نوش کن جام شراب یک منی
شنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۹، ۰۳:۴۵ ب.ظ
نوش کن جام شراب یک منی
تا بدان بیخ غم از دل بَرکنی
معنی بیت:
برای اینکه بتوانی غم واندوه راازریشه نابود کنی، جام شرابِ بزرگ به اندازه یک منی انتخاب کن! چنانکه پیشتر نیزگفته شده، شراب دردستِ حافظ سلاحی کارساز برای مقابله با افکار پوسیده ی تصوّف،زهدِ ریایی وعبادتِ ازروی طمع ورزیست. حافظ باانتخابِ "شراب و ساقی" وبرجسته سازی آنهاوباتاکید بر «عیش وعشرت» می خواهد نبرد بین راستی و درستی وریا وتزویر ودروغ را استمراربخشد. چراکه درنظرگاهِ او نهالِ "انسانیّت،وارستگی وآزادگی" فارغ ازتعصّب های قومی، فرقه گرایی ومذهبی، درشرایطِ جدال بین راستی ودروغ،فرصتِ رشدونموِّ مناسب تری پیدا کرده وسریعتربه ثمرمی نشیند. خوش وخرم زیستن وشادمانگی ازنظر شاعر تنها راه درست سپاسگزاری ازجهان هستیست. ازهمین روست که حافظ دراغلبِ غزلیّاتش ازشراب وساقی وعیش وعشرت سخن می گوید. ........
فرداشراب وکوثروحور ازبرای ماست
وامروزنیزساقی مه روی وجام می
دل گشاده دار چون جام شراب
سر گرفته چند چون خُمّ دَنی
دنی: معنای زیادی دارد.یکی ازآنها خسیس بودن است. حافظ به سببِ بسته بودنِ خم آن را خسیس شمرده وتوصیه کرده همانندِ اونباشیم.
دهانه ی جام باز وگشاد ودهانه ی خُمره بسته وپوشیده است. حافظِ خوش ذوق ازاین تضاد بهره جسته ومضمونی زیبا خَلق کرده است. جالب است که حافظ قصدِ بیان هرمطلبی را که داشته باشد،این توانایی را دارد که باادبیّاتِ میخانه وبا واژه های شراب وساقی ومستی مطرح سازد.! دلیل این کارروشن است، اوبابکارگیری این واژه ها،حساسیّتِ شیخ وزاهد وعابد متقلب رابرمی انگیزد وآنهارابه آوردگاه می کشاند! اوهربارکه این واژه هارابکارمی بردبرطبلِ مبارزه می کوبد وآتش نبرد رافروزنده ترمی سازد تاچهره ی حق وحقیقت، زیرابرهای دروغ وتزویر مدفون نماند.
عبوس نشستن وغمگینانه زیستن به سبکِ زاهد وشیخ تندخو؛ هیچ استعداد ونبوغی لازم ندارد همین که درپائین ترین سطح آگاهی باشیم خودبخود غمناک واخم آلود وجدّی خواهیم بود ذهن ما همیشه برای دلمردگی واندوهباری چیزی پیداکرده وماراملول وافسرده خواهدنمود بنابراین هراحمق وابلهی می تواند عبوس وجدّی وتندخوبوده باشد
اما به سبک رندان ِبه ظاهرلااوبالی؛ شادمانه زندگی کردن هنرحقیقیست هنری که نبوغ وفهم زیادلازم دارد برای بانشاط بودن وطنزآلودرفتارکردن باید درسطح بالاتری ازآگاهی ومعرفت بوده باشیم. عیش وعشرت طلبی همتّ والا می خواهد میل به سروروشادمانی تابع میزان ِدرکِ درونی ماازجهان هستیست. بی تردید حافظ که این همه برطبل عیش وعشرت می کوبید باید درک عظیمی ازجهان هستی داشته وبه سطح والایی ازآگاهی رسیده بود.
معنی بیت: دل راهمچون جام شراب،گشاده وبازنگاهدار (همیشه شادباش ولبخندبرلب داشته باش) و هرگز مانندِ خُم سردرگریبان فرومکن وغمگین وعبوس منشین وخسیس مباش که اینها نشانه ی فرومایگیست.
چوغنچه گرچه فروبستگیست کارجهان
توهمچوبادبهاری گره گشا می باش
چون ز جام بیخودی رَطلی کشی
کم زنی از خویشتن لافِ منی
این بیت می تواندطعنه ای به صوفی وزاهد خودشیفته باشد که خودراتافته ی جدابافته ومقدس می شمارند وباتفاخر وغرور،پیشانی پینه بسته ی خودرابه رخ دیگران می کشند.
معنی بیت: وقتی توانسته باشی ازشرابی که توراازخود بیخود کند پیمانه ی بزرگ وسنگینی سربکشی وبنوشی آنوقت دیگر ازخودلاف نمی زنی وتعریف وتمجیدِ بیهوده نمی کنی بلکه خودرافراموش کرده وفقط به معشوق می اندیشی. کسی می تواند صادقانه نسبت به دیگران عشق وشفقت ورزی نمایدکه شادمان وشوخ طبع وشنگول باشد وبه تقوا وپاکدامنی خویش ننازد.
تافضل وعقل بینی بی معرفت نشینی
یک نکته ات بگویم خودرامبین که رستی
سنگسان شو در قدم نی همچو آب
جمله رنگ آمیزی و تَردامنی
سنگسان: همانندسنگ باش در پایدارى و استوارى ، رنگ پذیرمباش
معنی بیت: درعاشقی مثل سنگ ثابت قدم وپایدار باش. مانند آب مباش که بی ثبات هرلحظه آلوده به رنگی می شودو دامنشهمیشه به ریا وتزویر تَراست!.
آب منعکس کننده ی هررنگیست که درمقابلش قرارمی گیرد پس رنگ پذیراست وبه عبارتی ریاکار وناپایدار. ثابت قدم نیست؛ درعاشقی می بایست که مثل سنگ یک رنگ وثابت قدم بود، تردامنی کنایه از آلودگى به رنگ وریاست .
دلادرعاشقی ثابت قدم باش
که دراین ره نباشدکاربی اجر
دل به مِی دربند تا مردانه وار
گردنِ سالوس و تقوا بشکنی
"دل به می دربند" یعنی میخوارگی کن
"سالوس"کسی را گویند که خود را به چرب زبانی و زُهد و صلاح ظاهری جلوه دهد و مردم را بفریبد و با همه دروغ گوید و همین مردفریبنده را سالوسی گویند و اصل معنی سالوس، فریب وحقّه بازیست . لوس بمعنی تملّق و چرب زبانی و مردم را به زبانِ خوش فریفتن و خود را صادق جلوه نمودن است.
معنی بیت: می بنوش تاروراست باشی،خود واقعی باشی نه بانقاب؛ می بنوش تاجرات وشهامت پیداکنی که بتوانی گردن ریاکاری وتزویر وتقوا رابشکنی.
اگرطالب تقواوپاکدامنی هستی درگوشه ی معابد ومساجد وخانقاهها جستجو مکن تقوایی که درآنجا بدست خواهی إورد مصنوعیست وبه ریاوتظاهرآلوده هست. تقوای حقیقی؛ یک تجربه ی شخصی درکوچه بازاروخرابات درمیان مردم با خلوص قلبیست. همین که خود واقعی باشی دروغ نگویی وبی هیچ امیدی شفقت ورزی کنی به مقصدرسیده ای.
ازباده ی عشق وحقیقت وآگاهی که جامی بنوشی، تقوا وتزویر درنظرت یکی خواهدشد وجز «راستی ودرستی» هر چه هست ناراستی خواهدبود.
هزارجامه ی تقوا وخرقه ی پرهیز
فدای پیرهن چاک ماهرویان باد
خیزوجَهدی کن چو حافظ تا مگر
خویشتن درپای معشوق افکنی
برخیز و مانند حافظ سعی کن عشق رابیادآورده و چگونه عاشقی کردن رابیاموزی؛ تا شاید توانسته باشی خود را درزیر پاى معشوق بیندازى که این تنهاراهِ رستگاریست.
به هرزه بی می ومعشوق عمرمی گذرد
بطالتم بس از امروز کارخواهم کرد
- ۹۹/۰۹/۲۲
- ۲۲۷ نمایش