حافظانه

شرح غزلیات حافظ

حافظانه

شرح غزلیات حافظ

برداشتهای شخصی من از غــزلهای پیامبر عشق و ادب حضــرت حافـظ

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات

ای پیک راستان خبر یار ما بگو

دوشنبه, ۱ دی ۱۳۹۹، ۱۱:۴۶ ب.ظ



ای پیک راستان خبر یار ما بگو

احوال گل به بلبل دستان سرا بگو

مقصود از"پیک راستان" باد صباست که معروف است ازجانب منزلگاه معشوق می وزد وبوی معطّراورابه عاشقان می رسانند ومتقابلاً اخبار عاشقان رانیزبه معشوق می برد.
 دستان سرا: داستان سرا، قصه گو
"گل" استعاره ازمعشوق و"بلبل" استعاره ازعاشق  وخود شاعراست. همانگونه که بلبل با آوازخوانی قصّه ی اشتیاق خودرابازگومی کند حافظ نیزبا غزلسرایی داستان عشق خودرابازگومی کند.
معنی بیت: ای پیک صادق، ای نسیم صبا ازطرف معشوق خبری برای ما بیاور،   ازاحوالات گل برای این بلبل داستانسرابگو.......
مرحباای پیک مشتاقان بده پیغام دوست
تاکنم جان ازسر رغبت فدای نام دوست

ما مَحرمان خلوت اُنسیم غم مخور

با یار آشنا سخن آشنا بگو

مَحرمان خلوت اُنس: دوستان نزدیک وآشنایان صمیمی که بایارمعاشرت داشته وبه خلوتگاه او رفت وآمد دارند.
معنی بیت: ای پیک صادق، نگران مباش ما بیگانه نیستیم ما ازیاران صمیمی ومعاشران یارهستیم خبرها واسراراورابه مابازگو که ما رازدارانیم.
حدیث دوست نگویم مگربه حضرت دوست
که آشنا سخن آشنا نگه دارد. 


برهم چو می‌زد آن سرزلفین مُشکبار

با ما سر چه داشت ز بهر خدا بگو

مشکبار: آنچه که بوی مُشک می پراکند، عطرآگین
معنی بیت: ای بادصبا وقتی که یارگیسوان عطرآگین خودراپریشان می ساخت چه منظوری داشت قصدداشت باعاشقان خویش چه کند؟ محض رضای خدا هرچه دیدی وهرچه شنیدی بگو.
روزاول رفت دینم برسرزلفین تو
تاچه خواهدشددراین سودا سرانجامم هنوز


هر کس که گفت خاک دردوست توتیاست

گو این سخن معاینه در چشم ما بگو


توتیا:  سُرمه، موادی که به منظورتقویت وزیبایی  برچشم می کشند.
معاینه: بررسی وکشف وشهود
معنی بیت: هرکس که ادّعاکردخاک در دوست برای بینایی وزیبایی چشم مفیداست بگوبرای اثبات ادّعای خویش چشمان مارامثال بزند ماخاک دردوست راچون سرمه برچشم کشیده ونتیجه ی آن دیده ایم هرکس باورنمی کند می تواندصحّت این موضوع راباچشمان خویش دردیدگان مامشاهده کند.
گردهددستم  کشم بردیده همچون توتیا
خاک راهی کان مشرّف گردد ازاقدام دوست


آن کس که منع ما ز خرابات می‌کند

گودرحضور پیر من این ماجرا بگو


خرابات: جایی مانند میخانه که رندان بی سامان وتهیدست درآنجا جمع شده وبه عیش‌وعشرت و باده‌پیمایی  می پرداختند. امّا حافظ این واژه را براساس جهان بینی خویش غنی سازی کرده ودامنه ی معنای آن راتوسعه داده است.درنظرگاه حافظ  خرابات درمقابل مسجد مکان ریاکاری زاهدان ریایی قراردارد. خرابات حافظ  جائیست که رندان درآنجا نه برای لهوولعب بلکه برای کسب معرفت وآگاهی جمع می شدند وبنای غرور ومنیّت وبدبینی رادروجود خویش خراب می ساختند.
پیر: دلیل وراهنما
معنی بیت: هرکس که ازخرابات رفتن ما خُرده می گیرد واتّهامات ناروا برخراباتیان واردمی سازد بگواگردلایل قانع کننده دارد این اتّهامات رادر حضورپیرروشن ضمیرما بگوید تاپاسخ دندان شکن بگیرد.
گرزمسجدبه خرابات شدم خُرده مگیر
مجلس وعظ درازست وزمان خواهدشد



گردیگرت برآن در ِدولت گذار بود

بعدازادای خدمت وعرض دعا بگو


گردیگرت: اگرباردیگرتورا
معنی بیت: ای بادصبا اگرباردیگر به بارگاه دوست گذرکردی بعد ازابلاغ سلام ودعا وارادتِ ما، ازجانب ما بگوی:


هر چند ما بَدیم تومارابدان مگیر

شاهانه ماجرای گناه گدا بگو

معنی بیت: هرچند که ما درحق توبی معرفتی کردیم توازروی بزرگواری ماراببخش وباآن بدی که کردیم ماراقیاس نکن بدی ازروی خطابوده نه عمد... خلاصه ای بادصبا ماجرای خطا وگناه مارا بگونه ای بیان کن که مورد بخشش قرارگیریم همانگونه که  ماجرای شاه وگدا رادرقصّه ها می گویند ودرآخرکار شاه ازروی بزرگواری خطای گدا رامی بخشد.
ازعدالت نبود دور گرش پرسدحال
پادشاهی که به همسایه گدایی دارد


براین فقیرنامه ی آن مُحتشم بخوان

با این گدا حکایت آن پادشا بگو

محتشم: دارای حشمت وشکوه،صاحب دولت وثروت، کنایه ازپادشاه
معنی بیت: ای صبا دربازگشت ازبارگاه او، نامه ی یارراباخودبیار وبراین فقیربخوان وعکس العملهای آن پادشاه رابراین گدا بازگوکن.
ای شاه حُسن چشم بحال گدا فکن
 کاین گوش بس حکایت گوش وگداشنید


جان‌ها ز دام زلف چو برخاک می‌فشاند

بر آن غریب ما چه گذشت ای صبا بگو


معنی بیت: ای صبا وقتی که یار زلف خویش رابازمی کرد وجانهای عاشقان ازچین وشکن زلفش برزمین می ریخت بگو که دل غریب ما درآن میان چه حالی داشت؟
مقیم زلف توشد دل که خوش سوادی دید
وزان غریب بلاکش خبر نمی آید


جان پروراست قصّه ی اَرباب معرفت

رمزی برو بپرس حدیثی بیا بگو


"ارباب معرفت": دل آگاهان، فرزانگان،  دراینجا همان مخاطب غزل(پادشاه) نیزمی تواند باشد
رمز: اشاره دراینجا منظوراین است که ای صبا توزیادحرف نزن به اشاره چیزی بپرس بگذاریار زیاد سخن بگوید.
حدیث: داستان
معنی بیت: ماجراهای فرزانگان(عاشقان ومعشوق) وداستان رفتارهای معشوق، پرورنده ی روح است و  دل وجان ماراصفا وطراوت وانرژی می بخشد ای صبا برو سئوالی به اشارت بپرس وبیا پاسخ اورابه شرح وتفضیل چون داستانی برای مابگو تا بیشترمحظوظ گردیم.
جهان وهرچه دراوهست سهل ومختصراست
زاهل معرفت این مختصر دریغ مدار


حافظ گرت به مجلس او راه می‌دهند

می نوش وتَرک زَرق زبهرخدا بگو


زَرق: دورنگی، ریاکاری
ترک زرق بگو: ریاکاری راترک کن
معنی بیت: ای حافظ با آن همه بدی که کردی اگر حُرمت تورا نگاه می دارند وبه مجلس شاه دوباره راهت می دهند به شکرانه ی این لطف، می بنوش وریا وتزویر ازخوددورکن.
حافظا علم وادب ورز که درمجلس شاه
هر که را نیست ادب لایق صحبت نبود

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۹/۱۰/۰۱
  • ۴۴۷ نمایش
  • رضا ساقی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی