شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد
سه شنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۹، ۰۵:۳۲ ب.ظ
شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد
بنده ی طَلعت آن باش که آنی دارد
"شـاهد": بدانکه خدامنبع ِ بی پایانِ زیبائیهاست. هرچیزی شامل انسان ،حیوان، مناظرطبیعت جلوه ای ازجمال آن زیبای مُطلق هستند. بنابراین عشقبازی بانهاد وباطن پاک، فارغ ازهرگونه بدبینی وشَرّ وشهوترانی،بازیبائیهای پیدا ونهان این جهان، قدردانی وسپاسگزاری ازخالق ِ زیباست. "شاهد" به معنای ِ زیبارو،درحقیقت یک فروغ ازتجلّی ذاتِ زیبای مطلق است در لباس شهود. ونظربازی وعشقبازی حافظانه،عین ِ بندگی، عبادت وشکرگذاریست."شاهد"به معنای زیبا رو ،بیشتر به پسرانِ زیبا رویی گفته می شدکه درمیکده های ِ زرتشتیان به عنوان ساقی کارمی کردند. رندان ونظربازان نیز گاهی گوشه ی چشمی به آنان داشتند وشیفته وشیدای آنها می شدند وبانظرکردن درزیبائیهای آنان به خالق زیبائیها رهنمون می شدند......
میان: کمر
طلعت: چهره، رخسار، رو، وجه ، دیدار ، برآمدن، دمیدن، طلوع، دیدن، رویت کردن
آنی دارد: جاذبه وافسونی که درهرکسی وجود ندارد ومربوط به جذبه ی معنوی وروحانیست که ازباطن او برمی خیزدنه اززیبائیهای ظاهر.
معنی بیت: هرکسی که زیبائیهای ظاهری مثل موی معطّر ودلکش وکمرباریک داشته باشد به او "شاهد" نمی گویند. شیفته ودلداده ی روی کسی باش که جذبه ی معنوی وکشش روحانی داشته باشد. جذبه ای که خوشترازحُسن وزیبائیست.
اینکه می گویندآن خوشترزحُسن
یارما این دارد وآن نیزهم
شیوه ی حور و پری گرچه لطیف است ولی
خوبی آن است و لطافت که فلانی دارد
شیوه: طرز، راه و روش ،خوی ، ناز، کرشمه ،مکر
معنی بیت: نازوکِرشمه ی حورو پریان(زیبارویان ونازنینان) لطیف ودلپذیراست امّا آنچه که خوبتر ولطیف ودلپذیرتراست همان جذابیّت،حُسن و ملاحتیست که فلانی(معشوق موردِ نظرشاعر) دارد.
اگرچه حُسن فروشان به جلوه آمده اند
کسی به حُسن وملاحت به یارمانرسد
چشمه ی چشم مرا ای گل خندان دریاب
که به امید تو خوش آب روانی دارد
معنی بیت: ای معشوق ،ای گل خندان وباطروات،به چشمه ی جوشان چشمان من بی توجّهی مکن آن را دریاب که به امید اینکه به توآب تازه ای برساند درفَوران است.
چشم من کردبه هرگوشه روان سیل سرشک
تاسهی سروتوراتازه ترآبی دارد
گوی خوبی که بَرَد ازتو که خورشیدآنجا؟
نه سواریست که در دست عنانی دارد
گوی: توپ چوگان، دربازی چوگان،بازی کنان سواربراسب سعی می کنند گوی یاهمان توپ مخصوص چوگان راازهمدیگرگرفته وبه سمت دروازه ی حریف برسانند. دراینجاخوبی به گوی تشبیه شده است.درکارگاه تصوّرات ِشاعر، خوبرویان در میدان رقابت،همانندِ چوگان بازان درتلاش هستند که گوی خوبی را ازهمدیگر ربوده وخود پیروزمیدان باشند. خورشید نیزیکی ازاین حریفان است امّا درمقابلِ معشوق حافظ، خورشید حریفِ جدّی و سوارکارماهری نیست که بتواند بااورقابت کند. بلکه سوارکاریست ضعیف که حتّا نمی تواندافسارمرکبِ خودراکنترل کند چه رسد به اینکه تهدیدی برای معشوق باشد!
عنان: افسار
معنی بیت: درمیدان مبارزه ای که خورشید ضعیف ترین حریفِ توست چه کسی می تواند گوی خوبی وملاحت وزیبائی راازتوبه رباید وپیش افتد؟ درآن میدان رقابت که توباشی خورشید افساراسب رهاکرده ومیدان راخالی می کند چون توان مقابله باتورا ندارد.
گوی خوبی بُردی ازخوبان خَلُّخ شادباش
جام کیخسروطلب کافراسیاب انداختی
دل نشان شد سخنم تا تو قبولش کردی
آری آری سخن عشق نشانی دارد
دل نشان: مقبول،مرغوب،خوشآیند
معنی بیت: اززمانی که توسخنانم راپذیرفتی (عشق مراقبول کردی) سخنانم ارزش پیداکرده وبردلها می نشیند آری سخنانی که ازاعماق دل برمی خیزدنشانه های مخصوص دارد ویکی از نشانه های آن،نشستن بردلهاست.
تامراعشق توتعلیم سخن گفتن کرد
خلق راوردزبان مدحت وتحسین من است
خم ابروی تو در صنعت تیراندازی
بُرده ازدست هرآنکس که کمانی دارد
بُرده ازدست: اوراشکست داده است.
معنی بیت: انحنا وکمان ابروان تومهارت ویژه ای درهنرتیراندازی دارد وهرآنکس را که درصنعت تیراندازی دستی داردشکست داده است.
چشم توخدنگ ازسپرجان گذراند
بیمارکه دیدست بدین سخت کمانی
در ره عشق نشد کس به یقین محرم راز
هر کسی بر حسب فکر گمانی دارد
معنی بیت: (طریق عشق طریقی پرپیچ وخطرناک است وقابل پیش بینی نیست. ممکن است هرچه تلاش کنی که به منزل مقصود برسی ازمنزل دورترشوی! چه بسانیز ممکن است که با یک ترانه ،ناگاه خودرادرمنزل ببینی) هیچ کس بااطمینان نمی تواند بگوید چه درست است وچه نادرست. هرکس به اندازه ی فهم ودانش واندیشه ی خویش، تصوّراتی دارد وگمان می کند که تصوّراتش براساس حقیقت است.
توراچنانکه تویی هرنظرکجابیند؟
به قدردانش خودهرکسی کند ادراک
با خرابات نشینان ز کرامات مَلاف
هر سخن وقتی و هر نکته مکانی دارد
خرابات نشینان: رندان پاکباخته، عاشقان، ازبندِ تعلّقات دینی ودنیوی رهاشدگان
کرامات:کارهای عجیب وخارق العاده که بعضی ادّعای آن رادارند وچنین وانمود می کنند که دراثرتقوا وپاکدامنی بدان رسیده اند!
معنی بیت: با رندان وخراباتیان ازکرامات یاوه سرایی مکن. رندان زیرک هستند ویاوه های تورا باورنخواهندکرد.سعی کن جایگاه هرسخن را بهتر بشناسی وبدانی که نباید هرسخنی را درهرجایی بزنی.
شرممان باد زپشمینه ی آلوده ی خویش
گربدین فضل وهنر نام کرامات بریم
مرغ زیرک نزند در چمنش پرده سرای
هر بهاری که به دنباله خزانی دارد
پرده سرای : آشیانه
معنی بیت: مرغ دانا وزیرک، درباغی که بهارش ناپایدارباشد وبه دنباله ی آن پائیز درراه بوده باشد آشیانه درست نمی کند.
"مرغ زیرک" کنایه ازرندان و خراباتیان زیرک وآگاه هستند که باآگاهی ازناپایداری ِ دنیا، خودرا ازبندِ هرچه که رنگِ تعلّق پذیرد آزاد کرده اند.
زرَهم میفکن ای شیخ به دانه های تسبیکه چومرغ زیرک افتد نفتدبه هیچ دامی
مدّعی گو لُغز و نکته به حافظ مفروش
کِلک ما نیز زبانی و بیانی دارد
مدّعی: کسی که ادّعای چیزی یادانشی دارد که ندارد.
لُغز: چیستان، معمّا
انتقاد، ایراد، خُرده، لغاز
مَتلک
کِلک: قلم
نکته: مسئله،لطیفه،رمز
معنی بیت: ای مدّعی که به چیزی که نداری وانمودمی کنی، به حافظ چیستان ومسئله ولطیفه مفروش ومغرورمباش قلم مانیززبان وبیان خاصّ خودرادارد وتوازآن مطّلع نیستی.
زشعردلکش حافظ کسی بود آگاه
که لطفِ طبع وسخن گفتن دَری داند
- ۹۹/۰۹/۲۵
- ۳۷۳ نمایش