http:google-site-verification: google44dbf53098ef50a8.html google-site-verification: google44dbf53098ef50a8.html google-site-verification: google44dbf53098ef50a8.html

حافظانه

شرح غزلیات حافظ

حافظانه

شرح غزلیات حافظ

برداشتهای شخصی من از غــزلهای پیامبر عشق و ادب حضــرت حافـظ

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۴ مرداد ۰۴، ۲۳:۵۵ - نیک
    درود

دیگر ز شاخ سرو سَهی بلبل صبور

چهارشنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۹، ۱۲:۵۴ ب.ظ


دیگر ز شاخ سرو سَهی بلبل صبور

گلبانگ زد که چشم بد از روی گل به دور

دیگر: دگربار،دوباره، باز
سروسهی: خوش قدوقامت،کشیده وبلند
صبور: بردبار،بلبل بابردباری سختیهای زمستان راتحمل نموده واینک چشمش به روی زیبای گل بازشده وبه وصال رسیده است.
گلبانگ: آوای دلکش ودلنواز
معنی بیت:
دگرباربهارازراه رسید و بلبل صبورپس ازپشت سرگذاشتن سختیهای زمستان ودوری گل، از شاخه ی سرو خوش قد و قامت وبلند به آوازی دل نواز گفت که بهارمبارک وچشم بد ازرخسار گل دورباد.
دلت به وصل گل ای بلبل صباخوش باد
که درچمن همه گلبانگ عاشقانه توست




ای گل به شُکر آن که تویی پادشاه حُسن

با بلبلان بیدل ِ شیدا مکن غرور

بلبل باگلبانگ عاشقانه پس ازدعای چشم بدازروی گل به دور گفت:
ای گل سرخ ، به شکر اینکه از جهت حُسن و جمال بر همه ی گلها حق سروری داری با بلبلان ِ شیفته و بیقرار، تکبّرو نامهربانی مکن قدرعاشقان خودرانیکوتربدان وباآنها به شفقت ومهرورزی رفتارکن ای گل به پاس این نعمت سلطانی، فروتن ومتواضع باش که غروروتکبُرسرانجام خوبی نخواهدداشت.
پندعاشقان بشنووزدرطَرب بازآی
کاین همه نمی ارزد شغل عالم فانی
 

از دست غیبت تو شکایت نمی کنم

تا نیست غیبتی نبود لذت حضور


بلبل (عاشق)خطاب به گل(معشوق) می گوید:
 از اینکه مدتی غیبت کرده ای ودرزمستان حضورنداشتی گرچه ازفراق تورنجیده خاطرم لیکن شکایتی ندارم زیرا نیک می دانم که تازمانی که غیبی در میان نباشد لذت ملاقات آنچنان قابل درک نیست امازمانی که بعدازغیبتی حضوری دست می دهد لذت ملاقات ودیداربرجسته ترشده وبه تمامیت احساس می شود.
 
مکن زغصه شکایت که درطریق طلب
به راحتی نرسید آنکه زحمتی نکشید

گر دیگران به عیش و طَرب خرمّندوشاد

ما را غم نگار بود مایه ی سُرور

عیش وطرب: خوشی وشادمانی
سرور: شادی
شادی وشادمانی درنظرگاه پرنیانی حافظ، حالتی معنویست وبالذت جویی تفاوتهای بنیادی دارد. شادی یک اتفاق روحانیست و درژرفا ودرونی ترین هسته ی  آدمی روی می دهد وهمانندلذت سطحی ومنوط به شرایط بیرونی نیست. شاد بودن محصول هماهنگی آگاهانه باجریان زندگیست راه دیگری برای شادبودن وجودنداردشادمانی مجموعه ای ازآگاهی هاست واین نکته ی طلایی راحافظ کشف کرده است اوقصدداردباآغوش باز ازغم عشق استقبال کرده وبا پذیرش آگاهانه،آن رامبدّل به شادمانی کند. حافظ بهتراز هرکسی می داندکه شادی وخوشحالی یک فضلیت عظیم وغم وبدبختی یک گناه است کسی که شادباشدموجی ازسرور وخرسندی پیرامون خویش ایجادکرده وبه هیچ کس آسیب نمی زند بنابراین باید طرح جدیدی کشف کردتاگناه به فضلیت تبدیل گردد.
معنی بیت:
اگردیگران به عیش ونوش ولذتجویی دلخوش هستند مابلبلان (عاشقان) متفاوت ازآنهاهستیم مابه دنبال عیش ونوش ولذتجویی ناپایداردنیوی نیستیم غم واندوه عشق برای ما شادمانی معنویست وبه همین دلخوش و مسروروشادمانیم.
روزگاریست که سودای بُتان دین من است
غم این کار نشاط دل غمگین من است.


زاهد اگر به حور و قصور است امیدوار

ما را شرابخانه قصور است و یار حور

زاهد: باتقوا،کسی که عبادت رابه طمع بهشت ودسترسی به شراب وحوری انجام می دهد.
قصور: قصرهای بهشتی، قصور همچنین به  کوتاهی کردن نیزهست لیکن  این جا معنی اول مراداست.
معنی بیت:
اگر زاهد امیدوار ودلخوش به این وعده ی کذایی هست که هزاران سال دیگر، قصر و حوریان زیبا - در بهشت - به او خواهند داد، شرابخانه دراین دنیا نقدا برای ما به مثابه قصر و معشوق به مثابه حوری بهشتی هست همین دوموردبرای ماکفایت می کند مابه بهشت طمعی نداریم .
آمرزش نقداست که هرکس که دراینجا
یاریست چوحوریّ وسَرایی چو بهشتی.


می خور به بانگ چنگ و مخور غصه ور کسی

گوید تو را که باده مخور گو هوالغفور

چنگ: ازآلات موسیقی
هوالغفور: او (خداوند) بسیاربخشنده ترازآنیست که درتصوّرآدمیان بگنجد.
غم مخور، نومیدونگران بازخواست روزقیامت نیزمباش، بانوای موسیقی چنگ به عیش ونوش بپردازوشراب بنوش وچنانچه کسی گفت شراب ننوش که درروزقیامت بازخواست خواهی شد نگران نباش وبااطمینان خاطربگوکه خداوند بخشنده ترازآنی هست که ماتصوّرمی کنیم.
واژه غفر ۲۳۴ بار در قرآن استعمال شده که بیش از ۹۰ مورد آن همراه با صفات رحیم، ودود، عفُوّ و حلیم آمده است و از این موارد ۴ بار با صیغه مبالغه غفّار و ۹۱ بار با صیغه مبالغه غفور ذکر شده که در بسیاری از موارد نیز با تأکیداستعمال شده است. لیکن به احتمال زیاد حضرت حافظ هنگام نوشتن این بیت، آیه 35 از سوره الزمررادرنظرداشته است: "قُل یا عِبادِی َ الّذَین َ اَسرَفوُا عَلی َ قنَط ُوا مِن رَحمَة ِ اللّه َ یَغفِرُ الذنُوب َ جَمیعا اِنّه ُ هُوَ الغَفُورُ الرحیم" بدان بندگانم که به عصیان اسراف بر نفس خود کردند بگو هرگز از رحمت نامنتهای خدا ناامید مباشید البته خدا همه گناهان شما را خواهد بخشید که او خدائی بسیار آمرزنده و مهربان است.
هاتفی ازگوشه میخانه دوش
گفت ببخشندگنه می بنوش.

حافظ شکایت از غم هجران چه می‌کنی

در هجر وصل باشد و در ظلمت است نو 

 ای حافظ چرا از غم دوری یار شِکوه وناله می کنی؟ گله وشکایت بس کن که سرانجام دوری وفراق وصال است وپایان شب  سیاه سحر.
خوش برآ باغصه  ایدل که اهل راز
عیش خوش دربوته ی هجران کنند.
 


  • رضا ساقی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی