دیریست که دلدار پیامی نفرستاد
چهارشنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۹، ۰۱:۰۹ ب.ظ
دیریست که دلدار پیامی نفرستاد
ننوشت سلامی و کلامی نفرستاد
دربعضی نسخه ها "دیریست" ثبت شده که خوش آهنگ تراست. شاید درآن دوران دیراست معمول بوده، شاید خطایی ازجانب نسخه نویسان رخ داده باشد گرچه درمعنا تفاوتی ایجاد نمی شود.
معنی بیت: مدّت طولانی شد که معشوق برای من پیامی نفرستاده است. نه سلامی نه کلامی هیچ پیامی دریافت نکرده ام.
آن غالیه خط گرسوی ما نامه نوشتی
گردون وَرقِ هستیِ ما درننوشتی
صد نامه فرستادم وآن شاه سواران
پیکی ندوانید و سلامی نفرستاد
منظوراز"شاه سواران" همان شاه شجاعِ خوش سیمای سروقامت است که دل حافظ عاشق پیشه راباخودبُرده ومدّت طولانیست که هیچ پیامی وکلامی به عاشق خویش نفرستاده است. شاه سواران به معنی شهسوار، سوارکار بیمانند، کنایه از لقب شاهشجاع (ابوالفوارس) که توسط مادرش به او داده شده و به این کنیه مشهور خاص و عام بود.
معنی بیت: بااینکه صدنامه برای شاه شجاع فرستادم دریغ وافسوس که ازاوهیچ خبری بدستم نرسیده نه پیکی ازسوی او آمده ونه سلامی آورده است.
کوپیک صبح تاگِله های شبِ فراق
باآن خجسته طالع فرخنده پی کنم
سوی منِ وحشی صفتِ عقل رَمیده
آهوروشی کبک خرامی نفرستاد
وحشی صفت: مردم گُریز، عاشقی که به تنهایی پناه می برد وازخَلق می گریزد.
عقل رمیده: عقل ازدست داده، مجنون
آهو روش وکبک خرام: کنایه ازپیک ونامه رسان است. آهو روش به سبب تندروبودن وچون کبک خرامیدن به سبب حامل پیام معشوق بودن راه رفتنش با ناز واِفاده هست.
معنی بیت: شاه شجاع ازروی لطف وعنایت به جانبِ من ِ مجنون، قاصدِ تیز رو وخوش خرامی نفرستاد تامایه ی آرامش وآسایش روحی من باشد. منی که ازمردم، وحشی صفت گُریخته وبه تنهایی پناه بُرده ام.
گناه چشم سیاهِ توبود وگردن دلخواه
که من چوآهوی وحشی زآدمی ببُریدم
دانست که خواهد شدنم مرغ دل ازدست
وز آن خطِ چون سلسله دامی نفرستاد
مرغ دل ازدست شدن: بیقرارشدن، هوایی شدن
خط چون سلسله: اشاره به نامه هست. دست خطی، دست نوشته ای که عاشق بی قرار را آرامتر می کند وعاشق رابه مانند بند و زنجیرنگاه می دارد تا بیشتربی تابی نکند. دام معشوق برای عاشق زجرآورنیست برعکس دامهای دیگر، قراربخش دل بی قرارمی گردد.
معنی بیت: شاه شجاع می دانست که درفراق ِ او من چقدر بی تاب وبی قرار خواهم شد ومرغ دل ازدست خواهم داد با اینحال ازآن دست خط نازنین خویش برای من نوشته ای نفرستاد تا بی تابی مرا فرونشاند ومن ِ وحشی صفت را به بند ودام کشد وآرام سازد. نامهربان اینکار رانکرد ومرا دربیقراری خویش رهانمود.
شدم زدست توشیدای کوه ودشت هنوز
نمی کنی زترحّم نطاق سلسله سُست
فریاد که آن ساقی شکّرلب سرمست
دانست که مَخمورم و جامی نفرستاد
شکّرلب: نوشین لب، ضمن آنکه شاه شجاع شاعربوده معنای شیرین گفتارنیزدارد.
سرمست: سرخوش، مغرور، مست و مغرور.
مَخمور: خماری وبیقرار بودن.
معنی بیت: ای داد ازاین درد که آن ساقیِ مست ومغرور ِ نوشین لبِ خوش گفتار وشاعر، خوب می دانست که چقدر خمار وبیقرار لب های شکر ریز ونوشین اَش هستم ولی بی اعتنایی کرد وجامی(شعری ،غزلی، پیامی) نفرستاد تا آرامم کند.
چه عذربختِ خودگویم که آن عیّارشهرآشوب
به تلخی کُشت حافظ را وشکّردردهان دارد
چندان که زدم لافِ کرامات ومقامات
هیچ اَم خبر از هیچ مقامی نفرستاد
کرامات: کارهای عجیب و خارق عادت که از بعضی مردمان بزرگ گاه گاه صدور یابد.
مقامات: . کسانی که دارای مشاغل بالای دولتی هستند.
عنوان عمومی کتابهایی شامل حکایات، کارهای سترگ و ستوده
معنی بیت: آن همه لاف وگزافی که ازخود وکارهای خارق عادت برای آن معشوق تعریف کرده بودم تامورد توجّه اوقرارگیرم دردا که هیچ تاثیری نداشت وتغییری درنظر اوایجاد نکرد! آن نامهربان بی اعتنا ، برای من جایگاهی درخور وشایسته در نظر نگرفت.
درمقاماتِ طریقت هرکجا کردیم سِیر
عافیت رابانظربازی فراق افتاده بود
حافظ به ادب باش که واخواست نباشد
گر شاه پیامی به غلامی نفرستاد
واخواست: بازخواست، مواخذه،اعتراض
معنی بیت: ای حافظ هنگامی که باپادشاه یا ازپادشاه سخن می گویی سعی کن سخنانت ازروی ادب واحترام باشد! اگرشاه پیامی برای غلام وخدمتکارش خویش نفرستاد غلام حق اعتراض ومواخذه ندارد.
حافظا علم وادب وَرز که درمجلس شاه
هرکه را نیست ادب لایق صحبت نبُود.
- ۹۹/۰۹/۲۶
- ۵۳۹ نمایش