون و مبارکی که پیداکرده ای مستدام باد که شام و سحری خیال انگیزداری.  ضمن آنکه شام (رساننده ی زلف سیاه) وسحر(کنایه ازرخسار سپید اوست.)
چوماهِ روی تودرشام زلف می دیدم
شبم به روی توروشن چوروزمی گردید



ای صبا سوختگان برسرره منتظرند
گر از آن یار سفرکرده پیامی داری
صبا، درادبیات عاشقانه پیامرسان است ازعاشقان به معشوق وازمعشوق به عاشقان پیغام می برد.
سوختگان: دلسوختگان، غم عاشقان 
معنی بیت: ای نسیم صبا عاشقانِ دلسوخته از سوزوگدازعشق، برسرراه معشوق انتظارمی کشند اگرپیامی ازاو داری بیا که وقتِ وقت است.
صبا گرچاره داری وقت وقت است
که سوزاشتیاقم قصدجان کرد



خال سرسبزتوخوش دانه ی عیشیست ولی
بر کنار چمنش وه که چه دامی داری !

خال سرسبز: خال زیباووسوسه انگیز
"چمن" کنایه ازگلشن رخساراست. رخساربه گلشن تشبیه شده است. گلشنی که دامی در میان دارد دانه ی این دام "خال"ِ وسوسه انگیز است.
معنی بیت: خال توبس زیبا وشاداب است امّا  خال تودرگلشن رخسار دامی وسوسه برانگیز است.
ازدام زلف ودانه ی خال تودرجهان
یک مرغ دل نماند نگشته شکار حُسن
 

 
بوی جان از لب خندان قدح می‌شنوم
بشنوای خواجه اگرزان که مشامی داری
مشام: بینی، حس بویایی.
مشام: بینی، حس بویایی.
بوی جان ونسیم زندگانی درنظرحافظ همان سرخوشی،مستی وراستی وشادمانه زندگی کردن است. شادیخواری، راستی ودرستی،بی ریایی وفروتنی وخاکساری،عشقورزی ورهایی همه دربستروسایه ی عیش وعشرت سالم میسورمی گردد. یک انسان عبوس واخمو همچون زاهد پشمینه پوش درخلوت خزیده، هرگز نمی تواند به اندازه ی کسی که پیاله دردست بامردم ودرلحظه بسرمی برد وشادمانه زندگی می کند به پیرامون خویش ابرازعشق ومحبت کند. یک انسان شادمان وشادکام آسان تروبهتراز یک عبوس وبدخوی کج خُلق بخشندگی می کند وشادمانی رابه دیگران انتقال می دهد.
معنی بیت: ازلب خندان پیاله، نسیم حیات وزندگانی به مشامم می رسد ای خواجه ی تندخوی عبوس، اگرتو نیزمشامی داری(که نداری) این شمیم روح افزا رابشنو.
سرم خوشست وبه بانگ بلندمی گویم
که من نسیم حیات ازپیاله می جویم



  
چون به هنگام وفا هیچ ثباتیت نبود
می‌کنم شُکرکه برجوردوامی داری
ثبات: دوام و پایداری. 
معنی بیت: ای محبوب، ازآنجاکه هنگام وفای به عهد وپیمان، ازتو هیچ ثباتی درعمل دیده نشدخدای راسپاس می گویم که دست کم بی وقفه نامهربانی می کنی وبر جور وجفا ثبات داری!
 ازثبات خودم این نکته خوش آمدکه به جور
درسرکوی توازپای طلب نشستم



نام نیک اَر طلبد از تو غریبی چه شود؟
تویی امروز در این شهر که نامی داری

نام نیک اَر طلبد : اگر غریبی بخواهد از به لطف و عنایت تونیکنام  گردد.  لطف توشامل حالش گردد ونیک نام شود.

معنی بیت: ای حبیب، اگرغریبی چون من، ازتو انتظارلطف ومرحمت داشته باشد چه اتّفاقی می افتد؟ مگرچه چیزی ازتو کم می شود؟ امروز دراین شهرتوصاحب نام هستی وغریبان ازتو انتظار عنایت ومساعدت دارند.
گرآمدم به کوی توچندان غریب نیست
چون من درآن دیارهزاران غریب هست


بس دعای سحرت مونس جان خواهدبود
تو که چون حافظ شبخیز غلامی داری
بس دعای سحرت مونس جان خواهد بود: چه بسیاردعاهای سحری که ازجانب من بسوی توروان خواهدشد و ودل وجانت راهمراهی خواهدنمود.
معنی بیت:
ای محبوب، توکه همانند حافظِ شب زنده دار ارادتمند وهوادار داری بی تردید چه بسیار دعاهای سحری که ازجانب من بسوی توروان خواهدشد ودل وجانت راهمراهی خواهدنمود.
به جان خواجه وحق قدیم وعهددرست
که مونس دم صبحم دعای دولت توست


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۱۰/۰۱
رضا ساقی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی