ناگهان پرده برانداخته ای یعنی چه؟
شنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۹، ۰۵:۲۳ ب.ظ
ناگهان پرده برانداخته ای یعنی چه؟
مست ازخانه برون تاختهای یعنی چه؟
باتوجه به لحن کلام ومضامین بکارگرفته شده بنظرچنین میرسد که روی سخن با معشوق زمینیست که به ناگهان رفتار خودرا تغییرداده واطرافیان خودراشگفت زده نموده است.
آنهاکه اصراردارند تاازاین غزل برداشت عارفانه نموده وخدارا درجایگاه مخاطب بنشانند بهتراست بدانند که نه تنها حافظ بلکه هیچ عارف وارسته وفرزانه ای به خوداجازه نمی دهد که باپروردگارخویش چنین گستاخانه ودرشت سخن بگوید! خاصّه آنکه حافظ بهتراز هرعارف واندیشمندی به صفات خداوند آگاهی کامل دارد ومی داند که لطیف ورحیم بودن ورحمانیّت درذات پاک اوست وباهیچ کس به ویژه باآنانکه بامُهره ی مِهر اومشغولند کج نمی بازد! حضرت حافظ آن شاعری نیست که به خوداجازه دهد با خداوند این چنین گستاخ ،جسارت آمیز و خارج ازنزاکت سخن بگوید! دراینجا سخن ازادبیّات کلام شاعریست که برقلّه ی سخندانی وسخنوری تکیه زده وجایگاه ادب ومعنای "هر سخن وقتی و هر نکته مکانی دارد" رابهتر ازهرشاعر وهرادیبی می داند وهرگز ازدل نازکش برنمی آید که باآن لطیفِ بی مثال اینچنین عتاب آمیزونیش دارسخن بگوید. اوهنگامی که منبع لطافت وزیبایی وظرافت را مخاطب خویش قرارمی دهد باکمال ادب ومتانت، بهترین ولطیف ترین مضامین وناب ترین احساساتش راابرازمی دارد واینچنین می فرماید:
در ازل پرتو حسنت ز تجلّی دم زد
عشق پیدا شد وآتش به همه عالم زد
عبارات عتاب آمیز "مست ازخانه برون تاخته ای، گوش به فرمان رقیب،قدراین مرتبه نشناخته ای، تیغ به ماآخته ای،باهمه کج باخته ای و....." هیچکدام درشان ومنزلت آن خداوند نیست وهیچ فرزانه ای درپوشش عرفان دربیان عواطف و احساسات خویش این عبارات را برای آن لطیف بی همتابکارنمی گیرد......
کاملاً روشن است که مخاطب حافظ دراین غزل زیباو کنایه آمیز،پادشاهی مغرور و خودکامه ودرعین حال خوش قدوقامتیست (شاه شجاع) که دل ازحافظِ عاشق پیشه ربوده ودرکمند زلفش گرفتار ساخته است. امّا حافظ نیزعلیرغم اینکه در عاشقی ومِهرورزی سنگ تمام می گذارد آن عاشقی نیست که در مقابل ِ رقبای فرصت طلب وندانم کاریها ونامهربانیهای معشوق، تیغ زبان درنیام کشیده وعشقبازی رقیبان بامعشوق خویش رابه تماشابنشیند. اودرعین حالی که عاشقی صادق وبی ماننداست دارای شهامتی مثال زدنیست وگفتنیها را حتّا اگربه قیمت جانش تمام شود برزبان می راند ودرهیچ میدانی پاپس نمی کشد.
چنانکه ازفحوای کلام ومعانی عبارات ابیات غزل استنباط می گردد چشم وگوش شاه شجاع تحت تاثیر فرصت طلبان ومتعصّبین آن روزگاران به روی حقایق بسته شده ،روی ازدوستان وفاداری مثل حافظ وخواجه قوام صاحب عیار وغیره برگردانیده ودرحال بدمستی بااغیاربوده که حافظ اینچنین برآشفته و وی رابازبانی رندانه وعاشقانه موردعتاب خویش قرارداده است.
رندانه ازآن روی که حافظ به مددِ نبوغ خارق العاده ای که دارد باهنرنمایی شگفت انگیز دریک مصرع ازمعشوق تمجید وتعریف کرده ودرمصرع دیگربه سرانگشت کنایه وطعنه اورانیشگون گرفته است.
پرده برانداخته ای: نقاب از چهره کنارکشیده وخودراآشکارساخته ای
یعنی چه؟: چه معنی دارد؟، چه منظوری داری؟
برون تاخته ای: به بیرون آمده ای
معنی بیت: ای محبوب دل من، تورا چه شده است که به ناگهان تغییر رویّه داده ای ، چه چیزی تورااینچنین برآشفته ساخته؟ به چه منظوراز خلوتگاه خویش سرمست به بیرون آمده ای؟ این رفتار غیرمعمول توچه معنایی دارد؟
پرده ازرخ برگرفتی یک نظردرجلوه گاه
ازحیا حوروپری را درحجاب انداختی
زلف دردست صبا گوش به فرمان رقیب
این چنین باهمه دَرساختهای یعنی چه؟
"زلف دردست صبا" کنایه ازرها وراحت بودن باهمه وخودرادراختیاردیگران گذاشتن.
گویند که شاه شجاع زلف بلند و دلستاننده ای داشته وزیبایی زلف او نقل محافل بوده است. حافظ که ازلحاظ عاطفی سخت دلبسته وشیفته ی شاه شجاع بود (درغزلهای پیشین درمورد این عشق توضیح داده شده) دراغلب درغزلیاتی که برای اوسروده بلا استثنا به زلف اونیزاشاره کرده ومضامین نابی خلق نموده است.
"رقیب" در اینجا برخلاف سایرغزلها، به معنای نگاهبان ومراقب نیست بلکه به معنای کسی که برسرموضوعی درحال رقابت بادیگریست می باشد کسی که درحال رقابت باحافظ ونزدیک شدن بیشتربه معشوق(شاه شجاع) هست. ظاهراً دراینجارقیب به هدف خود نزدیکترشده وشاه شجاع راتحت تاثیرقرارداده است.
درساخته ای: سازش کرده ای،کنارآمده ای
معنی بیت درادامه ی بیت پیشین:
ای حبیب چه شد که یکباره اینقدرتغییر کردی؟ عجبا چه بی قیدوبند ورها؛ زلف به دست بادسپرده ورقیبان ما راباآغوش بازپذیرفته ای! اینگونه باهمه کنارآمدن چه معنایی دارد ومنظورتواز اینکارچیست؟
روامدارخدایا که درحریم وصال
رقیب مَحرم وحرمان نصیبِ من باشد
شاه خوبانی ومنظورگدایان شدهای
قدراین مرتبه نشناختهای یعنی چه
منظوراز"گدایان" دراینجا گدایانِ پاک نهادِ کوی عشق نیست که حافظ همواره ازآنان به نیکی یادمی کند بلکه کنایه از،جاه طلبان وطمع ورزانیست که فرومایه وگداصفتند وبادریوزگی به خواسته های پلیدخویش می رسند.
منظور گدایان شده ای: محبوب فرومایگان شده ودرکانون توجّه آنان قرارگرفته ای درحالی که آنها شایستگی توراندارند.
مرتبه: مقام و جایگاه.
معنی بیت: ای عزیز، تو پادشاه خوبان ونیکان هستی امّا اینک درنظرگاه این گداصفتان وفرومایگان نشسته ای(آنها چشم طمع وسواستفاده به تودوخته اند وتوغافل ازاین موضوع هستی) توارزش جایگاه ومقام خودرا نادیده گرفته ای توقدروقیمت خودرا فراموش کرده ای وبه خودت ستم می کنی ازاینکارچه هدفی داری؟
هُمایی چون توعالیقدروحرص استخوان تاکی
دریغ آن سایه ی همّت که برنااهل افکندی!
نه سرزلف خود اوّل توبه دستم دادی
بازم ازپای درانداختهای یعنی چه؟
معنی بیت: مگرنه این است که توخود مرابه خودت وابسته کردی؟ مگر توخود اجازه ندادی که مرغ دلم درچین وشکن زلفت آشیان سازد؟ چرا اینگونه مراخواروذلیل به زیرپا می افکنی؟ توچه قصدی ازاین رفتارهای متناقض داری؟
دلم رامشکن ودرپامینداز
که دارد درسرزلف تومسکن
سخنت رمزدهان گفت وکمر سرّمیان
وازمیان تیغ به ما آختهای یعنی چه
"سخنت رمز دهان گفت" کنایه ازاین است که دهان تو ازکوچکی دیده نمی شود وقتی حرف می زنی تازه معلوم می شود که دهان داری! سخن گفتنت، راز دهان تنگ تو را آشکار می سازد(البته دراینجا آرایه ی مبالغه صورت گرفته است غلو کردن دربیان یک نکته رامبالغه گویند که شعر رازیباترمی نماید. (درادبیّات عاشقانه کوچکی دهان یک امتیازبزرگ برای زیبایی معشوق محسوب می شود. شاعران درکوچک نشان دادن دهان معشوقشان آن را به نقطه وپسته وغنچه تشبیه می کنند حافظ نیزدراینجا به این شیوه ی حافظانه ، کوچکی وتنگی معشوق رابه رخ کشیده است)
کمر: کمربند.
میان: کمریار. دراینجا نیزکمریارآنقدرباریک است که اگرکمربند نبسته بود هیچ کس کمراورابه چشم نمی دید کمربند راز کمریار راافشا کرده است.
تیغ به ما آخته ای: تیغ برکشیده ای. به قصد گرفتن جان ما تیغ ازغلاف بیرون کشیده ای
معنی بیت: دهانت آنقدرکوچک است که فقط زمانی که سخن می گویی رازآن آشکارمی شود کمرت آنقدرباریک است که اگر کمربند نمی بستی هیچکس سِّرآن رانمی فهمید که آیا اصلاً توکمرداری یانه؟ ای محبوبِ کمرباریک وغنچه دهن، خدای را بگو دراین میان ازچه روی برای کُشتن ما شمشیرازنیام برکشیده ای؟
دربرداشتی دیگر ازاین بیت می توان "رمزدهان" راکنایه از (رمزبوسه گرفتن) و"سرّمیان" راکنایه ی شیطنت آمیز از(رازورمزآن کاردیگر...) گرفت. بااین برداشت که مبتنی بر سیاستِ "تعارف هویچ وزدن چماق است" چنین معنایی دست می دهد:
ای حبیب، درحالی که سخنانت رمزرسیدن به بوسه رابه مامی رساند ودرحالی که کمرت راز ورمزرسیدن به آن کاردیگر.... رابه ما نخ می دهد دراین میانه که ما کاملاًبه وسوسه می افتیم شمشیرکشیدن تووفرودآوردن چماق برسرما چه معنا دارد!؟
هیچ است آن دهان ونبینم ازاونشان
موی است آن میان وندانم که این چه موست!
هرکس ازمُهره ی مِهرتوبه نقشی مشغول
عاقبت با همه کج باختهای یعنی چه
مُهره: وسیله وابزاربازی،طاس،
مُهره ی مِهر: مِهرومحبّت به مُهره ی بازی تشبیه شده است.
به نقشی مشغول: به بازی مشغول است. دراینجا حافظ به کنایه وطعنه می فرماید:
تو مثل بازیگرماهری هستی که همه رابا به بازی گرفته ای محبّت خویش را همانند مُهره های بازی به دست اطرافیان سپرده ای وهرکسی رابه یک نوع بازی مشغول ساخته ای تونیرنگ بازی ماهرهستی که همه رابه بندمهرومحبت گرفتارکرده ای
کج باخته ای : به نیزنگ وحیلت بازی می کنی روراست بازی نمی کنی نارو می زنی
معنی بیت: مهرومحبّت خویش را بصورت مُهره های بازی دراختیار اطرافیان خود قرارداده وهمه رابه بازی گرفته ای. هرکسی را که می بینی مُهره ای ازمحبّت تودردست دارد(همه به تومحبّت می ورزند یکی صادقانه یکی ازروی چاپلوسی ودیگری از....) امّا توباهمه نیرنگ می کنی توهمه رابایک چوب می زنی تفاوتی به عاشق صادق وعاشق دروغین قایل نیستی! تو به همه نارو می زنی توازاین بتزیهاچه قصدی درسرداری؟
هرکسی باشمع رخسارت به وَجهی عشق باخت
زین میان پروانه را دراضطراب انداختی !
حافظا دردل تنگت چوفرودآمد یار
خانه ازغیر نپرداختهای یعنی چه؟
دل تنگت: ایهام دارد: ۱- دل اندوهبارت ۲- دل کوچک اَت
ازغیرنپرداخته ای: اندیشه ها ودغدغه های بیگانگان را پاک نکرده ای ، دلت را ازهرآنچه که درمورد غیرمحبّت یاراست پاکسازی نکرده ای
معنی بیت: ای حافظ اگریارازدرآشتی درآید و ناگهان دردل اندوهبارتوفرودآید چکارخواهی کرد؟ چگونه ازاواستقبال خواهی کرد؟ توکه خانه ی درون را ازاندیشه های متفرقّه، ازآلودگیها، از خودخواهی ها وهرآنچه که غیراوست پاک نکرده ای ! چگونه انتظارداری یار با آن عظمت وبزرگی در دل کوچک وتنگ توفرودآید؟ باید دلت بزرگ باشد وهرآنچه که غیریاراست ودردلت جای گرفته به بیرون ریخته شود.
حافظ اَرجان طلبد غمزه ی مستانه ی یار
خانه ازغیر بپرداز وبهل تا ببرد.
- ۹۹/۰۹/۲۲
- ۱۲۱۸ نمایش
سلام
به نظرم محتوای این غزل زبان حال حافظ درباره خودشه که از توجه به غیر گلایه داره