خوش کرد یاوری فلکت روز داوری
پنجشنبه, ۲۷ آذر ۱۳۹۹، ۰۴:۳۸ ب.ظ
خوش کرد یاوری فلکت روز داوری
تا شُکر چون کنی و چه شکرانه آوری
چنین گویند که این غزل دراستقبال ازشاه زین العابدین فرزندشاه شجاع سروده است آن هنگام که شاه زین العابدین با عمویش سلطان بایزید و پسر عمش شاه یحیی دچار کشمکش وجدل شده ودرنهایت فاتحانه به شیرازبازگشته است.
فلک: روزگار، چرخ گردون
داوری : قضاوت و انصاف درباره ی جنگ و کشمکش و مرافعه ی دو یا چند تن، جنگ وجدال
معنی بیت: درروزجنگ وجدل، چرخ گردن بروفق مراد توچرخید وتورابسیارنیکویاوری نمود تا ببینیم توچگونه ازعهده ی شکرش بدرخواهی آمد و چه چیزی به شکراین نعمت به اطرافیان درنظر خواهی گرفت.
مراذلیل مگردان به شکراین نعمت
که داشت دولت سَرمد عزیز ومحترمت
آن کس که اوفتاد خدایش گرفت دست
گو بر تو باد تا غم افتادگان خوری
بر تو باد: بر تو واجب است
معنی بیت: به آنکسی که ازپای افتاد وموردلطف خداوندقرار گرفت وبادستگیری خداوند دوباره به پاخاست بگو درجایی که خداوند از افتادگان دستگیری می کند برتو واجب ولازم است که به تبعیّت ازخداوند تونیزمی بایست ازافتادگان دستگیری کنی.
حافظ فرهیخته گرچه به ظاهر درحال مدّاحی پادشاه واستقبال ازبازگشت پیروزمندانه ی اوست لیکن چنانکه ملاحظه می شود تمام ابیات غزل به جای مدح وثنا، پند واندرزونصیحت است. به عبارتی حافظِ رند وصدالبته بیباک وشجاع، مدّاحی رامطابق روال همیشگی به مددِ نبوغ وهوش روانشناسانه ی خویش مبدّل به بستری مناسب و اثربخش برای بیان فضایل اخلاقی کرده است. بطوری که یک بیت ازاین غزلِ به ظاهر مدّاحی به قول خود خواجه ازصد رساله تاثیرگذارتر است.
دیدیم شعردلکش حافظ به مدح شاه
یک بیت ازاین قصیده به ازصد رساله بود
درکوی عشق شوکتِ شاهی نمیخرند
اقرارِ بندگی کن و اظهار چاکری
شوکت: شکوه و عظمت، جاه و جلال.
اقرار: اعتراف
معنی بیت: درطریق عشق جاه وجلال شاهانه هیچ ارزشی ندارد وکسی خریدارعزّت وعظمت سلطانی نیست می بایست برای کسب شکوه وعظمت ،درحضرت عشق اعتراف به بندگی وخدمتگزاری کنی وباافتخارو اشتیاق حلقه ی غلامی درگوش کنی.
نقطه ی عشق نمودم به توهان سَهومکن
ورنه تابنگری ازدایره بیرون باشی
ساقی به مژدگانی عیش ازدَرم درآی
تا یک دَم ازدلم غم دنیا به دربری
معنی بیت: ای ساقی ازدر درآی ومژده ی عیش ونوش باخود بیاورتا باجام شرابی یک لحظه از دلم غم دنیا رابه درببری
بیاای ساقی گلرخ بیاورباده ی رنگین
که فکری در درون ما ازاین بهترنمی گیرد
در شاهراه جاه وبزرگی خطربسیست
آن به کزاین گریوه سبکبار بگذری
گریوه : گردنه ، کوه پَست ، پشته ، تپه ، راه ناهموار میان کوه پست وتپّه
معنی بیت: (ای پادشاه) درجاده ی شهرت و بزرگی وجاه طلبی خطرات زیادی وجودارد راه ناهمواراست وگردنه ی صعب العبوردارد بهتر آنست که دراین مسیر سبکبارباشی(بایدقانع وواقع بین باشی و بلندپروازی وزیاده خواهی نکنی تا بتوانی ازاین گردنه ی خطرناک بگذری وگرنه خطرات زیادی توراتهدیدخواهد کرد)
اززبان سوسن آزاده ام آمدبگوش
کاندراین دیرکهن کارسبکباران خوشست
سلطان و فکر لشکر و سودای تاج و گنج
درویش و اَمن خاطر و کُنج قلندری
سودا: معامله، فکروخیال
اَمن خاطر: آسایش خاطر
قلندری : درویشی، رندی
معنی بیت: سلطان وپادشاه همواره درفکرحفظ تاج وتخت است ودغدغه ی ضعف وقوّت لشکر درسردارد پادشاه همیشه در تشویش ونگرانی بسرمی برد ویک شب نیست که سرآسوده بربالین بگذارد در حالی که درویش درکنج قناعت ودرویشی آسوده خاطر وخرسنداست وهیچ دغدغه ای به دل ندارد.
دراین بازاراگرسودیست با درویش ِخرسند است
خدایامُنعم اَم گردان به درویشیّ وخرسندی
یک حرف صوفیانه بگویم اجازت است
ای نور دیده صلح به از جنگ و داوری
صوفیانه: درویشانه،کنایه از سخن بی پرده وبی تعارف
معنی بیت: ای پادشاه، اجازه هست یک سخن درویشانه بگویم؟ ای عزیز وای نورچشم من، صلح وآشتی بهترازجنگ است.
یکی ازباورهای لطیف وناب حافظانه تاکیدبرصلح ودوستی وپرهیزازجنگ وخونریزیست که اورااز تندرویان وخشونت طلبانی که همواره برطبل جنگ می کوبند متمایز می کند. درنظرگاهِ پرنیانی حافظ، گفتگوصلح ومدارا ازجنگ وداوری برتر است جنگ کشتار وخرابی وویرانی دارد جنگ ذاتاً بد است وبه باورحافظ جنگ خوب بکلّی وجود ندارد.
آسایش دوگیتی تفسیراین دوحرف است
بادوستان مروّت بادشمنان مدارا
نیل مُرادبرحَسَب فکروهمّت است
از شاه نذر خیر و ز توفیق یاوری
نیل: رسیدن و نائل شدن
مراد: هدف، مقصود
برحسب: براساس ، به شرط
معنی بیت: دستیابی ورسیدن به سرمنزل مقصود، به شرط داشتن فکردرست وهمّت واراده تحققّ می پذیرد. حافظ درمصرع دوّم رندانه وباچاشنی طنز، شاه را درمعذورات اخلاقی قرارداده ومی فریاد: پادشاه نذرخیری برای اطرافیان درنظربگیرد تا توفیق وظفربه یاوری شاه بشتابد.
حافظ به پادشاه توصیه کرده نذرخیری درنظر بگیرد تا توفیقات الهی نصیب اوگردد بنظر می رسد که حافظ باخود چنین اندیشیده که مبادا پادشاه ومخاطبین غزل، برداشت دیگری از"نذرخیر" کرده وحمل بردرخواست کمک مالی نمایند؟ ازهمین رو وبه منظوررفع ابهام وروشن کردن اذهان مخاطبین بلافاصله به خودنهیب می زند که :
حافظ غبار فقر و قناعت ز رُخ مشوی
کاین خاک بهتر از عمل کیمیاگری
غبار فقر و قناعت: فقر و قناعت به گرد وغبار تشبیه شده که بر رخسارشاعرنشسته است.
کیمیاگری: روش تبدیل فلزات ناقص به فلزات باارزش مثل طلا
معنی بیت: ای حافظ مناعت طبع نگهدار قناعت پیشه گیر وگرد وغبارتهیدستی وفقر را با چشمداشت ازدیگران ازرخ مشوی این غبارفقر وقناعت که رخسارتوراگرفته نشانه ی آزادگی وارستگی توازتعلّقات دنیویست ثروتی تمام ناشدنیست که ازکیمیاگری نیزباارزش تر است.
ماآبروی فقروقناعت نمی بریم
باپادشه بگوی که روزی مقدّر است.
- ۹۹/۰۹/۲۷
- ۲۷۲ نمایش