صباتونَکهَت آن زلف مُشک بوداری
سه شنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۹، ۰۴:۴۰ ب.ظ
صباتونَکهَت آن زلف مُشک بوداری
به یادگار بمانی که بوی او داری
غزلیست یکدست عاشقانه که دروصف فضایل ومحاسن معشوق سروده است.
صبا: نسیمی که رابط میان عاشق ومعشوق است. ازکوی معشوق می وزد وعطروبوی اورابه عاشقان می آورد.
نَکهت: بوی خوش
مُشک: مادّه ی سیاهرنگ ومعطّری که ازنافه ی نوعی آهوی ختن گیرند.
زلف مُشکبو: زلفی که بوی مشک دارد.
به یادگار بمانی: پیوسته جاویدان باشی
معنی بیت: ای صبا تو بوی معطّر گیسوان مُشکینِ معشوق راباخود داری ای کاش پیوسته جاویدان بمانی که بوی معشوق رامی پراکنی.
بوی خوش توهرکه زبادصباشنید
از یارآشنا سخن آشنا شنید
دلم که گوهر اسرارحُسن و عشق دراوست
توان به دست تو دادن گرش نکو داری
"گوهر" : ۱- دُرّ ومروارید وسنگهای گرانبها، ۲- جوهر واصل هرچیز، بانظرداشت هردومعنی بکارگرفته شده است.
گوهراسرار وعشق: اسرار زیباشناختی وعشقبازی به گوهر تشبیه شده است.
معنی بیت:ای محبوب، دل من جوهر واصل اسرار عشقبازی وزیبایی راباخوددارد اگربتوانی درست نگهداری کنی می توانم دلم رابه تو بسپارم. یا اسرارعشقبازی وحُسن وجمال همچون گوهری ارزشمنداست واین گوهردرخزانه ی دل من جای دارد اگربتوانی درست نگهداری کنی می توانم این خزینه ی گرانبها رابه توبسپارم.
خزینه ی دل حافظ به خطّ وخال مده
که کارهای چنین حدهرسیاهی نیست
درآن شمایل مطبوع هیچ نتوان گفت
جز این قدر که رقیبان تندخو داری
شمایل: اندام، قد وقامت
مطبوع: دلپذیر ودلپسند، مورد قبول طبع
رقیبان: نگاهبانان حرم یار
معنی بیت: زبان ازتوصیف جاذبه ی آن قد وقامت والا قاصراست هیچ خُرده ای ازاندام وقامت موزون تونمی توان گرفت تنها ایرادی که برتووارد است این است که نگاهبانان کج خُلق و تندخو داری.
رقیب آزارها فرمود وجای آشتی نگذاشت
مگرآه سحرخیزان سوی گردون نخواهدشد؟
نوای بلبلت ای گل کجا پسند افتد
که گوش وهوش به مرغان هرزه گوداری
"گل" استعاره ازمعشوق وبلبل استعاره ازعاشق است.
"مرغان هرزه گو" کنایه ازچاپلوسان وریاکارانیست که چونان مگسان ِگِردِ شیرینی، دوروبر معشوق راگرفته وبرای رسیدن به مقاصدشخصی پاچه خواری می کنند. صدای ناخوش یاوه سرایان متظاهرفضاراآلوده کرده ومانع ازرسیدن نوای عاشقانه ودلنشین بلبلِ عاشق به گوش گل شده است.
معنی بیت: ای گل(ای محبوب)، بدان سبب که گوش ِدل به صدای ناهنجارچاپلوسانِ فرصت طلب سپرده ای، کجاخواهی توانست نوای خوش ِ بلبل شیدا که ازسرصدق می نالدراشنیده وحسّ وحال اورادرک کنی؟
ای گل خوش نسیم من بلبل خویش رامسوز
کزسرصدق می کند شب همه شب دعای تو
به جُرعه ی تو سرم مست گشت نوشت باد
خود از کدام خُم است این که در سبوداری
جُرعه: مقدارکمی نوشیدنی (شراب)
سبو:کوزه یاظرف بزرگ که درآن شراب ریزند. درمیکده ها شراب پس ازآنکه طی فرآیندی درخُم به عمل می آید ومی رسد به سبومنتقل شده واز سبوبه صراحی سپس به پیمانه ها جهت صرف ریخته می شود. دراینجا سخن ازشراب عشق ومحبّت است.
نوشت باد: بر تو گوارا باد.
معنی بیت: ازاندک محبّت ولطفی که ازجانب توشامل حال من شد مست وسرخوش شدم. این یک جُرعه شراب عشق ومحبّتی که نصیب من شد ازکدام خُم است که تو درسبو (وجود خویش) داری؟ گوارای وجودت باد.
روان تشنه ی مارابه جرعه ای دریاب
چومی دهند زلال خِضِر زجام جم اَت
به سرکشیّ خود ای سرو جویبار مناز
که گر بدو رسی از شرم سر فروداری
سرکشی : نافرمانی وطغیان، دراینجا گردن فرازی وسربلندی
معنی بیت: ای سرو جویباربه گردن فرازی وقامت والای خود نازمکن که اگر معشوق مرا ببینی از خجالت سرافکنده خواهی د.
پیش رفتارتوپابرنگرفت ازخجلت
سروسرکش که به نازازقدوقامت برخاست
دَم از مَمالک خوبی چو آفتاب زدن
تو را رسد که غلامان ماه رو داری
ممالک خوبی: حُسن وخوبی به کشورها تشبیه شده است. یعنی اینکه همه ی خوبیهارا توداری. دَم از ممالک خوبی زدن: ادّعای مالکیّت تمام مملکت حّسن و زیبایی را درسرداشتن
معنی بیت: تو که بندگان وخدمتگزاران زیباروی بسیاری داری گویی که همه ی جهان رابسان خورشید فتح کرده ای بنابراین ادّعای تسخیر سرزمینهای حُسن وزیبایی تنها زیبنده وبرازنده ی توست.
صباازعشق من رمزی بگوباآن شه خوبان
که صدجمشید وکیخسروغلام کمترین دارد
قبای حُسن فروشی تو را برازد و بس
که همچو گل همه آیین رنگ و بوداری
قبای حسن: حُسن وزیبایی به قبا تشبیه شده است.
حُسن فروشی : جلوه گری،عشوه گری باناز واِفاده
تورا برازد: شایسته ی توست
معنی بیت: قبای عشوه گری برازنده ی قامت والای توست که همانند گل رنگ وبوی زیبا و دلپذیری داری.
فرخنده بادطلعت خوبت که دراَزل
ببریده اند برقد سروت قبای ناز
ز کُنج صومعه حافظ مجوی گوهر عشق
قدم برون نه اگر میل جست و جو داری
صومعه: خانقاه، عبادتگاه صوفیان
معنی بیت: ای حافظ درعبادتگاههای صوفیان عشق وجودندارد اگر تمایل به جستجوی عشق وعشقبازی داری ازصومعه بیرون آی( ای حافظ، این مکانهابه ریا وتظاهرآلوده است وعبادتهای صوفیان معامله ای برای بدست آوردن بهشت است صومعه را رهاکن وبه میان مردم برو وعشقورزی بی قید وشرط را پیشه کن تارستگار گردی)
بیا به میکده وچهره ارغوانی کن
مروبه صومعه کانجا سیاهکارانند
- ۹۹/۰۹/۲۵
- ۱۷۷ نمایش