ساقی بیا که شد قدح لاله پر زمی
چهارشنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۹، ۱۰:۵۹ ق.ظ
ساقی بیا که شد قدح لاله پر زمی
طامات تابه چند وخرافات تابه کی
قدح لاله: گل لاله به قدح تشبیه شده است.
طامات: لاف و گزافِ صوفیان در باب اظهارکشف وکرامات
خرافات: مجموعه ی اعتقادات وباورهای ناشی از جهل ونادانی، ترس از ناشناختهها، اعتقاد به جادو و بخت، درک نادرست برخی علتو معلولها، و مانند آن.
معنی بیت: (حال که باران بهاری قدح لاله راپر کرده وگلها وگیاهان نیزبه عیش وعشرت مشغولند) ای ساقی بیا وباجام شرابی ، مارا ازبند طامات وخرافات رهایی بخش، ما گرفتار طامات وخرافات شده ایم و تنها راه خلاص شدن ازاین اسارت، پرداختن به عیش وعشرت و شرابخواریست بیا وماراازبند خرافات وطامات نجات بده.
حافظ دراین غزل به صوفیان وزاهدانی طعنه می زند که باسخنان بیهوده مردم عامی را فریب داده ودَم ازکشف وکرامات می زنند!
خیزتاخرقه ی صوفی به خرابات بریم
شطح وطامات به بازار خرافات بریم
بگذرزکبرونازکه دیدهست روزگار
چین قبای قیصروطَرفِ کلاه کی
کبر:غرور و تکبّر
قیصر: عنوان و لقب امپراطوران روم
"چین قبای قیصر" کنایه ازشکوه وعظمت است
طَرف: ترک کلاه، گوشه ی کلاه ، کنایه ازکِبر وغرور
کِی:عنوان پادشاهان سلسله کیانی مانندکی قباد.
معنی بیت: ای متکّبروای مغرورکه برای داشتن جاه ومقام خویش می نازی وفخرمی فروشی بدان که این روزگارشکوه وعظمتِ قیصرها واقتدار کی قبادها را بسیاربه خود دیده است همانها که بسی ازتوگردن کلفت تر و والامقام تربودندازبین رفتند وجزحکایتی ازآنها بازنماند تو نیزغروروتکبّر رهاکن که هیچ چیزپایدارنخواهدماند.
جمشیدجزحکایت جام ازجهان نبُرد
زنهاردل مبند بر اسباب دنیوی
هشیارشوکه مرغ چمن مست گشت هان
بیدارشو که خواب عدم درپی است هی
خواب عدم: خواب نیستی کنایه ازمرگ
معنی بیت: به هوش بیا وببین چگونه مرغ چمن به عیش وعشرت پرداخته وسرمست شده است غفلت مکن تونیزهمانند اوبه عیش وعشرت مشغول شو. ازخوابِ گران بیدارشو فرصت راغنیمت دان و به زندگی بپرداز فرصتِ زندگی کردن بسیار محدوداست امّا فرصتِ خوابیدنِ دایمی درپیش است سرانجام همه ی ما به خواب نیستی فروخواهیم رفت.
خواب وخورت زمرتبه ی خویش دورکرد
آنگه رسی به خویش که بی خواب وخورشوی
خوش نازکانه میچمی ای شاخ نوبهار
کآشفتگی مبادت از آشوب باد دی
نازکانه: نرم ونازک، با ناز و از روی ظرافت
می چمی: می خرامی، با ناز واَدا راه می روی.
شاخ نوبهار: کنایه از محبوب نو جوان
آشفتگی : نگرانی و پریشانحالی
آشوب بادی :تحولّات پائیزی، کنایه ازغارتگری خزان
معنی بیت: ای شاخ گل ِتازه رسته، چه سرخوش ونرم ونازک درچمن می خرامی چشم بد دورباد ای کاش ازبادِ غارتگرپائیزی درامان بمانی وهرگزنگرانی وتشویش خزان به دلت راه پیدا نکند.
امّا مگربهاربی پائیز نیز وجود دارد؟ مگرمی شودازطوفان خزان درامان ماند؟ حافظ با این دعا وآرزویی که درحق این شاخ گل رعنا می کند در حقیقت به اوتلنگرمی زند وهشدارمی دهد که غافل مباش بهار وسرسبزی چمن ثبات ندارد بزودی غارتگری بادِبهمن ودی آغازخواهدشدباید برای رویارویی باآنها آمادگی داشته باشی وگمان نکنی که این آرامش ونشاط دایمیست.
مرغ زیرک نزنددرچمنش پرده سرای
هربهاری که به دنباله خزانی دارد
بر مِهر چرخ و شیوه ی او اعتماد نیست
ای وای بر کسی که شد ایمن ز مکر وی
مِهرِ چرخ: محبت چرخ فلک،کنایه ازخوشی روزگار
شیوه: رسم و رفتار
ایمن: آسوده خاطربودن
مکر: حیله
معنی بیت: برمحبّت چرخ فلک وخوشی روزگار ورسم وراه اوهیچ اعتباری نیست (گمان مکن که بهارثباتی دارد وطراوت وشادابی همیشگی هست) ای وای برحال و روزکسی که ازغارت خزان آسوده خاطر باشد وگمان کند که روزگار همیشه خوش وخرّم خواهدبود! بایدبرای مقابله با زمستانی که درپیش روست ذخیره ای اندوخت.
ذخیره ای بنه از رنگ وبوی بهار
که می رسند رهزنان بهمن ودی
فرداشراب کوثروحورازبرای ماست
وامروزنیزساقی مه روی وجام می
شراب کوثر: آب کوثر وشرابی که برای وعده داده شده وباآن ازبندگان صالح خدا دربهشت پذیرایی خواهدشد.
حور: زنان سیاه چشمی که درخدمت بندگان صالح خدا دربهشت خواهند بود.
حافظ ایمان واعتقاد راسخی به عنایت و بخشایش خداوند دارد. حافظ که ازریا ونیرنگ و دروغ بیزاراست نیک می داند که درآن دنیا پاداش این صداقت ویک رنگی خویش را خواهد گرفت هرچندکه ازچشم زاهد شرابخواره و گناهکاربوده باشد. واین زاهد ریاکاروحقّه باز است که هردودنیای خودرابه آتش دروغ ونیرنگ وریا ازدست داده است.
معنی بیت: ما همانگونه که دراین دنیاشراب می نوشیم وباساقیِ مه چهره همنشین هستیم درآن دنیا نیز همین طورخواهد بودباشراب وساقی و حوریان محشورخواهیم شد(ماهیچ گناهی مرتکب نشده ایم درحقیقت این زاهد است که مرتکب ریاکاری وفریب خَلق شده ومستوجب تنبیه است.)
حافظ با خوشبینی وایمان واعتمادبه لطفِ خداوند، بسیارامیدواراست که درآن دنیا موردِ عنایت قرارخواهد گرفت وشراب خواری وخدمت درمیخانه نیز هیچ مانعی نخواهدبود.
دارم ازلطفِ اَزل جنّت فردوس طمع
گرچه دربانی میخانه فراوان کردم
باد صبا زعهد صِبی یاد میدهد
جان دارویی که غم ببرددرده ای صبی
باد صبا: نسیمی روح نوازی که صبح و غروب ازطرف شمال شرقی می وزد.
صِبی: نوجوانی، کودکی.
عهد صِبی: دوران کودکی،میل کردن به نادانیهای وجوانی
صُبی درمصرع دوم به معنی پسرک نوجوان
معنی بیت: بادصبا یادآوردوران جوانیهاست هان ای پسرنوجوان، آن شراب نابی را که نوشداروی جان است برای مابیاور تاغم واندوه ازدل بزدائیم.
همیشه وقت تو ای عیسی صباخوش باد
که جان حافظ دلخسته زنده شد به دمت
حشمت مبین وسلطنت گل که بسپرد
فرّاش باد هر ورقش را به زیر پی
حشمت: شکوه و جاه و جلال.
فرّاش: پهن کننده ی فرش
فرّاش باد: باد به فرّاش تبدیل شده است.
زیرپی: زیرپا
معنی بیت: فریبِ شکوه وجلال پوشالیِ گُل رامخورکه بزودی به دستِ فرّاش بادِ روزگاراوراق خواهد شدوهربرگی ازآن به زیرپایی خواهد افتاد.
باغبانا زخزان بی خبرت می بینم
آه ازآن روز که بادت گل رعناببرد
درده به یادحاتم طَی جام یک منی
تا نامه ی سیاه بخیلان کنیم طی
حاتم طَی: حاتم طایی فرزند عبدالله. از بزرگان عرب، مردی سخیّ و بلندنظر که در دوره ی پیش از اسلام، جوانمرد و بخشنده بود و عرب در سخا و کرم بدو مثل میزدند. او یکی از سخاوت مندترین مردان آن دوران بود که هنوز آوازه ی کرم و سخاوتمندی وی زبانزد عام وخاص هست.
"نامه ی سیاه" کنایه ازعملکرد نامطلوب، دراینجا فرومایگی وخسیسی کردن
بخیلان: خسیسان،سیه کاسه ها
طی کردن: عبورکردن، درهم پیچیدن، کنایه از"خلاص شدن از خسیسی بخیلان"
معنی بیت: به یاد حاتم طایی، با کرم وبخشش، یک جام بزرگ دومنی ازشراب بیاورتا ازفرومایگی وپَستی ِ این سیه کاسه های خسیس عبورکرده وخلاص شویم.
سخانماندسخن طی کنم شراب کجاست
بده به شادی روح وروان حاتم طی
زان می که داد حُسن و لطافت به ارغوان
بیرون فکند لطف مزاج از رُخش به خوی
بیرون فکند: آشکارساخت
مزاج: خُلق، سرشت، طبع، طبیعت، نهاد
خوی: عرق
معنی بیت: (درادامه ی سخن)از همان می که لطافت وطراوت وزیبایی به گُلِ ارغوان بخشید وحُسن سرشتِ ولطافتش رابه وسیله ی قطرات عرق از رخسارش آشکار ساخت.
لبش می بوسد وخون می خوردجام
رخش می بیند وگل می کند خوی
مَسند به باغ بر که به خدمت چو بندگان
اِستاده است سرو وکمر بسته است نی
مَسند: تکیه گاه،جایی که برآن بنشینند وتکیه دهند.
بندگان: خدمتگزاران، نوکران.
اِستاده: ایستاده
معنی بیت:ببین چگونه سرو همانند غلامان کمربندگی بسته وبه خدمتگزاری ایستاده است تونیز مسندبه باغ ببروبه عیش وعشرت بپرداز.
مسند به گلستان برتا شاهد وساقی را
لب گیری ورخ بوسی می نوشی وگل بویی
حافظ حدیث سحرفریب خوشت رسید
تا حدّ مصروچین و به اطراف روم و ری
"حدیث سِحرفریبت": سخنان بِکرو بدیع تو، کنایه ازشعر جادویی تو
معنی بیت: ای حافظ غزلهای سِحرانگیز توبا مضامین بکروبدیع، چه خوش وآسان مرزهای مصر و چین واطراف روم را درمی نوردد.
عراق وفارس گرفتی به شعرخوش حافظ
بیا که نوبت بغداد ووقت تبریزاست
- ۹۹/۰۹/۲۶
- ۴۲۷ نمایش