راهیست راهِ عشق که هیچش کناره نیست
چهارشنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۹، ۱۲:۵۳ ب.ظ
راهیست راهِ عشق که هیچش کناره نیست
آنجا جز آن که جان بسپارند چاره نیست
دراینجاواغلب غزلهای حضرت حافظ؛ عشق به معنای امروزی که کاملاتحریف شده ومفهوم اصلی خودرا ازدست داده است نیست. اغلب رابطه های به اصطلاح عاشقانه که درمیان مردم رواج دارند خالی ازعشق بوده وبه پشتوانه ی نیازهای جنسی ویاگریزازتنهایی وپناه آوردن به دیگریست. درچنین عشق های کذایی هریک ازطرفین سعی درتصاحب ومالکیت یکدیگر دارند وآزادی همدیگرراتباه ساخته وطرف مقابل رازندانی خویش می کنندوسپس انتظار بیهوده دارندکه عشق بین آنهاتداوم داشته باشدغافل ازاینکه آنهاهمدیگررا زندانی کرده وبشدت محافظت می کنند. روشن است که عشق بین زندانی وزندانبان امریست محال ومضحک، وخیلی زود تبدیل به انزجارمی گردد.
درعشق حقیقی که نه ازبلوغ جنسی بلکه ازبلوغ روحی، آگاهی وغنای درونی نشٱت می گیرد تصاحب کردن وتملیک وجودندارد وبجای آن بخشیدن ورهاکردن ومحبت بی قیدوشرط است که تداوم رابطه رامیسر وجاودانه می سازد.
معنی بیت: راهِ عشق بی کناره است، جاده ایست که شانه وپارکینگ واستراحتگاه ندارد. وقتی کسی برای رسیدن به حقیقت طریق عشق را برمی گزیند وگام دراین جاده می گذارد باید دانسته باشد که این راه پرخطراست،ظلمات است، شیرهم که باشد ازوحشت وبیم وسختیِ راه روباه می شود،پس باید بی ادّعا وفروتن باشد باید که جان درآستین داشته باشد تا درموقع لازم ایثارکند. این راه برای تن پَروری وآسودن نیست. ایثارجان یکی ازشرط های ضروریست هیچ راه فراری پیش رونیست.
استادشهریار شیرین سخن درتایید این بیت، شعر زیبایی داردحیف آمد آن را به عنوان گواه نیاورم.
غُرّه مشو که مَرکبِ مردانِ مرد را
درسنگلاخ ِ بادیه پِی ها بُریده اند
نومید نیز مباش که رندان باده نوش
ناگه به یک ترانه به منزل رسیده اند.
هرگه که دل به عشق دهی خوش دمی بود
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست
ازنظرحافظ برای رسیدن به حقیقت، طریقِ عشق تنها راهِ مستقیم وراستین است که به سرمنزل مقصود منتهی می گردد. عشقِ آسمانی وزمینی هردو درنظرگاه حافظ، مقدّس وعزیز وارزشمندهستند. چراکه کسی که عشق زمینی راتجربه نکرده باشد قطعاًدرعشق آسمانی دچارابهام وسردرگمی خواهدشد. عشق های زمینی به مانندِ پُلیست که عاشق را به عشق آسمانی انتقال می دهد. عشق زمینی پیشنیاز عشق آسمانیست، کسی که قصد داردبا خداوند عشقبازی کند باید که ازعهده ی عشقبازی ِ بی قید وشرط، با پیرامون خویش شامل طبیعت، حیوانات وهمنوعان خویش سربلندبرآمده باشد وگرنه چگونه خواهدتوانست این راهِ پرخطرراطی کند وگمراه نگردد.
معنی بیت: هرگاه که عشق به تو روی می آورد (فرقی نمی کند عشق به طبیعت،یک حیوان،یک انسان وهرچیزی دیگر) تردید مکن خوب ونیکوست دل بسپار،بگذارآرام آرام عشق تمام وجودت رافرابگیرد وجریان پیداکند.عشق به معنای محبّت ورزیدن، دوستی ودلدادگی (البته نه هوا وهوس وشهوترانی) خیرمحض است واستخاره ومشورت وتردید نیاز ندارد. فرقی نمی کند اهل مسجد بود یامیخانه،خانقاهی بود یا خراباتی، آدمی باهرنژاد وباهرتفکّری عاشق که می شود، به منبع لایزال عشق متصّل شده ودرمسیررستگاری قرارمی گیرد. وقتی که عشق(نه هواوهوس) وجود آدمی را فراگرفت درآنصورت است که فرامذهبی ،فراقومی وفرانژادی می شود ومی تواند بدون تعصّب وکینه وحسد، این بیتِ جهانشمول ونغزو زیبا رازمزمه کند:
همه جا خانه ی عشقست چه مسجد چه کنشت
همه کس طالبِ یارند چه هوشیار وچه مست
ما رازمنع عقل مترسان ومی بیار
کان شَحنه درولایت ماهیچ کاره نیست
شحنه: پاسبان ومامور بازدارنده ، داروغه، دراینجا کنایه ازعقلِ مصلحت اندیش است.
معنی بیت: ما عاشقان ورندان را ازبازدارندگی ِعقل مترسان. ماآن دَم که دل به عشق سپردیم مصلت بینی ومصلحت اندیشی را ازذهن وروان خویش زدودیم. آن ماموروآن پاسبان (عقل) درشهر و دیارما کاره ای نیست و هیچ مسئولیّتی ندارد،زبان ِعقل درحضور عشق اَلکن و قاصراست.
عقل درموردِ ملک ومعیشت می تواند واردشود وفتواصادرکند. درسایراموراتِ عاطفی و درحوزه ی محبّت وعشقبازی بیکاره ای بیش نیست.
رندِ عالم سوز را بامصلحت بینی چه کار؟
کارملک است آنکه تدبیر وتامّل بایدش
از چشم خود بپرس که ما را که میکشد
جانا گناه طالع و جُرم ستاره نیست
جُرم ستاره: درقدیم براین باوربودند که اتّفاقات وحوادث، وحالاتِ روحی وروانی آدمیان،تحتِ تاثیر نحوه ی قرارگرفتن ستارگان وافلاک است، دراین باوربعضی ازستارگان نحس(سببِ بدبختی) وبعضی دیگرسعد(سببِ خوشبختی) بودند.اشاره به این باوراست.
معنی بیت: خطاب به معشوق است. جادو و جاذبه ی چشمان توست که ما راهلاک و ازخود بیخودمی کند، تقصیر سرنوشت واقبال وتاثیر ستارگان نیست که مارا به این حال وروز مبتلا نموده است.
زچشم شوخ تو کی جان توان بُرد
که دایم باکمان اندرکمین است
او را به چشم ِپاک توان دید چون هلال
هر دیده جای جلوه ی آن ماه پاره نیست
معنی بیت: برای دیدن ِمعشوق باید چشمان پاکی داشت، اوپاک است ودرچشم ناپاک نمی نشیند. همانگونه که برای دیدن هلالِ ماه باید واجدِشرایط بود،جسمی باطهارت داشت برای مشاهده ی معشوق نیزباید قابلیّت پیداکرد باید دیده رااز آلودگی هاشست.
روی جانان طلبی آینه راقابل ساز
ورنه هرگزگل ونسرین ندمد زآهن وروی
فرصت شمر طریقه ی رندی که این نشان
چون راه گنج بر همه کس آشکاره نیست
طریقه ی رندی: عاشقی، مرام ومسلکِ آزاداندیشی،نگرش جهان شمول وفرا قومی وفرامذهبی با محوریّتِ عشق ومحبّت وانسانیّت.
معنی بیت: ای عاشق ، ای رند،ارزش این مرام ومسلکِ رندی را بدان، حُرمت آن رابه نیکی نگاهدار، این عنایتیست که شامل حال توشده است این راه همانندِراه گنجی که دردل خاک نهان شده،رمز وراز وکُد دارد همگان ازرمز وراز آن آگاه نیستند.
زمانه افسر رندی نداد به کسی
که سرفرازی عالم دراین کُله دانست
نگرفت در تو گریه ی حافظ به هیچ رو
حیران آن دلم که کم از سنگ خاره نیست
نگرفت در تو: در تو تأثیر نکرد
گریه ها واشک های حافظ اثربخش نبودند و نتوانستند دل سخت تورا نرم کنند متحیّر ومتعجّب مانده ام که چقدر تو سنگین دلی! دل توگویی که چیزی کمترازسنگ خارا ندارد!
باکه این نکته توان گفت که آن سنگین دل
کُشت مارا ودَم عیسی ِ مریم با اوست.!
- ۹۹/۰۹/۲۶
- ۴۷۳ نمایش