روشنی طلعت تو ماه ندارد
چهارشنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۹، ۱۲:۴۸ ب.ظ
روشنی طلعت تو ماه ندارد
پیش تو گل رونق گیاه ندارد
طلعت : روی ،رخسار
معنی بیت: ای معشوق، روشنایی وگیرایی ِ رخسارتو راماه ندارد توازماه نیززیباتری، گل باآن همه لطافت وزیبایی درقیاس با گل روی تو،ازگیاه نیزکمتراست.
عارضش رابه مثل ماهِ فلک نتوان گفت
نسبتِ دوست به هربی سروپا نتوان کرد
گوشه ی ابروی توست منزل جانم
خوشترازاین گوشه پادشاه ندارد
معنی بیت: گوشه ی ابروی دلکش تومنزل آسایش وآرامش جان عاشق من است. با صفاتر ازگوشه ی ابروی تو، حتّاپادشاه نیزندارد.
عمری گذشت تابه امید اشارتی
چشمی بدان دوگوشه ی ابرونهاده ایم
تا چه کند با رخ تو دود دل من
آینه دانی که تاب آه ندارد
رخ منوّردوست به آینه تشبیه شده است. شاعر بازبانی عاشقانه به معشوق بی تفاوت خویش هشدارمی دهد که هوای عاشقان خودرا داشته باشد وگرنه....
معنی بیت: تا چه پیش آید وچه نتیجه ای حاصل گردد ببینیم دودِآه دل عاشق من که ازعشق تودرسوز وگدازاست با آئینه ی رخسار تو چه خواهدکرد. ای محبوب می دانی که آئینه تاب وتحمّل آه ودود دل راندارد وزودکدر وتارمی گردد پس قبل ازاینکه این اتّفاق رخ دهد دل عاشقان خودرابدست آور.
مکن کزسینه ام دودِ جگرسوز
برآید همچودود ازراه روزن
شوخی نرگس نگر که پیش تو بشکفت
چشم دریده ادب نگاه ندارد
"گل نرگس" درادبیات عاشقانه کنایه ازچشم معشوق است لیکن دراینجا گُستاخی نموده ودربرابرچشم معشوق دست به خودنمایی زده است.
معنی بیت: گستاخی نرگس رانگاه کن که در حضور توجرات شکفتن پیدا کرده است. نرگس عجب بی حیاییست که درمحضرتوادب رامراعات نمی کند.
نرگس طلبد شیوه ی چشم توزهی چشم
مسکین خبرش ازسر ودردیده حیانیست
دیدم و آن چشم دل سیه که تو داری
جانب هیچ آشنا نگاه ندارد
معنی بیت: بارها به تجربه به چشم خویش دیده ام که توباآن چشمانِ سیاه وجفاکاری که داری جانبِ حرمتِ هیچیک ازآشنایان وعاشقان رانگاه نمی داری وهمه رامی آزاری.
برآن چشم سیه صدآفرین باد
که درعاشق کشی سحرآفرین است
رَطل گرانم ده ای مُرید خرابات
شادی شیخی که خانقاه ندارد
رَطلِ گران : پیاله وپیمانه ی بزرگ وسنگین
مرید خرابات: ای کسی که ارادتمند خرابات ودست اندرکارمیخانه هستی.
شادی شیخی که: به سلامتی شیخی که
خانقاه: مکان عبادتگاه صوفیان، درقدیم رسم براین بوده که هرکس که دارای موقعیّت های اجتماعی بوده، عدّه ای را دورخودجمع کرده وخانقاهی برپا می نمود واز اینطریق به کسب شهرت و اعتبار ونام می کرد.
خانقاه ندارد: در بند خانقاه ونام ونشان نیست.
معنی بیت: ای کسی که دستی درخرابات(میکده) داری برای من پیمانه ای بزرگ وپُرازشراب بیاور تابسلامتی شیخی بنوشم که دربندِ خانقاه ونام ونشان واعتباراجتماعی نیست.
منم که گوشه ی میخانه خانقاه من است
دعای پیرمغان وردِ صبحگاه من است.
خون خور و خامش نشین که آن دل نازک
طاقت فریاد دادخواه ندارد
دادخواه: کسی که شکایتی دارد وحق خودرامی طلبد.
معنی بیت: ای دل بی تابی مکن خون بخور وهیچ شِکوه وگلایه مگوی که آن معشوق بسیار دل نازک است و فریادهای شِکوه وگلایه را نمی تواندتحمّل کند.
حافظ اندیشه کن ازنازکی خاطریار
برو ازدرگهش این ناله وفریادببر
گو برو و آستین به خون جگر شوی
هر که در این آستانه راه ندارد
آستین به خون جگر شستن: خون خوردن و خون گریستن و با آستین خود اشک خونین پاک کردن.
معنی بیت: طریق عشق طریقی شگفت انگیز ومتفاوت است هرکسی نمی تواند دراین طریق گام برداشته ویا دوام بیاورد. بگو به هرکسی که قصد دارد دراین جاده قدم بگذاردوبه سوی سرمنزل مقصود حرکت کند باید خون دلها بخورد وآنقدرخون گریه کند که ناگزیرشود باآستین خود اشک خونین پاک کند وآستین اش باخون شسته شود.
زآستین طبیبان هزارخون بچکد
گرم زتجربه دستی نهندبردل ریش
نی من تنها کشم تطاول زلفت
کیست که او داغ آن سیاه ندارد
تطاول: تعدّی وتجاوز،گردنکشی؛ دست درازی،
.
آن سیاه: آن زلف سیاه
معنی بیت: تنها من نیستم که قربانیِ گردنکشی زلف توشده ودل وجانم به یغما رفته است، چه کسی سراغ داری که همانند من قربانی نشده باشد وداغ آن زلف سیاه بردل نداشته باشد؟
ززیرزلف دوتا چون گذرکنی بینی
که ازیمین ویسارت چه بیقرارانند
حافظ اگر سجده ی تو کرد مکن عیب
کافرعشق ای صنم گناه ندارد
معنی بیت:ای معشوق، حافظ اگرتوراسجده کردخُرده مگیر ،هیچ اشکالی ندارد برای کسی که طریق عشق رابرگزیده،ازدین خارج شده وکافر محسوب می شود گناه معنایی ندارد سجده کردن بربُت ازسوی کافرشگفتی ندارد.
حافظا سجده به ابروی چو محرابش بَر
که دعایی زسرصدق جزآنجا نکنی
- ۹۹/۰۹/۲۶
- ۳۵۲ نمایش