http:google-site-verification: google44dbf53098ef50a8.html google-site-verification: google44dbf53098ef50a8.html google-site-verification: google44dbf53098ef50a8.html

حافظانه

شرح غزلیات حافظ

حافظانه

شرح غزلیات حافظ

برداشتهای شخصی من از غــزلهای پیامبر عشق و ادب حضــرت حافـظ

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۴ آبان ۰۴، ۱۷:۵۹ - مهسا
    عاالی
  • ۴ مرداد ۰۴، ۲۳:۵۵ - نیک
    درود

روزه یک سو شدوعیدآمد ودلها برخاست

چهارشنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۹، ۱۲:۴۳ ب.ظ



روزه یک سو شدوعیدآمد ودلها برخاست

مِی زخُمخانه بجوش آمدومی بایدخواست

این غزل زیبا ونغز یکی دیگر ازغزلیّاتِ بحث برانگیز حافظ عزیز است. این غزل رامی توان تابلویی ازباورها واعتقاداتِ شخصیِ خواجه دانست. خواجه ای که ازهمه نظر با همه ی عارفان ،دینداران وحتّی شاعران تفاوتهایی اززمین تاآسمان دارد. اودارای جهان بینی ویژه ای هست وبه برکتِ اندیشه های نابی که دارد به تنهایی یک مکتب ویک مَسلک رابَنا نهاده است........

بعضی اوراهمسنگ وهم ردیفِ سایر عارفان شمرده ومعتقدند که منظور حافظ از شراب وساقی وخال وخط معشوق، تماماً روحانی وعارفانه بوده ونبایست ازآنها معنایِ سطحی برداشت نمود. آنها بااستناد به اشعار عارفانی چون شیخ شبستری ودیگران، براین فرضیّه پای اصرارمی فشارند که منظوراز ساقی وشراب وخ....معشوق اَزلی ،فیض دهنده ی ازلی  ومعرفت ودانایی می باشد وبس!

باید این نکته رادرنظرداشت که آری، منظور بسیاری ازعارفانی همچون شیخ شبستری وعلامه طباطبایی ودیگران ازساقی وشراب، همان فیض دهنده ی بی مثالِ ازلی ومعشوق ازلی یابعضی اوقات نیز حضرت علی است وهیچ شکی دراین نیست. چنانکه خوداین حضرات نیز دراشعار خود به این نکته صراحتاً تاکید نموده وآن راتایید کرده اند. امّا دراینجا سخن ازحافظ است شاعری که نه شیخ بوده نه فقیه ونه علّامه.! حافظ اندیشمندی شورشی وآزادفکراست ودرقید وبندِجامعه و فرهنگ و هیچ یک ازقوانین مذهبی آرام نمی گیرد. اوفرادینی ،فراقومی وفرامذهبی می اندیشید. اوبا قوانینی که به مدد نبوغ ودرک وفهم خودوضع می کرده رفتارمی نمود . ازهمین روهیچ برچسبی جز حافظانه بودن به اونمی چسبد. میکده ای که اوبا نگرش شخصی بنا کرده ،باهمه ی میکده های عارفان وباده نوشان معنوی متفاوت است.
درقفسه های میخانه ی حافظ انواع شرابهای رنگارنگ باطعم ومزه ی مختلف وجود دارد. بعضی انگوری وازنوع زمینی وبعضی آسمانی اَند. تشخیص اینکه کدام شراب انگوری وکدام شراب، ازنوع معرفت وداناییست، به کلمات وواژه هایی بسته است که دریک بیت درکنارهم نشسته ومضمونی خَلق کرده اند. گاه دریک غزل یک بیت سخن ازشراب انگوری ودربیتی دیگرسخن ازشرابِ عشق ودلدادگیست. هرشرابی درهمان بیتی که بکاررفته معنای خاص خودرا دارد ومفهوم متفاوتی پیدا می کند.  شیرینی ِ سخن حافظ نسبت به سایرشاعران، همین رفت وبرگشتهای ازفرش ِ زمین به عرشِ آسمان است. اودرهرغزلی که می سراید دست مخاطبین رابا مهرورزی وعشق وانسانیّت گرفته وبه یک سفر زمینی آسمانی می برد وگاه وبیگاه،مسافرین خود را در مناطقی بِکرودیدنی  رها می کند تاضمن لذّت بردن،آزادانه بیاندیشند وآزادانه دست به انتخاب بزنندومسیرخود راپیداکنند.  
روزه یکسو شد: روزه وماهِ رمضان به کناررفت. ازدورخارج شد.
عید آمد: عیدفطرفرارسید
دلها برخاست: دلها ازجا بلندشدند. دلهابه جنب وجوش افتاده وبه شورواشتیاق آمدند.
خُمخانه: میخانه ومحلی که خُم های باده درآنجا قراردارند.
به جوش آمدن باده: تخمیرشدن ورسیدن باده
"می باید خواست" یامِی بایدخواست، هردوجور صحیح است ودرمعناچندان تفاوتی ایجاد نمی کند. به معنای باید طلب و درخواستِ باده کردآمده است. 
معنی بیت: سرانجام ماهِ رمضان تمام شد وعیدِ فطرفرارسید. دلها به شوروشوق آمده وجشن و پایکوبی برپاست. باده هانیز درخمخانه ها به جوش آمده(رسیده اند) درچنین شرایطی لازمست که باده وشراب طلب کنیم. تاحالا که ماهِ رمضان بوده ومیکده هابسته بودند، ازاین به بعد دیگرهیچ مانعی وجودندارد وباید به باده نوشی پرداخت.
چنانکه ملاحظه می گردد کلمات وواژه ها خود به روشنی بیانگر این موضوع هستند که شاعرازسپری شدن ماه رمضان بسیارخرسند است ودر حال آماده شدن  برای خوردن شرابِ انگوریست که درطول یکماه ممنوع بوده است. امّا بسیاری همچنان براین باورند که نه...منظور حافظ شراب انگوری نبوده و نیست بلکه منظور اوازخُمخانه (مسجد) و منظور ازباده (شرابِ عبادت) است.! 
باید به این شارحان محترم یادآوری نمود که اگرمنظورشاعر ازخمخانه مسجدبوده،چرا این مساجد درماه مبارک رمضان،درجوش وخروش نبودند! مگرنه این است که درماه رمضان مساجد رونق بیشتری نسبت به ماههای دیگردارند!  چه دلیلی دارد که شاعر، مساجد رابعدازپایان ماه رمضان درجوش وخروش دیده است؟!
وبایدازاین شارحان خودشیفته این پرسش راپرسیدکه حافظ می بایست ازچه کلمات وواژه هایی استفاده می کرد تاشماقانع براین شوید که شاعر قصدِ شرابخواری دارد نه چیز دیگر؟  اگر چه  حافظ ازهرواژه ای روشن تر وواضح ترازاینها هم منظور خودرابیان می کرد بازاین عدّه  برداشت های دلخواهِ خودرا کرده واحتمالاً چنین ادّعا می نمودند که حافظ دراینجا مزاح کرده وجدّی نمی گوید!
ساقی بیارباده که ماهِ صیام رفت
دردِه قدح که موسم ناموس ونام رفت.   


نوبه ی زُهدفروشان ِ گران جان بگذشت

وقتِ رندیّ وطَرب کردنِ رندان پیداست

نوبه ی زهدفروشان: همان ایّام روزه داریست که زاهدان ریاکار،فرصت راغنیمت شمرده ومیدانی برای خودنمایی وتزویر کاری پیداکرده اند. برای این قشرمنفعت طلب، ماه رمضان ماه ناموس ونام وشهرت وثروت است.
گران جان: سخت جان، عبوس وخودپسند،تندخو

«رند»  دراصل کسی که لااوبالی وبی قیدوبندبوده باشد. اما حافظ به معنای آن ژرفا بخشیده وشخصیتی ساخته تادرمقابل ریاکاری زاهدان به میدان مبارزه اعزام نمایدوهیمنه ی پوشالی آنهارادرهم شکند.
 "رند" کسیست که درمسیررشدوآگاهی گام گذاشته وبارهایی ازقیدوبندهای دینی ودنیوی‌؛ خواسته های لجام گسیخته رامهارنموده ودرخلوص معصومیت وپاکی باطن خویش ذوب شده است. رندان در بینش حافظانه؛ به رغم داشتن ظاهرگناه آلوده، پاکباطن؛ نیک کردار ونیک گفتارانی هستندکه به سطح قابل قبولی ازهوشمندی رسیده اند . 
زمانی که  آدمی، آن معصومیت ازلی راکه دردرون همگان؛ ازازل تاابد بوده کشف کرده وآن رابه روزسانی کندپرهیزگاری وپارسایی خودبخود دررفتاروکرداراونمایان میگردد نیازی به چیزی تحمیل کردن و وادارساختن خود به معصومیت ازطریق تمرینات سخت زاهدی وقدیسانه نیست. آن خلوص ومعصومیت؛ پیشاپیش درفطرت همگان وجود دارد وکافیست بااندکی هوشمندی وآگاهی کشف وگردوغبارآن زدوده شودتاآشکارگردد. این نوع فضلیت، ازالطاف خداوندی بوده وازنوع پرورشی ودستکاری شده نیست. همانگونه که نفس کشیدن ما‌‌‌؛  گردش خون دررگها؛ تپیدن قلب  وبسیاری ازفعالیتهای درونی ما؛ هیچ نیازی به تلاش ودستکاری بیرونی ندارند وتابع قوانین پیچیده ی خاصی هستندکه ازدرک وفهم آدمی خارج است. 
 بی شک چنین فرزانه ای بدون ترس وواهمه؛ همواره درمنزل آرامش وسکون ورضایت ساکن خواهدبود. 
زاهدان وقدیسان برعکس این موضوع، پیوسته باانجام رفتارهای سخت وآزارنده‌؛ سعی وتلاش می نمایندکه برای خود چهره ای پرهیزگارومعصوم وباتقوا نقاشی کنند آنهاباتمام قدرت، ازترس ازدست دادن این مقام ساختگی؛ به شیوه های گوناگون حتی حقّه بازی وتزویر متوسل می شوند تاازاین چهره ی نقاشی شده بشدت محافظت کنند.  آنهانیک می‌دانند که اگر برای یک لحظه هم غفلت کنند، تمام تقوا وفضلیتهای پرورشی را از دست خواهند. آنها در سکون وخلوص ومعصومیت باطنی  منزل ندارند، چهره ی قدیسانه ی آنها طبیعی نیست، چیزی مصنوعی و قراردادیست که  بر خودشان تحمیل کرده‌اند.
معنی بیت:
ماهِ رمضان سپری شد ونوبتِ زُهدفروشی و خودنمایی ِ زاهدان عبوس وتندخونیزگذشت. اینک نوبتی هم که بوده باشد نوبتِ رندانِ باده نوش است که درایّام ماهِ رمضان نتوانسته اند باده خواری کنند،حالابی هیچ مانعی بایدبه عیش ونوش وعشرت بپردازند.
حافظ منشین بی می ومعشوق زمانی
کایّام گل ویاسمن وعیدِ صیام است


چه مَلامت بود آن را که چنین باده خورد؟

این چه عیبست بدین بیخردی وین چه خطاست؟!

دراین بیت حافظ کسانی راکه باده خواری راعیب وایرادمی پندارند خطاب قرارداده ومی فرماید:
معنی بیت: کسی که اینچنین باشوروشوق وصداقت وسادگی به باده خوری مشغول است وآزاری به دیگران نمی رساند، چرا باید موردِ سرزنش ونکوهش قرارگیرد.؟ این دیگرچه عیب وایرادیست که به چنین باده نوش بی آزار روا می دارید ودچار رنج وزحمت می کنید؟ چرا مردم آزاری می کنید؟ این چه بی عقلی وچه خطائیست که مرتکب می شوید؟.
بهریک جُرعه که آزارکس اَش درپی نیست
زحمتی می کشم ازمردم نادان که مپرس!


باده نوشی که در او روی و ریایی نبود

بهتراززهدفروشی که دراو روی وریاست

این بیت رامی توان خلاصه ی جهان بینی ونگرش حافظانه دانست. حافظ دراینجا به رسم ِ متشرّعین وفقها، درموردِ جایگاهِ زهدفروشی و باده نوشی فتوا صادرکرده وآنهارا ارزیابی نموده است. "باده نوشی" را هم می توان به معنایِ (عمل ِ نوشیدن ِ باده )وهم به معنای کسی که باده بنوشد درنظرگرفت، زهدفروشی هم همینطور. 
معنی بیت:
کسی که باده وشراب می خورد وهیچ  ریاکاری نمی کند وآسیبی به کسی نمی رساند هزاربار بهتراز کسی هست که باروی وریا وفریبِ دیگران دست به زُهد فروشی می زند وبه آنچه که ندارد تظاهر وانمودمی کند.
درنظرگاه حافظ ریاکاری وتظاهر، نقطه مقابلِ اخلاص وراستی وازبزرگترین گناهان است. ریا درهرکاری بویژه به رُخ کشیدنِ تقوا وزهد، ازفرومایگی های اخلاقیست وحافظ بیش ازهر چیزی ازآن بیزاراست.
ریاکاری یکی از دغدغه های فکریِ حافظ درتمامی دوران زندگی بوده است. چرا که او معتقد است ریاکاری،چاپلوسی،خودنمایی وزهدفروشی،رفتاری سرایت کننده است وبه سرعت درمیان مردم  شیوع پیدامی کند. روشن است که شیوع این بیماری همانندِ تیشه ای بر ریشه ی اخلاقیّات بوده وهرجامعه ای را ازدرون می پوساند وحس بی اعتمادی ِ مخرّبی را در تمام سطوح جامعه ایجاد می کند. نمونه ی بارز این ادّعا جامعه ی امروزی ماست!
آتش زهدوریاخرمن دین خواهدسوخت
حافظ این خرقه ی پشمینه بینداز وبرو


ما نه رندانِ ریاییم و حریفانِ نفاق

آنکه اوعالِم سِرّاست بدین حال گواست

حریفان نفاق: دَغَل بازان ونیرنگ کاران،کسانی که دورو هستند.
عالِم سِرّ: داننده ی اسرار، خداوند
معنی بیت:
ما رندان، هرگناهی هم که مرتکب شویم هرگز ریاکاری وتزویر نمی کنیم ونیرنگ بازنیستیم. این موضوع را خداوند که داننده ی اسرارپنهانیست بهترمی داند.
شاید ظاهرما گناهکار باشد وظاهرزاهد منزّه! هرگز نباید ازظاهرمردم دست به قضاوت زد. شاید کسی که وارد مسجد می شود به نیّتِ سرقتِ کفش بود باشد! ومتقابلا شاید کسی که به خانه ی فسادقدم می گذارد به نیّتِ نجاتِ کسی وارد آنجاشده که درفساد غرق شده است!
برآستانه ی میخانه گرسَری بینی
مزن به پای که معلوم نیست نیّتِ او


فرض ایزد بگزاریم و به کس بد نکنیم

وان چه گویند روانیست نگوییم رواست

فرض ایزدبگزاریم: بسیاری ازمنفعت طلبان این عبارت را" دستورات الهی وقوانین شریعت را انجام می دهیم معنی کرده اند! درصورتی که این برداشت کاملا اشتباه ونادرست است واین معنا با کل معنای این غزل که موضوعیت آن ازشراب انگوری هست مغایرت دارد. 
می دانیم که حافظ درانتخاب واژه ها دقت ووسواس فوق العاده خرج می کند ومعنای موردنظرودلخواه خودرا ازانتخاب درست واژه ها وچینش خاص آنهابدست می آورد. دراینجا می بینیم که حافظ، رندانه ازواژه ی" ایزد" استفاده کرده ومنظوراو دلالت اذهان مخاطبین به مذهب ودین باستانی ایرانیان زرتشت هست.  "فرض ایزدبگزاریم" هیچ ربطی به احکام شریعت ندارد بلکه رمزی حافظانه برای جویندگان بی تعصّب حقیقت است.
برای رمزگشایی ازاین عبارت باید دانست که "ایزد" واژه ای اختصاصی بوده و قرنهاقبل ازوجودشریعت اسلامی بکارگرفته شده است.
غالباً در اوستا از ایزدان مینوی و ایزدان جهانی یاد شده است. اهورامزدا، در سَرِ ایزدان مینوی و زرتشت در سَرِ ایزدان جهانی است. ایزد را در
 پهلوی «یزد» و «یزدان» گویند. بنابراین منظور حافظ از "فرض ایزدبگزاریم" نمازخواندن وپرهیزازشرابخواری به سبک شریعت اسلامی نیست بلکه مقصود همان (پندارنیک ،گفتارنیک وکردارنیکِ) مذهب زرتشت وفرهنگ ایرانیان باستان هست که اتفاقا شرابخواری نیز دراین مذهب مجازشمرده شده است.
گفتم شراب وخرقه نه آئین مذهب است
گفتا این عمل به مذهب پیرمغان کنند
 
معنی بیت: ما دستورات واحکام ایزدی را(پندارنیک ،گفتارنیک وکردارنیکِ) انجام می دهیم وبه کسی بدی نمی کنیم. هرچه که گفتند انجام دادنش شایسته نیست ما هم لجبازی نکرده ونمی گوئیم شایسته هست، ماهم گردن نهاده وبه قوانین عرف جامعه پایبندیم به دروغ به ما رندان تهمت وافترا نزنید.
گرمی فروش حاجت رندان رواکند
ایزد گنه ببخشد ودفع بلا کند


چه شود گر من و تو چند قدح باده خوریم

باده از خون رَزان است نه از خون شماست

خون رَزان: شراب وباده ای که ازانگورگرفته باشند.
معنی بیت:
خطاب به منتقدین وزاهدان است که شرابخواری رامنع می کنند.
چه اشکالی دارد که من وتویکی دوپیاله شراب بخوریم؟ چه اتّفاقی می افتد؟ باده که ازخون ِ شما تهیّه نشده تا نجس وحرام بوده باشد! باده ازانگور تهیّه شده وخوردن ِ آن هیچ اشکالی ندارد.
همانگونه که می بینیم حافظ دراینجا بی هیچ ابهام وایهامی،عدم پایبندی خود به احکام شریعت را  نشان داده و صفِ خودرا از متشرعیّن کاملاً جدانموده است. حافظ پس ازروشن ضمیری ورسیدن به سطح والای آگاهی، با تحقیق وتفحصّ وتدبّر درفرهنگ باستانی، روایات وبه ویژه آیاتِ قرآنی، وسایرمذاهب ونظریات فلسفه های گوناگون، به جهان بینیِ خاصی نایل گردیده بود. او درگذرزمان خودبه تنهایی تبدیل به یک مکتب ومَسلکی فراشمول شد. مسلکی که زیرساختِ آن اندیشه های پرنیانی،گفتارپاک ورفتار پاک است وبرمحور عشق به محبوب اَزلی وبرمَدار انسانیّت و محبّت می چرخد وبه هیچ یک ازمذاهب وقومیّت ها وفرقه هاتعلّق ندارد،گرچه ازهرکدام ازاین مذاهب وادیان،لطایف حَکَمی ونکاتِ ظریف ولطیفی  راجمع آوری کرده، صیقل داده وسپس به زبانی حافظانه به جویندگانِ حقیقت هدیه نموده است.
جنگِ هفتاد دوملّت همه راعذربِنه
چون ندیدند حقیقت رهِ افسانه زدند.


این چه عیبست کزآن عیب خلل خواهدبود

وَر بود نیز چه شد مردم بی‌عیب کجاست

این چه عیب است: درادامه ی بیتِ پیشین است. این چه ایرادیست که می گیرید (خطاب به متشرّعین است که درموردِ شرابخواری ایراد می گیرند) 
کزآن عیب خلل خواهدبود: چرامی گوئید شرابخواری ایراد وعیب است وازشرابخواری، اختلال، خرابی ،فساد و تباهی پدید می آید؟
معنی بیت: این دیگرچگونه ایرادیست که به شراب می گیرید وبراین باورهستید که ازشراب خواری فساد وتباهی پدید می آید(اشاره به روایاتی که درموردِ اُمّ الفسادبودنِ شراب درنزدِ متشرّعین هست)
 آن تلخ وش که صوفی ام الخبائثش خواند
اشهی لنا واحلی من قبله العذارا

 درمصرع دوّم: اگرهم برفرض اینکه سخن شما راست بوده باشد وازشراب فساد برمی خیزد چه اشکالی دارد؟ مگرنه این است که انسان معصوم نیست و هرکسی یک ایرادی دارد؟ خوب ،ما مرتکبِ این گناه می شویم واین ایراد رانسبت به خودمی پذیریم! ایرادِ ماهم شرابخواریست.....
توضیح اینکه ،درمورد شرابخواری ومیزان حرام بودن آن، دربین علمای اهل سنت اختلافات عمیقی هست.بعضی ازعلمای تسنّن براین باورند که خداوند نفرموده که شراب حرام است، بلکه تنها فرموده که هنگامی که مست هستید به نماز نزدیک نشویدو از آن اجتناب کنید، حتی گویندکه ابوبکروعمرومعاویه وتعداد زیادی ازصحابه،اهل شرابخواری بوده وبه گناه کبیره بودن آن اعتقادی نداشتند.
ازسوی دیگر حافظ معتقد است که متشرعیّن متعصّب درموردِ شراب وشرابخواری سیاه نمایی کرده وازاین موضوع سواستفاده می کنندتامردم رابتوانندتحت کنترل خویش درآورند. حافظ براین باوربودکه درمورد شرابخواری، شیخ وزاهد،کاسه ی داغ ترازآش شده وبه دروغ آن راگناهی بزرگ برشمرده انددرحالی که گناه بزرگ، همان ریاکاری وتزویروتظاهر درلباس دیانت هست که خودشان روزانه بصورت مستمر مرتکب می شوند!خداوند در روزجزا همانندِ متشرّعین سختگیری نخواهدکرد وگناه شرابخواران بخشیده خواهدشد.
هاتفی ازگوشه ی میخانه دوش
گفت ببخشند گنه می بنوش
بنابراین حافظ به اتّکای رحمتِ بی پایان ِ ایزدی وبه پشتوانه ی اینکه در بعضی مذاهب، مثل زرتشت ومسیحیت، شراب حلال شمرده شده،چنین بی پروا می فرماید: 
زاهدشرابِ کوثر وحافظ پیاله خواست
تادرمیانه خواسته ی کردگارچیست.

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۹/۰۹/۲۶
  • ۲۶۰ نمایش
  • رضا ساقی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی