میفکن برصف رندان نظری بهترازاین
شنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۹، ۰۵:۲۷ ب.ظ
میفکن برصف رندان نظری بهترازاین
بر درمیکده می کن گذری بهتر از این
می فکن : بیفکن، بینداز
رندان: انسانهای آزاد ورها ازتعلّقات دینی ودُنیی، کسانی که ازنظرگاه زاهد ومتشرّع ظاهری گناه آلود دارند امّا باطنشان بی آلایش وپاک است.
غزل خطاب به کسانی آغازشده که ازروی ظاهردیگران قضاوت کرده و رندان رابه بی بندوباری و لااُبالیگری متّهم می کنند ومیکده رامحل فساد می شمارند. امّا حافظ نظردیگری دارد اومعتقداست که آدمیان را نمی توان ازروی ظاهرشان قضاوت نمود به فرض اگر مشاهده شود که یکنفر وارد مسجد ودیگری واردمیکده شد لزوماً چنین نیست که اوّلی برای عبادت ونیایش ودوّمی برای ارتکاب گناه ورودپیداکرده اند چه بسا که شاید اوّلی برای ریاکاری وفریب خَلق یا دزدی کفش دیگران واردمسجدشده ودوّمی باهدف دیگری غیراز میخوارگی ویاانجام کارخیر وارد میکده شده باشد.
بر آستانه ی میخانه گر سری بینی
مزن به پای که معلوم نیست نیّت او
ازنظرگاه حافظ، تسبیح شیخ وخرقه ی رند شرابخوار درروزحشرعنان درعنان خواهد رفت ومعلوم نیست که کدام موردعنایت قرارگرفته ورستگارخواهدشد بنابراین هیچکس حق ندارد دیگری راازظاهر اوقضاوت ومورد نکوهش قراردهد.
معنی بیت: عینک بدبینی راازمقابل چشمان خویش بردار وبرقشررندان ازروی خوش بینی نظربینداز (هیچکس نمی تواند حالات درونی کسی را به درستی درک کند کسی چه می داندآن دیگری دردرون خودش باچه دردهایی دست وپنجه نرم می کند؟) ازمقابل درمیکده ازروی کینه وتنفّرگذرمکن شاید درآنجا وارستگانی ازبندِ تعلّقات رسته ای باشند که رستگاران حقیقی هستند.
بگذر به کوی میکده تا زُمره ی حضور
اوقات خود ز بهر تو صرف دعا کنند
در حق ِ من لبت این لطف که میفرماید
سخت خوب است ولیکن قَدَری بهترازاین
معنی بیت: ای محبوب؛ لطفی که لبت درحق من روا می دارد(سخنان محبّت آمیزیا ناسزا می گویدبرای عاشق فرقی نمی کند) هرچه هست خیلی خوب است برای من هرچه که ازدهان توبرآید دعا باشد یادشنام شیرین است امّا انتظاردارم لطف وعنایت توبیشتر ازاین شامل حالم گردد وازآن بوسه های جانبخش بیشتروبیشتربهره مند گردم.
قند آمیخته با گل نه علاج دل ماست
بوسهای چند برآمیز به دشنامی چند
آن که فکرش گره ازکارجهان بگشاید
گو دراین کار بفرما نظری بهتر از این
معنی بیت: آن کسی که ادّعامی کند درمورد درست ونادرست بودن راههای رستگاری وسعادت، درک وشناخت بهتری نسبت به دیگران دارد ومی تواند گرهگشا وراهنما باشد به اوبگویید که آیا راهکاربهتری دارد؟ آیا طریقی بهترازطریق رندی وعشق وشفقت ورزی می شناسد که آدمی رابه سرمنزل مقصود برساند؟ تنها راه رستگاری؛ خوش وخرم زیستن وبی آزاری وعشقبازیست.
فرصت شمر طریقه ی رندی که این نشان
چون راه گنج بر همه کس آشکاره نیست
ناصحم گفت که جزغم چه هنرداردعشق
برو ای خواجه عاقل هنری بهتر از این
ناصح: نصیحت کننده
"هنر" دراینجاکنایه از فضیلت، لطف ومزیّت است.
خواجه: بزرگوار.
معنی بیت: ناصحی مرانصیحت کرد وگفت: عشق مباز عشق غم واندوه می آورد! گفتم : ای خواجه ی محترم وای عاقل! آیا هنربهتر ازاین سراغ داری؟ هنری سراغ داری که به ارمغان غمی بیاورد که هزاربار ازشادمانی شیرین تر ومایه ی سُرور ومسرّت باشد؟ غمی که نشاط ببخشد ازپادشاه وگدا فارغ سازد وتورا ازهرچه غم واندوه درجهان است خلاص کند؟ ازترس دوزخ برهاند ودندان طمع به بهشت رابرکند؟
گردیگران به عیش وطرب خرّمندوشاد
ما راغم نگار بود مایه ی سُرور
دل بدان رودگرامی چه کنم گرندهم
مادر دَهر ندارد پسری بهتر از این
رود: فرزند، پسر.
دَهر: روزگار
معنی بیت: دل بدان پسرعزیز ودوست داشتنی نسپارم چه کنم؟ تاکنون مادر روزگار چنین فرزند دلربا ودلسِتان نیافریده است.
زیبایی بهترین وخیال انگیزترین نشانه ی الوهیت است زیبایی امضای خالق کائنات هست زیبااندیشان وزیبادوستان درحوالی مقدس ربانیت وکوی معشوق نفس می کشند هرچشمی زیبا؛ هردرخت وگلی زیباهرپرنده ی زیبانشانه ی روشنیست که خداوند درهمان نزدیکیست. جاذبه وجادوی همه ی زیبارویان پرتوی ازفروغ رخ ساقی کائنات هستند ومارابه منبع لایزال زیبایی رهنمون می سازند.
به احتمال زیاد منظورحافظ ازرود گرامی، شاه شجاع جوان زیباروی است که بیش ازحدود هیجده سال یااندکی بیشتر وکمتر ازحافظ کوچکتربود. درجاهای دیگرنیزازاو باعنوان "شیرین پسر ونازنین پسر" یادکرده است.
ای نازنین پسرتوچه مذهب گرفته ای؟
کت خون ما حلال ترازشیرمادراست!
من چوگویم که قدَح نوش ولب ساقی بوس
بشنو از من که نگوید دگری بهتر از این
قدح: جام شراب
معنی بیت: من چه بگویم وچراتکراروتاکید کنم که جام شرابِ شادی بخش بنوش ولب ساقی راببوس؟ توخود اگراهل دل وذوق هستی بشنو این نکته را ازمن واطمینان داشته باش که هیچ کس دیگری بهترازاین باتو سخن نخواهدگفت بنوش وشادباش ودلهای اطرافیان راشادکن.
ساقیا سایه ی ابراست وبهار ولب جوی
من نگویم چه کن اَر اهل دلی خود توبگوی
کِلک حافظ شکرین میوه نباتیست بچین
که در این باغ نبینی ثمری بهتر از این
کِلک: قلم، نی
شکرین: شیری
میوه نبات: نباتِ میوه، درختِ میوه.
"دراین باغ" کنایه ازدراین دنیا، در این عرصه ی شعر و ادب
معنی بیت: قلم حافظ همانندِ ساقه ی نیشکریست که میوه وثمره ی آن شهد وشکر است ازاین درخت نبات(ازاین قلم) میوه ای به چین که دراین باغ ثمری بهترازاین پیدانخواهی کرد. دراینجا لطیفه های شیرین ونکات سودمندی که ازقلم حافظ تراوش کرده به زیبایی به شکر ونبات تشبیه شده است.
منم آن شاعرساحرکه به افسون سخن
ازنیِ کِلک همه قند وشکر می بارم
- ۹۹/۰۹/۲۲
- ۳۱۰ نمایش