زان می ِعشق کزاوپخته شودهرخامی
چهارشنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۹، ۱۲:۲۵ ب.ظ



زان می ِعشق کزاوپخته شودهرخامی
گر چه ماه رمضان است بیاور جامی
مِی عشق: عشق به "مِی" تشبیه شده است. "میِ عشق " شرابی نیست که آن رابتوان درجامی ریخت وبه کسی نوشانید! مِی عشق همان حرکتی لطیف است که سبب آویزش دلهامی گردد.
دراینجا حافظ ازکسی که دردلستانندگی دستی دارد می خواهد عشوه ای ،غمزه ای،کرشمه ای تکاننده برای او هدیه کند دستی ازروی لطف به دل عاشق پیشه ی شاعر بزند و اورا هوایی کند شیداوشیفته ی خودسازد وتنورعشقبازی رافروزان نماید.
مقصود از"مِی عشق" دراینجاهرکاری که به عشق وعشقبازی مربوط می شودهست ازهمین رو به کنایه می فرماید ازمی عشق جامی بیاور.
حافظ این تبحّرومهارت فوق العاده رادارد که به مددِ طبع لطیف خویش، هرچیزی حتّی صحبت های معمولی وعادی رابا ادبیّات عارفانه ودرقالب مضامین عاشقانه بیان کند.
پخته شود هر خامی: هر بی تجربه ونادان وناآگاهی به دانایی ومعرفت می رسد هرکسی که حتی هیچ سابقه ای درعشق وعشقبازی نداشته باشد بانوشیدن جامی ازاین شراب روشنایی، متحوّل شده وچشم دل وجانش به روی حقایق گشوده می شود.
معنی بیت: اگرچه ماه رمضان است وبازار ریا وتظاهر ازسوی زاهدان گرم وپررونق است اگرچه منع عشق می کنند و عشقبازی جرم وگناه محسوب می شود با اینحال من ازاین ریاکاریهاملول وناراحتم لطفی کن ازآن باده ی عشق جامی برای من بیاور تابتوانم دربرابراین خودنمایی ها وعوام فریبی های عابدان وزاهدان دوام بیاورم. ازهمان باده ای که هرنادان وجاهل وبی تجربه، باخوردن جامی ازآن به دل آگاهی وبینایی می رسد.
«شراب عشق» ازآن روی که زُداینده ی هواهای نفسانی، وشستشودهنده ی ضمیر آدمی ازرنگ وریا ومنیّت است سبب دل آگاهی وبینایی ِدرونی میگردد و باده نوش را(عاشق را) به راستی وبی آلایشی می رساند. همانگونه که کسی که ازشراب انگوری مست می شود مُهرزبانش شکسته شده وناگفتنیها رابرزبان می آورد ودست به برملا کردن اسرارمی کند شراب عشق نیزباروح وروان عاشق همین کاررامی کند آتشین وسوزاننده هست وغرور وکِبروزهدخشک رازایل می کند و سبب پختگی و کامل شدن شرابخوار(عاشق) میگردد.
زان باده که درمیکده ی عشق فروشند
مارادوسه ساغربده وگو رمضان باش
روزهارفت که دستِ من مسکین نگرفت
زلفِ شمشادقدی ساعدِ سیم اندامی
مسکین: بی چیز وفقیر، درمانده
شمشادقد: سروقد، خوش اندام
سیم اندام: آنکه اندام وی سفید و تابان باشد، سیمین تن
حافظ دلِ عاشق پیشه ونازکی دارد اونمی تواند بدون عشق نفس بکشد اودائما باید اززیارت عشقی به زیارت عشقی دیگررفته وهمواره درجریان عشقبازی قرارگیرد. عشق ایستایی وتوقف برنمی تابد عشق یک جریان بی وقفه ومستمرهست وعاشق مدام درپی نظربازی وچشم چرانی درمیان خوبرویان هست وبامشاهده ی زیبائیهای آنان به منبع وخالق زیبائیها متصل میگردد وباحظّ بصری، بصیرت درونی پیدامی کند.
چنین بنظر می رسد که مدتهاست شاهدی، شمشادقدی ،سیم اندامی ، خاطرنازک اورا درنیافته و دستی به مِهر به دلِ عاشق پیشه ی او اونزده است.
معنی بیت: دریغا روزهایی سپری شد که من ِ درویش ناتوان، ازهمنشینی با سیمین تنان وسروقدان بی نصیب ومحروم مانده ام. مدّتیست که دستم زلف بلندقامتی رانوازش نکرده وساعدِ سیمین تنی را نگرفته است.
من ازوَرَع مِی ومطرب ندیمی هرگز
هوای مُغبچگانم به این وآن انداخت
مغبچگان ساقیان خوش سیمای میکده های زرتشتیان بودند حافظ می فرماید من پیش ازاین از تقوا وزهد می ومطرب ندیده بودم مغبچگان خوش صورت ودلستاننده رادیدم وحظ بصری بردم وچشم دل وجانم بازشد تا اینکه میل واشتیاق نظربازی درمن فوران کرد وازآن به بعدچشم چرانی ونظربازی پیشه کردم.
روزه هر چند که مهمان عزیز است ای دل
صحبتش موهبتی دان و شدن انعامی
موهبت: بخشش
انعام: نعمت و احسان،پاداش
"صحبت"دراینجاکنایه ازآمدن است
شدن: رفتن
معنی بیت: روزه گرفتن وماه رمضان هرچندکه مهمان عزیزو گرامیست (غنیمتی بشمار امّا ازرفتنش نیزخشنودباش) آمدنش را هدیه ای ازسوی خداوندبدان(اشاره به تاثیرات روزه گرفتن) ورفتنش رالطف وغنیمتی بشمار که فرصتی برای عیش وعشرت مجدد دراختیارتومی گذارد. روزه گرفتن ازسوی همه ی ادیان ومذاهب بااندکی اختلاف در روش روزه گرفتن،تاکیدشده وفواید زیادی برای سلامتی وتتدرستی دارد.
حافظ چورفت روزه وگل نیزمی رود
ناچارباده نوش که ازدست رفت کار
مرغ زیرک به در ِخانقه اکنون نپرد
که نهادهست به هرمجلس وَعظی دامی
خانقه: عبادتگاه صوفیان
"مرغ زیرک" دراینجا کنایه ازرند زیرک است.
اکنون: اشاره به ماه رمضان است
وعظ: پند واندرز
معنی بیت: امروزه(درایّام ماه رمضان) هرمجلس سخنرانی که درخانقاهها وعبادتگاههابرگزارمی شوددرحقیقت یک دام ویک تله برای فریب عوام هست. فریبکاران وحُقّه بازان درلباس وعظ، به بهانه ی نصیحت واندرز، مردم رامی فریبند رندان باهوش ازنیّتِ واعظان باخبرند وبه این دامها گرفتارنمی شوند ودراین ایام به عبادتگاههانزدیک نمی شوند که بازارفریبکاری گرم وپررونق هست.
زرَهم میافکن ای شیخ به دانه های تسبیح
که چومرغ زیرک افتد نفتد به هیچ دامی
گله از زاهد بدخو نکنم رسم این است
که چو صبحی بدمد در پی اش افتد شامی
"زاهد بدخو" کنایه ازمتشرّعین متعصّب ویکسویه نگراست که ازروی حسادت وکینه،افکارواندیشه های حافظانه رابرنتابیده وباسیاه نمایی ودسیسه چینی ها، سوء ظنّ دیگران راعلیه حافظ برانگیخته اند تامانع بیداری مردم شوند.
"صبح" کنایه ازخودشاعراست که با اندیشه های ناب خود روشنگری می کند وروشنایی می بخشد
شام: کنایه اززاهدِ بداندیش وکینه توز است که درتلاش است تا روشناییِ صبح راازبین ببرد.
معنی بیت: اززاهدبدخو گله وشکایتی ندارم (که چرا نسبت به من کینه ورزی می کند) برای آنکه طبیعی هست که هرگاه صبحی دمیدن آغازمی کند ظلمت شب ازحسادت به تکاپومی افتد ودر پیِ صبح روان می شودتا روشنایی ِ صبح راازبین ببرد.
زاهدظاهرپرست ازحال ماآگاه نیست
درحق ماهرچه گویدجای هیچ اکراه نیست
یار من چون بخرامد به تماشای چمن
برسانش ز من ای پیک صبا پیغامی
بخرامد: خرامان شود، با ناز واِفاده حرکت کند.
معنی بیت: ای بادصبا آن هنگام که محبوب من خرامان خرامان به سیروسیاحت درباغ می پردازد پیغام مرا(سلام ودعای مرا) به اوبرسان وبگو:
آن حریفی که شب وروزمی صاف کشد
بود آیا که کند یاد ز دُردآشامی
حریف:هم پیاله،یار
می صاف کَشَد: باده ی ناب بنوشد.
دُردآشام: به تهیدستانی که توان خرید شراب ناب وخالص نداشتند وبه ناگزیر ازشراب ناصاف و ارزان می نوشیدند "دردآشام" می گفتند.
معنی بیت: آن هم پیاله ای که دغدغه ی مالی ندارد(احتمالا شاه شجاع) وشب وروز ناب ترین وخالص ترین شرابها رامی نوشد آیا ازرفیق خویش یادمی کند که ازروی ناچاری شراب ناخالص می نوشد؟
ساقی که جامت ازمی صافی تهی مباد
چشم عنایتی به من دُرد نوش کن
حافظا گر ندهد دادِ دلت آصف عهد
کام دشواربه دست آوری ازخودکامی
معنی بیت:
آصفِ عهد: وزیرِ وقت(احتمالاً تورانشاه که رفیق شفیق حافظ بوده ودرمرتفع کردن تیرگی رابطه ی حافظ وشاه شجاع نقش میانجی داشت)
"کام" دراینجا کنایه ازآرزوی بهبودروابط باشاه شجاع است.
ازخودکامی:ازیک نفر خودکامه ای مثل شاه شجاع ِ متکّبر،وخودسر ومغرور
معنی بیت: ای حافظ، اگر وزیر وقت(تورانشاه گامی پیش ننهد و) به دادِ تو نرسد، سخت است که بتوانی ازآدم خودسری مثل شاه شجاع دادِ دلِ خود را بستانی.
اوبه خونم تشنه ومن برلبش تا چون شود
کام بِستانم ازاو یاداد بِستاند زمن
- ۹۹/۰۹/۲۶
- ۲۳۸ نمایش


