مـعـاشران ز حریفِ شبانه یـاد آریـد
يكشنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۹، ۰۶:۱۰ ب.ظ
مـعـاشران ز حریفِ شبانه یـاد آریـد
حقوق ِ بـندگی ِ مُخلصانه یـاد آریـد
معاشران : هم صحبتان و همنشینان
حریف : هم پیاله
حریفِ شبانه : دوست و همنشین شب ها که استعاره از خودِ شاعراست. ظاهران بنا به دلایلی نامعلوم، بین حافظ وجمع معاشران جدایی افتاده و حافظ درحسرت روزگار گذشته، این غزل راسروده است...
حقوق بندگی : حق ِدوستی ووظایفِ خدمتگزاری معنی بیت : ای دوستان،حریفِ شبانه ورفیق مُخلص همیشگی را فراموش نکنید.از همنشین شبهایتان (حافظ) نیزیاد کنیدو وظایف ِ دوستیتان را را نسبت به خدمتگزاری های مخلصانهی اوبه جای آرید.
رفیقان چنان عهدِ صحبت شکستند
که گویی نبودست خودآشنایی!
به وقت ِ سرخوشی از آه و ناله عشـّاق
به صوت ونغمهی چنگ وچغانه یاد آرید
سرخوشی:شادمانی ، مستی
عشّاق : ایهام دارد : 1- عاشقان 2- یکی از گوشه های موسیقی ایرانی
چنگ: نوعی آلت موسیقی
چغانه : سازی از خانواده سازهای ضربی ِ محلّی
معنی بیت : درادامه ی بیت ِ پیشین خطاب به معاشران می فرماید:
آن هنگام که ازآواز ونوای عشّاق( بادرنظرگرفتن هر دومعنی) شادمان وسرمست می شوید، ازرفیق ِ شفیق ِ خود که ازجمع شماغایب افتاده است، با نوا و آواز چنگ و چغانه یاد کنید.
گرچه یاران فارغند ازیادمن
ازمن ایشانرا هزاران یادباد
چو لطفِ بـاده کند جلوه در رخ ساقی
ز عاشقان به سرود و تـرانه یاد آریــد
لطف:صفا وآثارباده که همان سرمستی ونشئگیست. معنی بیت : هنگامی که صفا وسرخی ِشراب در رُخسار ساقی (معشوق) نمایان شد وچهره اش گلگون گردید. شمانیزازعاشقان ِ مَحرومش که درحسرتِ وصال درسوزو گدازند وازمَحفل ِ عیش وعشرتِ شما دورمانده اند،با سرود و ترانه یاد کنید.
چوباحبیب نشینیّ وباده پیمایی
به یاد دارمّحبّان ِ بادپیمارا
چو در میانِ مـُراد آوریـد دستِ امیـد
ز عهدِ صحبت مـادر مـیانه یـادآریـد
میان : کمر
مُـراد : کام و آرزو ، مقصود دراینجامعشوق
میانِ مُراد: کمر ِ معشوق
دستِ امید : منظور دستی است که ازروی نیاز واشتیاق وامید به کمر معشوق می پیچد.
عَهد : ایهام دارد : 1- دوران 2- پیمان
معنی بیت : هنگامی که به مُراد وکام خویش می رسید ودست ِ عاشقتان را ازروی نیاز به دورکمر نازمحبوب می پیچانید، در آن هنگامه ازما که روزگاری باهم همنشین و هم پیاله بودیم یاد کنید. ویا از پیمانی که دلداربا ماداشت نیز یادآوری کنید،شاید مارا نیزبه این عیش وعشرت دعوت کند.
مگرش خدمتِ دیرین من ازیادبرفت
ای نسیم ِ سحری یاددهش عهدقدیم
سَمندِ دولت اگر چند سرکشیده رود
ز هـمـرهـان به سر تازیانه یاد آرید
سمند : اسبی که مایل به رنگِ زرد باشد.
دولت : کامروایی، نیکبختی ، ثروت
سمندِ دولت :کامروایی ودولت به اسبی سرکشیده وباوقار ومغرور تشبیه شده است
سرکشیده : گردن فراز، خوش هیکل ودرعین ِحال مغرور ونافرمان
تشبیهاتِ حافظ ،هیچکدام ازروی باری به هرجهت ورفع تکلیف نیست،بلکه همه نغز وپُرمعنا وازروی روانشناسی، فلسفه ومنطق است، اندیشه زا وقابل تامّل است.
درهمین بیت "دولت وثروت" ازروی هوشمندی وحکمتِ حافظانه به اسبِ سرکش تشبیه شده است. ثروت باعث می شود انسان رفتارش به سرعت دستخوش ِ دگرگونی شده وبرخوردش تغییرکند. بعضی ها که ظرفیتِ کمتری دارند خودرا گم می کنند وگویی که سوار اسبِ سرکشی شده ونمی توانند رفتارخودرا کنترل کنند.
حافظ درمصرع اوّل ِ این بیت، به دوستانش یادآورمی شود که خاصیّتِ دولت وثروت همین است شما مُقصّرنیستید، من شمارا درک می کنم!
شماسواربراسب ِسرکش و نا آرام و تیز رو هستید حق دارید اگرنمی توانیداز احوالاتِ همنشینِ قدیمی جویاشوید ویادآرید.
معنی بیت : آری ای دوستان وهم پیاله های صمیمی، من نیک می دانم که اسبِ دولت وکامرانی، چقدرگردنکش ومغرور وناآرامست،( لیکن شمانیز ظرفیتِ کمی دارید وگویی خودرا باخته اید) به این دلیل که حداقل درحال ِ عبور باسرتازیانه(چنانکه دولتمندان ازبالای اسب به زیردستان اشاره کنند یا تازیانه ای ازروی خشم وغضب بزنند) ازیار ویاور قدیمی وصمیمی خویش یاد بیاورید واینقدربی توجّه ومغرور نباشید.!
انتظارحافظ ِ رفیق پرست ازدوستان ِ بی وفاانتظار بیجایی نیست. حافظ به استنادِ اشعار وغزلیّاتی که ازو به جامانده، بسیاررفیق دوست وبرعهد وپیمانهای دوستی پابرجا بوده وهرگاه که به عیش وعشرت می پرداخته،جای دوستان راسبز می دیده وبی یادِاَحباب(یاران ودوستان) جامی سرنمی کشید. حتّا به کسانی که فرصتِ شرابخواری دارند تاکید می کند که حتماً جرعه ای به یادِ درگذشتگان به خاک ریزند. درجایی درهمین زمینه می فرماید:
خوش بودوقتِ حافظ وفال ِمُراد وکام
برنام ِ عمر ودولت ِ احباب می زدم.
نمیخورید زمانی غم وفـا داران
ز بی وفـایی دور زمانه یاد آریـد
هنوزخطاب به معاشران ،هم نشینان ودوستان بی وفاست. حافظ دراین بیت لَحن شدیدتری دارد.
معنی بیت :چنان به عیش وعشرت وخوشباشی مشغول هستید که اصلن یارانِ وفا دار رافراموش کرده اید ولحظه ای غم ِ آنها را نمیخورید! حداقل ازبی وفایی ِ روزگار یادکنید که روزی فراخواهد رسید وچرخش ِ روزگار وفق ِ مُرادتان نخواهد بود!
چنان نماند اینچنین نیزهم نخواهدماند، روزگاربه کسی وفا نکرده به شما نیزهم وفادارنخواهدماند.
مَحروم اگرشدم زسرکوی اوچه شد!
ازگلشن ِ زمانه که بوی وفاشنید؟
به وَجهِ مرحمت ای ساکنان ِصدرجلال
ز روی حافـظ و این آسـتـانه یاد آرید
وَجه: قصد، نیّت، مالی که برای ضمانت می سپارند. زروسیم
به وَجهِ مرحمت : 1- به روش لطف، ازروی مهربانی
ساکنانِ صدر جلال : دولتمندان ،کامیابان وبزرگان
آستانه : ورودی، درگاه ، پیشگاه
دراین بیت "حُسن طلب" نیزبه چشم می خورد.یعنی حافظ بگونه ای رندانه وزیرکانه، ازدوستان ِ دولتمند وکامیابِ خویش، بادرنظرگرفتن ِمعنای دیگر ِ "وجه" (زروسیم ونقدینگی) درخواست کرده است. امّا طوری سخن گفته که درصورتِ ضرورت می تواند منکر آن شود ومدّعی گردد که نه درخواستِ من مرحمتِ معنویست نه مادّی!
دراین بیت آرایه ی تضاد نیز وجود دارد. شاعردوستانش را برصدر مجلس نشانده وخود درنقطه مقابل ِ آن یعنی درآستانه ی مجلس قرارگرفته است.
معنی بیت : ای دوستانِ دولتمند وکامروا که برصدر مجلس تکیه داده وبه عیش وعشرت مشغولید،ازروی کرامت وبزرگواری، به آستانه وپیشگاهِ این بارگاه نیزعنایتی کنید کنید (ویابابخشیدن سیم و زر به حافظتوجّهِ مرحمت آمیزکنید) حال که بخت شمارایاری کرده ودراوج ِنازونعمت برصدرمجلسِ عشرت نشسته اید به شکرانه ی این ازاین نقطه ی پائین ِمجلس نیز(آستانه نیز) یاد کنید .
حافظ اَربرصدرننشیندزعالی مَشربیست
عاشق ِدُردی کش اندربندِ جاه ومال نیست.
- ۹۹/۰۹/۲۳
- ۳۶۶ نمایش