بشنواین نکته که خودرا زغم آزاده کنی
يكشنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۹، ۰۲:۵۷ ب.ظ
بشنواین نکته که خودرا زغم آزاده کنی
خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی
حافظِ فرزانه دراین غزل زیبا یک الگوی رفتاری حافظانه ای برای سعادت ونیکبختی ارایه می دهد. الگویی که ثمره و تاثیر آن رهایی ازغم وآماده شدن برای پذیرش شادمانیست. شادی درنظرگاه حافظ، تنها خندیدن دایمی و خوشگذرانی نیست بلکه زندگانی متفکّرانه، عشق ورزی و جستجوی حق وحقیقت است. دراین الگوی رفتاری رضابه داده دادن،قناعت ومهمترازهمه دل سپردن به عشق است که آدمی رابه سرمنزل سعادت رهنمون می سازد. یک آدم شاد هزاربار بهتر وباکیفیّت ترازیک آدم عبوس، عبادت می کند بهتر عشق می ورزد وبهترمی تواند بردَم غنیمتی ودرلحظه زندگی کردن تمرکزکند. کسی که به خرسندی رسیده ودارای چهره ای خندان است درزدودن غم واندوه غمدیدگان ،پاک کردن اشک دیگران ونشاندن لبخند برلب آنها بسیارتاثیرگذارتر وموفّق تراز دیگران عمل می کند وحافظِ فرهیخته دراین غزل ناب وحکمت آمیز می خواهد مارابا این الگوی سعادت بخش آشناسازد.
نکته: مسئله ی لطیف وظریفی که با دقّت نظر بهدست آید.، جمله ی لطیفی که در شخص تٲثیر کند و مایه ی انبساط خاطر شود.
خون خوری : غصّه و اندوه می خوری، خودرابه رنج وعذاب دچارمی کنی
روزیی ننهاده: آن چیزی که سهم تونیست وبرای تو مقدّر نشده است.
معنی بیت: این مسئله ی لطیف ودقیق را بادقّت بشنو وبپذیرتا بدینوسیله توانسته باشی خودرااز دام غم واندوه نجات دهی مسئله این است که تومی بایست بدانی که اگرمدام درحسرت بدست آوردن چیزی باشی که سهم تونیست وبرای تومقدّرنشده بی گمان دررنج واندوهی بی پایان گرفتارخواهی شد. باید درقدم اوّل ازآنچه که داری رضایت داشته وشکرگذار باشی وسپس برای رسیدن به کمال قدم بعدی رابرداری. بدون رضایت وسپاسگزاری ازداشته ها، به رنج واندوهِ حسرتِ نداشته ها گرفتارشده وازجاده ی نیکبختی منحرف خواهی شد.
رضا به داده بده وزجبین گره بگشا
که برمن وتو دراختیارنگشادست
آخرالامرگل کوزه گران خواهی شد
حالیا فکر سبو کن که پر از باده کنی
آخرالامر: سرانجام
سبو: کوزه ای که درآن شراب یاآب ریزند.
معنی بیت: به هرموفّقیتی که برسی عاقبتِ کار روزی رخت بربسته ازاین جهان به جهانی دیگر خواهی شتافت وجسم تو تبدیل به گِل زیرپای کوزگران خواهدشد شایسته آن است که امروز که فرصت داری کوزه ی دل وجان را ازشراب عشق و معرفت پرکن بنوش ،وبه دیگران بنوشان که تنها راه نیکبختی همین است.
به می عمارت دل کن که این جهان خراب
برآن سراست که ازخاک مابسازدخشت
گر از آن آدمیانی که بهشتت هوس است
عیش با آدمی ای چند پری زاده کنی
بهشتت هوس است: توراهوس بهشت در سر است
آدمی ای : آدمیزاده ای.
پری زاده: پری نژاد، کنایه اززیبارویان
معنی بیت: اگرازآن آدمیان هستی که آرزوی بهشت رفتن درسرتوست درهمین چندروزه فرصتی که داری باپرداختن به عیش وعشقبازی با زیبارویان درهمین جا بهشت راخَلق کن. بی تردیددرآن دنیا نیزاگربهشتی بوده باشد ازآن ِ کسانی خواهدبود که سبوی جان پرازباده ی عشق و شادمانی کرده، خودنوشیده به عیش پرداخته وبه دیگران نوشانیده اند نه ازآنِ کسانی که به جای نشستن باشاهد،عبوس نشسته ، یارضابه داده نداده وروزی ننهاده طلب کرده وبه جای نشاندن لبخند برلب دیگران، باتندخویی اشکی برگونه ی آنهانشانده است.
زمیوه های بهشتی چه ذوق دریابد؟
هرآنکه سیب زنخدان شادی نگزید
تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف
مگراسباب بزرگی همه آماده کنی
به گزاف: از روی مبالغه وبسیار خواهی، بیهوده وعبث
معنی بیت: نشستن برجایگاه بزرگان، فرهیختگان ووارستگان، تنهابابلندپروازی ولاف وگزاف گویی میسّرنمی شود بایدسعی وتلاش کنی، ،باید شاگردی ِ استاد کنی وهمه ی آنچه راکه برای بزرگ بودن لازم وضروریست فراهم کنی تا شایستگی گرفتن مزد رابه دست آوری.
سعی نابرده دراین راه به جایی نرسی
مزد اگرمی طلبی طاعت استاد ببر
اجرها باشدت ای خسرو شیرین دهنان
گر نگاهی سوی فرهاد دل افتاده کنی
اجر: پاداش، ثواب
خسرو: شاه.
دل افتاده: عاشق و دل از دست داده.
معنی بیت: ای پادشاه شیرین سخنان ونوشین لبان، اگربه عاشق ِ خویش که همچون فرهاد، درعشق تودل ازدست داده وشیداشده است التفاتی بکنی بی تردید اجروپاداش زیادی نصیب توخواهدشد.
یارب اندردل آن خسروشیرین انداز
که به رحمت گذری برسرفرهاد کند
خاطرت کی رقم فیض پذیرد هیهات
مگر از نقش پراکنده ورق ساده کنی
خاطر: دل، قلب، ضمیر
رقم پذیرفتن: صورت گرفتن
فیض: بهرمندی ازلطف واحسان خداوند.
هیهات: افسوس، هرگز
نقش پراکنده: تصویرهای گوناگون،رنگارنگ ومتفرقّه. هوسها وآرزوها یابُتهای گوناگونی که درصفحه ی ذهن آدمی شکل می گیرند.
"ورق" کنایه ازذهن یاخاطر
ساده کردن: دراینجا کنایه ازپاک کردن افکار متفرّقه
معنی بیت: زمانی که خاطر ودل وجان تو، ازهوسها وآرزوها ومِهربُتان لبالب است هرگزاز لطف واحسان خداوندی بهره مند نخواهی شد برای پیدا کردن شایستگی ولیاقت، می بایست صفحه ی ذهن خودرا ازافکار متفرقّه وگوناگون پاک کنی.
زفکرتفرقه بازآی تاشوی مجموع
به حکم آنکه چوشداهرمن سروش آمد
کار خود گر به کرَم بازگذاری حافظ
ای بساعیش که بابخت خداداده کنی
معنی بیت: ای حافظ اگرامورات خودرابه خداسپرده وبه اوتوکّل کنی اگربه لطف و احسان خداوند اطمینان داشته وامیدوارباشی چه بساکه لطف خدا شامل حال توگردد وازبخت واقبال خداداده عشرت ها بکنی.
تورا که حُسن خداده هست وحجله ی بخت
چه حاجت است که مشّاطه ات بیاراید؟
ای صبا بندگی ِخواجه جلال الدین کن
که جهان پرسَمن و سوسن آزاده کنی
معنی بیت: ای باد صبا اگربرای خواجه جلال الدّین تورانشاه (وزیرباکفایت شاه شجاع ودوست صمیمی حافظ) خدمتگری کنی ازصفای باطن او بهره مندمی شوی وجهانی را می توانی به گلشن به تبدیل کرده وهمه جارا پر از گلهای سوسن ویاسمن کنی.
توبدین نازکی وسرکشی شمع چگل
لایق بندگی خواجه جلال الدّینی
- ۹۹/۰۹/۳۰
- ۵۶۴ نمایش