حافظانه

شرح غزلیات حافظ

حافظانه

شرح غزلیات حافظ

برداشتهای شخصی من از غــزلهای پیامبر عشق و ادب حضــرت حافـظ

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات

بُتی دارم که گِردگُل زسُنبل سایه بان دارد

يكشنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۹، ۰۳:۴۶ ب.ظ




بُتی دارم که گِردگُل زسُنبل سایه بان دارد

بهارعارضش خطی به خونِ ارغوان دارد

بُتی دارم: معشوقه ای زمینی دارم
گِرد گل :رخسارمعشوق به"گل" تشبیه شده است، گِرداگردِ چهره
سُنبل: گل سنبل که برگهای دراز وبلند دارد وتداعی کننده ی زلف معشوق است که بررخسار اوسایه انداخته است.
عارض: صورت
بهارعارضش: رُخسار لطیف وباطراوتش
خطی به خونِ ارغوان دارد: ایهام دارد ودومعنی می توان برداشت نمود: ۱- خط به معنای موهای لطیف ونورسته برگرداگردِصورت ودورلب، به رنگِ خونِ گل ارغوان( سرخ مایل به بنفش) است.۲- جلوه ی بهارِروی تو،خط بطلانی بررونقِ بازارگلِ ارغوان کشیده است. "خط" می تواند کنایه از دست نوشته ای شاملِ دستورقتل وریخته شدنِ  گلِ ارغوان بوده باشد......
معنی بیت: معشوقه ای دارم که گِرداگردِسیمای همچون گلِ او، سایبانی اززلف افتاده است. صورتش مانندِ بهارباطراوت است و موهای لطیفی که به رنگِ ارغوانی بردورلب و گرداگردِ صورتش سبزشده ، جاذبه ولطافتش راصد چندان نموده است. وبا درنظرگرفتن ایهام: جلوه ی بهارِرخسار معشوق، آنقدرجذّاب است که خطّ بطلانی برجلوه ی گل ارغوانی کشیده وخون آن راریخته است.
می نماید عکس مِی دررنگ ورروی مَهوشت
همچوبرگ ارغوان برصفحه ی نسرین غریب


غبارخط بپوشانید خورشید رخش یا رب

بقای جاودانش ده که حُسن جاودان دارد


غبارخط: موهای لطیفِ گرداگردِ صورت وپشت لب که درایّام نوجوانی وجوانی می روید.
معنی بیت: موهای لطیف وریزگرداگردصورت وپشت لبش، خورشید رخسارش راپوشانیده و جاذبه ی خاصّی بخشیده است. خدایا این غبارخطی که موقتاً روئیده راحفظ فرماو پایدار نگاهدارکه جاذبه وگیراییِ پایداری دارد. یارب این غبارخط که تاثیرزوال ناپذیردارد دایمی وجاودان باقی بماند تا همیشه برجذابیت معشوق فزونی بخشد.
حافظ همه چیزرادرحدّ اعلا وجاودان می خواهد وآرزو دارد چیزهایی که سببِ فزونیِ حُسن معشوق است نیزپایدار وجاودان باقی بمانند.
دلا دایم گدای کوی اوباش
به حُکم آنکه دولت جاودان بِه


چوعاشق می‌شدم گفتم که بُردم گوهرمقصود

ندانستم که این دریا چه موج ِخون فشان دارد

معنی بیت: زمانی که عاشق می شدم ودل به عشق می سپردم باخود می گفتم که چه آسان به گنج مقصوددسترسی پیداکردم وبه سرمنزل هدف رسیدم نمی دانستم که این دریا چه موجهای طوفانی وخون افشان (کُشنده) دارد!
تحصیلِ عشق ورندی آسان نمود اوّل
آخربسوخت جانم درکسبِ این فضایل



زچشمت جان نشاید بُرد کزهرسوکه می‌بینم

کمین ازگوشه‌ای کرده‌ست وتیراندر کمان دارد

زچشمت جان نشاید بُرد: از افسونِ چشمانت نمی توان سلامتی ِجان راتامین وحفظ کرد. 
معنی بیت: ازافسون چشمانت نمی توان جانِ سالم بدربُرد چراکه به هرسوکه نگاه می کنم چشمان تورا می بینم که درگوشه ای کمین کرده وآماده ی تیراندازیست.
جان درازیّ توبادا که یقین می دانم
درکمان ناوکِ مژگانِ توبی چیزی نیست



چو دام طُرّه افشاند زگَردِ خاطرِ عشّاق

به غمّازصبا گوید که رازما نهان دارد؟


 خاطر : خیال، آنچه که بردل می گذرد،خاطرات
غمّاز:فاش کننده ی راز، بسیارسخن چین
غمّازصبا: بادِصبای سخن چین وبرملاکننده ی رازامّا
معنی بیت: زمانی که(معشوق)  حلقه های دام زلفِ خویش رامی گشاید وگرد وغبارخاطرات عشّاق رابه دست بادصبا می فرستد آیا احتمال دارد انتظار مارابرآورده سازد وبه بادصبا سفارش کند تا خاطرات مارا برملانسازد؟
توراصبا دومراآب دیده شد غمّاز
وگرنه عاشق ومعشوق رازدارانند


بیفشان جُرعه‌ای برخاک وحال اهل دل بشنو
که ازجمشید وکیخسرو فراوان داستان دارد


"جرعه برخاک افشاندن " :از زمانهای بسیارقدیم رسم براین بوده که درمراسمات مختلف مذهبی ،هنگام قربانی کردن ، عبادت کردن ، یا به یاد عزیزان سفرکرده و یا به احترام خدایان ، شراب ، شیر ، روغن ، عسل ، آب و . . . روی معبد ها و مجسمه های مورد پرستش می‌ریختند . قرنها پیش از میلاد مسیح "قوم یهود" هنگام عبادت "یهوه" این کار را انجام می دادند و برمقبره های مردگان "جرعه افشانی" می نمودند . عاشوری ها،هندوهاو فینیقی‌ها   نیز بر مقابر پـدران و اجداد خود "جرعه افشانی" می کردند . "اعراب"نیز خون قربانی را بر بت‌ها و مقابر اجداد خود می‌ریختند. حتا آب ریختن برخاک مردگان توسط مسلمانان نیز متاثرازهمین ماجراست. بنظرمی رسد آدمیان فارغ ازاینکه دارای چه مذهبی هستند با اینکار با ارواح درگذشتگان ارتباط برقرارکرده وبدینوسیله به آنها ادای احترام می نمایند.
 فرشته عشق نداند که چیست ای ساقی
  بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریـز
    "سقراط" هم هنگامی که در زندان جام شوکران رابه دستش ‌دادند از زندان‌بان اجازه ‌گرفت تا قبل از نوشیدن برای یکی از خدایان از آن جام جرعه‌ افشانی کند و وقتی به او اجازه‌ی این کار را دادند ، جام را کج کرده و چند قطره از آن را بر خاک ریخت. بعضی ها معتقدند:(جرعه افشانی) از فرهنگ یونانیان بوده و از آنجا به فرهنگ فارسی و ایران وارد شده است . یـونـانـیـان درخت انگور ( رز ، تاک یا مـو ) را درختی آسمانی می‌دانستند که به زمین آمده و در زمین ریشه دوانده و مـیـوه‌دار شده تا لطیف ترین شیره‌ی جان خود (شـراب) را به خاک‌نشینان بـدهد ، از این رو خاکیان نیز باید به هنگام نوشیدن شراب جرعه‌ای بر خاک بریزند تـا این هدیه نصیب خاک هم بشود. جرعه افشانی از آغاز جنبه‌ی مذهبی داشته و جزو عقاید اقوام و ملل مختلف بوده است و اگر چه در آغاز از مشروبات و مایعات مختلف استفاده می‌شده ، به تـدریج منحصر به "شراب" شده و آنان که شراب را حرام می‌دانند از "گلاب" استفاده می‌کنند .
ساغری نوش کن وجرعه برافلاک انداز
چندوچند ازغم ایام جگرخون باشی   
بگذریم برگردیم به شرح بیت:
"جمشید وکیخسرو" هردو از پادشاهان باستانی ایران هستند که دارای شوکت وشکوه فراوانی بودند لیکن درگذرزمان،قدرت،عظمت و شوکت آنها برباد فنارفته وتنهانامی ازآنها باقی مانده است.
معنی بیت: سعی کن هنگام باده گساری،به رسم میخواران جُرعه ای شراب به خاک بیفشانی تا از احوالات گذشتگان آگاهی یابی. خاک، داستانهای فراوانی مثل داستان جمشید، داستان کیخسرو و....دردل خود دارد که می تواند مایه ی عبرت باشد.
جمشیدجزحکایت جام ازجهان نبرد
زینهار دل مبند براسباب دنیوی




چودررویت بخندد گل مشو دردامش ای بلبل
که برگل اعتمادی نیست گرحُسن جهان دارد


معنی بیت: ای بلبل هنگامی که یک گل خندان می بینی فریب مخور ودل به عشق اومسپار هیچ اعتمادی بروفای گل نیست اگرچه یک دنیا زیبائی وجاذبه دارد.
نشان عهد ووفانیست درتبسّم گل
بنال بلبل بیدل که جای فریاد است.



خدارا دادِ من بِستان ازاو ای شَحنه ی مجلس
که مِی با دیگری خورده‌ست وبا من سرگران دارد


شَحنه ی مجلس: نگهبان،پاسبان، داروغه مجلس 
سربامن گران دارد: با من سر سنگین است. سرسنگینی حالتیست که بعد ازمستی رخ می دهد.
معنی بیت: محض رضای خدا ای پاسبان وای حاکم مجلس،حق مرا ازاین محبوب بی وفا بگیرکه با دیگری میگساری کرده وبه عیش ونوش پرداخته، حال که خسته وبی رمق شده وازخواب خوش مستی بیدارشده  بامن سرسنگینی می کند!.
 چشمت ازنازبه حافظ نکندمیل آری
سرگرانی صفتِ نرگس ِ رعناباشد



به فِتراک اَرهمی‌بندی خدا را زود صیدم کن

که آفت‌هاست درتاخیروطالب رازیان دارد


فِتراک: تَرک بند ، جایی در پشت زین که شکاررا به آن می بستند.
آفت هاست در تأخیر: دردیر کردن زیانهاو خساراتها وجوددارد.
طالب:طلب کننده
حافظ آن صیدیست که عاشق صیاد خود است ودوست دارد هرچه زودتربه دست اوشکارشود! چراکه نیک می داند اگرشکارشود درفتراکِ زین اسب او بسته خواهدشد ودریک قدمی معشوق آرام خواهدگرفت.
معنی بیت: ای محبوب، اگرقراراست مراپس از شکارکردن به فتراک ببندی پس تاخیر مکن هرچه زودتر مراشکارمکن که  اینکارهم به نفع توست هم به نفع من! توبه شکاردست پیدامی کنی من نیزدرکنارتو (معشوق) آرام می گیرم. تاخیر وتعلّل برای هردوی ما زیان دارد.
عنان مپیچ که گرمی زنی به شمشیرم
سپرکنم سر ودستت ندارم ازفتراک



زسروِقدّ ِ دلجویت مکن محروم چشمم را

بدین سرچشمه‌اش بنشان که خوش آبی روان دارد


دلجو: دلخواه،پسندیده،شایسته
معنی بیت: چشمان مراازدیدن قد وبالای همچون سروِ دلخواهِ خودمحروم مکن چشمان من چشمه ایست که آب روان خوشی دارد سرو قدِ زیبای خودرا درکناراین چشمه بنشان.
چشمه ی چشم مرا ای گل خندان دریاب
که به امیدِ توخوش آب روانی دارد


زخوفِ هجرم ایمن کن اگرامیّد آن داری

که ازچشم بداندیشان خدایت درامان دارد


معنی بیت: مرادرپناهِ لطف وعنایتِ خویش قرارده و ازترس ووحشتِ هجران ودوری خلاص کن تا خداوندنیز توراموردِ لطف وعنایت خود قراردهد وازچشم بداندیشان وبدنظرها دراَمان نگاهدارد.
مرا امیدِ وصال توزنده می دارد
وگرنه هردمم ازهجرتوست بیم هلاک


چه عذر بختِ خود گویم که آن عیّارشهرآشوب

به تلخی کُشت حافظ را و شکّر دردهان دارد

عذر: بهانه
چه عذر بختِ خود گویم: به چه بهانه ای بگویم گناه ازبخت من است؟ یاچه بهانه ای  برای بخت خودبتراشم؟
عیّار: تردست، تندرو، جلد، چابک، چالاک، غارتگر
شهر آشوب:کسی که نظام یک شهری را به هم می ریزد.
 معنی بیت: آخرمن برای بخت خود چه بهانه ای بیا ورم وچگونه توجیه کنم که معشوقِ جفاکار و شهرآشوبِ من در حالیکه شیرین سخن و خوش بیان است ما رااز به تندخویی و تلخی کُشت؟
باکه این نکته توان گفت که آن سنگین دل
کُشت مارا ودَم عیسی مریم بااوست!

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۹/۰۹/۳۰
  • ۵۴۳ نمایش
  • رضا ساقی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی