حافظانه

شرح غزلیات حافظ

حافظانه

شرح غزلیات حافظ

برداشتهای شخصی من از غــزلهای پیامبر عشق و ادب حضــرت حافـظ

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات

الاای طوطی گویـای اسـرار

سه شنبه, ۲ دی ۱۳۹۹، ۱۲:۰۳ ق.ظ


الاای طوطی گویای اسرار


مبادا خالیت شکّر ز منقار


طوطی ایهام دارد: ( قلم، نفس ناطقه، و طبع شاعر)
شکر استعاره ازسخنان شیرین ومنقار استعاره از زبان وقلم شاعرهست. 
معنای ظاهری: هان ای طوطی که رازها واسراررا بازگو می کنی ، منقارت خالی مبادازشکرتا همچنان به افشای اسراربپردازی.
 
 اغلب اشعارحافظ ایهامی وچندپهلوست وبایدبه همه ی مواردایهامی توجه شودتا مفهوم ومعنای صحیح بیت وسرانجام منظوراصلی شاعردرکل غزل روشن گردد. 
 انتخاب واژه ی طوطی بجای طبع ازآن روست که هردو انعکاس دهنده ی مطلبی هستندکه ازکسی یاجایی دریافت نموده و می شنوند. طوطی تازمانی که کلمه ای نشنیده نمی تواندکلمه ای ادا کند. تنها کلماتی راکه می شنودقادربه بیان آنهاست. طبع آدمی نیزچنین است تازمانی که الهامی ازجانب غیب صورت نپذیرد شعریاترانه ای سروده نمی شود. 

هنگامی که شاعری مثل حافظ، به درجات والای روحانی وآگاهی وبینش معنوی نایل می گردد درحقیقت طبع اوبه منبع لایزال هستی متصل شده ومطالبی رابصورت الهامات دریافت می کند ودرقالب شعرانعکاس می دهد. ازهمین روست که حافظ به لسان الغیب شهرت پیداکرده است. 
حافظ که دریافته است به چنین منبع غیبی اتصال داردطبع خودرا مانندطوطی فرض کرده که آنچه ازعالم بالامی شنودرابیان می کند. بنابراین طبع خودراخطاب قرارداده ومی فرماید:


 ای طوطی گویای اسرار زندگانی ، هیچگاه شکر(سخنان شیرین) ازمنقار (زبان ،قلمت)خالی مباشدتاهمچنان اسرار غیب را بازگوکنی ومردم رابه فیض برسانی. 
واله وشیداست دایم همچوبلبل درقغس
طوطی طبعم زعشق وشکروبادام دوست

   سرت سـبزو دلت خوش بادجاوید 
  
 که خوش نقشی نمودی از خط یار
 
      از زاویه ی معنای ظاهری ، شاعرآرزوی سلامتی وخوشحالی طوطی راداردکه دربیت بالا مورد خطاب قرارگرفته،  «سرت سبز» یعنی سرت سلامت وبدورازگزندباد. اماحافظ شاعری نیست که به همین معنا راضی بوده باشد. اوباانتخاب (سرت سبز) ضمن درنظرگرفتن سرت سلامت، بالطافت وزیبایی شاعرانه، رنگ سبزسر طوطی رانیزبه گونه ای مدنظرو مورداشاره قرار داده که تصویر سایه روشنی ازسبزی سرطوطی درپس زمینه ی بیت نمایان شده است. 
درجهان بینی حافظ،خداوند به شکل نقاش بی نظیروبی مثال است و همه ی زیباییهای هستی، اثری خیال انگیز ورویایی ازآن نقاش ماهرو لایزال می باشد. 
خیزتابرکلک آن نقاش  جان افشان کنیم 
کین همه نقش عجب درگردش پرگارداشت.

طوطی خوش نقش ونگار است وبه همین سبب حافظ اعتقادداردکه طوطی توانسته است اندکی اززیباییهای صورت یارراانعکاس دهد. ازنظرگاه عارفان روشندل بویژه حافظ شیرین سخن، هرپدیده ی زیبا مانند گل وگیاه وپرنده و....بمانند امضا ونمونه ای ازخط زیبای آفریدگارتواناست که مارا به آن منبع بی پایان رهنمون می سازند. واژه ی خط که درحقیقت سبزی موهای نرم ولطیف گرداگرد صورت یار رابه ذهن متبادرمی نماید،همزمان سبزی رنگ  سرطوطی وظرافت ولطافت خطوط خوش نقش آن رانیز تداعی وبه تصویرمی کشد. 

از زاویه ای دیگر شاعر،طبع روان ولطیف ونفس ناطقه ی خودراستوده وآرزوی سلامتی ،دلخوشی واستمرارآن را داردتا پیوسته باسخنان شیرین ، شکرافشانی کرده واسرارزندگانی رابازگونماید.
آب حیوانش زمنقاربلاغت می چکد
طوطی خوش لهجه یعنی طبع شکرخای تو
      

 سخن سربستـه گفتی با حریفان  


 خـدارا زیـن معـما پـرده بردار
 
حافظ ازطبع خودانتظاربیشتری دارد تاهمه ی شنیده ها رابه مخاطبین وتشنگان سخنان یار بازگونماید و مانند طوطی به اختصار و ایهام واشاره ودرپرده سخن نگوید. درجای دیگر می فرماید:وصف رخ چوماهش درپرده راست ناید یعنی با "درپرده سخن گفتن " نمی توان صورت یار را توصیف کرد. پس ای طوطی طبع من بخاطر خدا ازاین معما پرده بردار وواضح تر ‌وساده ترسخن بگو تااندکی ازعطش درونی جویندگان حقیقت فرو نشیند. ضمن آنکه ممکن است همگان توانایی درک وفهم نکته های سربسته رانداشته ونتوانندبه معناهاومفاهیم لایه های زیرین نکته ها دسترسی داشته باشند.
نکته ای روح فزا ازدهن دوست بگوی
نامه ای خوش خبرازعالم اسراربیار
 
  بـه روی  مـازن از سـاغر گـلابی 


 که خواب آلوده ایم ای بخت بیدار 


بخت بیدار: شانس واقبالی که آدمی را به سعادت ورستگاری رهنمون گردد. شاعرخوش ذوق دراینجا نمی گوید ای اقبال نیکو بیاو در خانه ی ماراهم بزن بلکه به زبان شیرین خودش وبه عبارتی حافظانه می فرماید:
 ما به سبب خماری جهالت ونادانی ،خواب آلوده ایم. پس ازشانس واقبال والا، مقداری گلاب(شراب) به روی مابپاش تابیدارشویم وبه آگاهی وهوشیاری برسیم. یعنی ای شانس واقبال، باپاشیدن جرعه ای شراب گوارا به روی ما، خماری وخرابی وخواب آلودگیهاراازوجودماپاک کن. مارابیدارکن تابه معرفت وآگاهی برسیم.
بخت خواب آلودمابیدارخواهدشدمگر
زانکه زدبردیده آب ازروی رخشان شما

  چه ره  بود اینکه ز درپرده مطرب 
  
که میرقصند باهم مست و هشیار


      شاعردرحیرت فرورفته که این چه آهنگی  بود که مطرب  در پرده (درایهام وپوشیده) اجراساخت؟چراکه برخلاف معمول مست و هشیار باهمدیگرمی رقصندو به پایکوبی  برخاسته اند .


وامادقیقاً منظورحافظ کدام آهنگ است که وی رابه حیرت واداشته است؟ برای پیداکردن این آهنگ چنانچه به سراغ مطرب وآهنگ و موسیقی ساخت بشری برویم قطع یقین به بیراهه رفته وازمنظور شاعردور خواهیم شد. زیراکه دروادی میگساری ونواخت موسیقی، هیچکس آهنگی سراغ ندارد که عقل وهوش ازسرمست وهشیار برباید وآنهارا یکجابه چنان رقص وپایکوبی وادارد که حضرت حافظ نیز به حیرت بیافتد. حافظی که خوداهل موسیقی است وبه این راحتی انگشت حیرت به دهان نمی گیرد! وانگهی  آهنگی که حافظ را به حیرت فروبرده ، آهنگیست که مطرب آشکارا نزده ودرپرده ی ایهام زده است. پس به همین دلیل می بایست این آهنگ،آهنگی غیر از آهنگهای معمول موسیقی باشد.
طبع امثال حافظ که به منبع لایزال متصل اند، بعضی اوقات آهنگ ها یی می شنوندکه انسانهای عادی قادربه شنیدن ویاحداقل قادربه درک صحیح آنها نیستند. درهمین پیرامون مانیز آهنگهای زیادی نواخته می شود اماکمترکسی توانایی درک لطایف وظرافت  این آهنگها رادارند. موسیقی رودخانه ها ،آوازپرندگان،ترنّم باران ،نوازش شاخ وبرگ درختان بوسیله ی نسیم وسایر آهنگهایی که درمجموع سمفونی زندگانی رامی سازند،وهمه ی موجودات زنده وحتی نباتات راسرمست وشکوفامی نمایند، از نظرگاه عرفا وانسانهای وارسته آهنگهایی هستند که توسط مطرب هستی نواخته می شوند وبالندگی وشکوفندگی رابرای آدمیان  ارمغان می آورند. بنابراین به یقین آهنگی که شاعرشنیده  آهنگی جانبخش و آسمانی بوده که درعالم مکاشفه درک کرده است.
دلم زپرده برون شدکجایی ای مطرب
بنال هان که ازاین پرده کارمابه نواست
  
   از این افیون که ساقی در می افکند


      حـریفـان را نـه سر مـاند ودستار


جهان هستی درنظرحافظ میکده ایست که خداوندگار درنقش "ساقی " شراب ها وباده های گوناگونی باطعم های گوارا تهیه نموده تا مخلوقات خویش را به میزان ظرفیتشان بهره مند وسرمست سازد. دوش دیدم که ملائک درمیخانه زدند گل آدم بسرشتندوبه پیمانه زدند ویاعشق دردانه ست ومن غواص ودریا میکده.......
ساقی ِهستی  می ِبندگان ِخاصی مانند حافظ را که دارای جنبه های والا وعظیمی هستند بالطف وعنایات ذات خداوندی غنی ترساخته ومعجونی ویژه می نوشاند. ازهمین روست که شاعربانوشیدن چنین میِ گوارایی دادسخن سرداده ومی گوید:
ای خوشادولت آن مست که درپای حریف
سرودستارنداندکه کدام اندازد


ناگفته نماند که صوفیان درقدیم شراب را به بنگ آلوده کرده ومصرف می نمودندو توهماتی که پس ازمصرف این شراب حاصل می شد، گمان می کردند که به کشف وشهود نایل شده وبه  بارگاه حق راه یافته اند. 
حافظ دردوران جوانی درجریان سیرو سلوک وجستجوی حقیقت ، به صوفیان پیوسته وپس ازمدتی به پوچ بودن افکارآنها پی برده وراه دیگری "طریقت وعشق بازی باحق" رابرگزیده ودرنهایت خودبنیان گذار مکتبی می گرددکه باتمام مکاتب ومذاهب متفاوت بوده وجهان بینی نوینی رافرا راه بشریت می گشاید. حافظ همواربا ایهام واشاره صوفیان ریاکاررا مورد سرزنش قرارداده است. دراینجا نیزحافظ،بابیان ویژگی های آهنگ مطرب هستی واثرات میِ ِ غنی شده توسط ساقی ِ هستی، به صوفیان ریاکار طعنه می زند وبه جایگاه خویش می بالدومی گوید:

 سـکندر را نمی بـخشندآبی    

    
به زور وزرمیسرنیست این کار


آری اسکندر که دارای زرو زور بسیاراست به دنبال آب حیات تمام عمردر جهان به جستجو می پردازدوبی نصیب  می ماندچراکه:
فیض ازل به زور وزر ار آمدی بدست
آب خِضِر نصیبه ی اسکندرآمدی
اماحافظ شایستگی نوشیدن باده ی ویژه ازدست ساقیِ هستی را بدست آورده وبهره مندمی گردد. زیراکه بعضی ازامورات به زرو زور قابل حصول نبوده وشایستگیها وتوفیقات دیگری لازم دارد که بایداول آنهافراهم گردند.
حافظ همواره دراغلب غزلها متناسب باوزن وقافیه وردیف غزل؛ مطالب ، مفاهیم ونکات فلسفی، روانشناسانه وحکمت آمیزی بیان می کند و این یکی رازهای ماندگاری اشعارآنحضرت است. 
اگرهرکس توانست ازاین نکات پندآموز وزندگی ساز درس گرفته وآنهارا درزندگی بکارگیردبی شک به رستگاری رهنمون خواهدشد.
حافظ دربیت بعدی همین مطلب رابیان می کند:

 بـیـا وحـال اهـل درد بـشنـو   

        
  بـه لـفـظ اندک  و معنیٍ بسیار


    اوخود اهل درداست وتنها شاعریست که توانایی وتکنیک بیان اسرارزندگانی ورازآفرینش با ایهام واشاره وبه لفظ اندک ومعناهاومفاهیم فراوان را دارد.
آن روزبردلم درمعنی گشوده شد
کزساکنان درگه پیرمغان شدم


 بـه مـستوران  مگو اسرار مستی   

   
حـدیـث جان مگو با نقش دیوار


درادامه ی  توصیه تاکید می کند که : این نکته ولغزهای ناب واسرار مستی را با آنها که دلهایشان در پرده ی غفلت پوشیده شده است در میان  مگذار وبرملامکن. توصیف وتعریف «جان» با نقش بر دیوار  هیچ حاصلی نخواهد داشت بانقش ونگاربی جان دیوار ازرمزوراززندگانی سخن مگوی. 
آنکس است اهل بشارت که اشارت داند
نکته هاهست بسی محرم اسرارکجاست


 بُـت چـینی عدوی دین و دلهاست

         
 خـداونـدا دل و دیـنـم نـگه دار


دراینجا به استناد ابیات پایانی، روی سخن با شاه منصور است که به سبب فتوحات وپیروزی های بزرگی که داشته ، اطرافیان اورابا عنوان  «خداوندگار» خطاب قرارمی دادند. چون هنوز شیراز درزمان سرایش غزل تحت سلطه ی تیمور بوده،حافظ با ایهام واشاره از شاه منصوردرخواست دارد که احوالات دردمندان را ازلابلای این الفاظ اندک ومعناهای بسیار دریابدوبه کمک مردمان شیرازبشتابد.
معنی بیت:
بت چینی  (عشوه های فریبنده ی اوکه درقدیم زبانزدعام وخاص بوده )دشمن دین و دلهای ماست . ای خداوندقادر دل و دین مارا از شر وشرارتهای او محافظت فرما. 
ازمنظرایهام بت چینی کنایه از تیمورسنگدل است که باجنایات خود دل ودین مردم رابه باد داده است وحافظ این نکته را بارمزواشاره(به لفظ اندک ومعنی بسیار) بگوش شاه منصور که به خداوندگارزمین شهرت داردمی رساند وازاو امدادمی جوید.
شاه منصور واقف است که
روی همت به هرکجاکه نهیم
دشمنان رازخون کفن سازیم
دوستان راقبای فتح دهیم

 ودرنهایت در بیت پایانی باتعریف ازشاه منصورکه سابقه ی دوستی صمیمانه وعاطفی نیزباحافظ داشته می فرماید:
    
 به یُمن دولت منصور شاهی    

      
عَـلَم شدحافظ اندرنظم اشعار
 
 حافظ به برکت دولت منصور شاه وحمایت های بیدریغ او ازفرهنگ وهنرپارسی در عرصه ی شعروشاعری رشدنمودودرسرودن اشعار به شهرت رسید . 
 

 خداوندی به جای بند گان کرد  

        
خـداونـدا ز آفـاتش نـگهدار 


منصورشاه درحق مردم بزرگواری کرد، خداوندی کرد. خدایا اورا از بلاها محافظت فرما.
بیاکه رایت منصورپادشاه رسید
نویوفتح وبشارت به مهروماه رسید. 


  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۹/۱۰/۰۲
  • ۳۱۲ نمایش
  • رضا ساقی

معما

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی