حافظانه

شرح غزلیات حافظ

حافظانه

شرح غزلیات حافظ

برداشتهای شخصی من از غــزلهای پیامبر عشق و ادب حضــرت حافـظ

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات

آنکس که بدست جام دارد

سه شنبه, ۲ دی ۱۳۹۹، ۰۱:۲۳ ب.ظ


آنکس که بدست جام دارد

سلطانیِ جَم مُدام دارد

جام : ساغرشراب
جَم :  جمشید ، پادشاه باستانی که بارگاهی باشوکت وشکوه افسانه ای داشت.
مُدام : همیشه،پیوسته 
معنی بیت: هرکس که به جام شراب دسترسی راحتی دارد مسلّماً اوسلطانِ وقتِ خویش است وسلطانیِ اوبه همان شکوه وعظمتِ جمشیدشاه افسانه ایست.

ای که درکوی خرابات مقامی داری
جم ِوقتِ خودی اَرباده به جامی داری   
  
آبی که خِضِرحیات ازاویافت


در میکده جو که جام دارد

خضر: بعضی گویند پیامبر بعضی دیگربنده ی صالحی که سرانجام درظلمات به جستحوی آب زندگانی (آب حیات) برآمد وسرانجام بدان دست یافت وعمرجاودانه پیداکرد. 

میخانه ومیکده» درفرهنگِ حافظانه، معناهای متفاوت ومتضادی دارد. یکی به معنی میخانه ی مجازی که درآنجاشراب وباده انگوری عرضه میگردد ودومی  میکده ی حقیقی یامیکده ی عشقست که شرابهای متنوع ومختلفی دارداما مایه ی اصلیِ همه ی آنها باده ی اَزَلیست.

باده ی ازلی همان باده ی هستیست که به اراده خداوند به عمل آمده، ازهمیشه تاهمیشه بوده وخواهدبود وبه رایگان دردسترس همگان قراردارد.  حیوانات، درختان، رودخانه هاوتمام ستاره هاوسیاره ها ازاین باده مسرور و درحال رقص وآوازهستند. فقط انسان است که ازاین موهبت غافل مانده وبرای تامین سرمستی خود متوسل به باده های دست ساز خودشده است. 

میکده ی عشق برخلاف میکده هایی که به دست انسان ساخته شده ساختمان وبنای مشخصی نداردو درتمام کائنات گسترده وبرقرار هست. 

 گواراترین وگیراترین شراب این میکده، شراب عشق است.  البته عشق نه به معنای امروزی که کاملاتحریف شده ومفهوم اصلی خودراازدست داده است.  اغلب رابطه های به اصطلاح عا‌شقانه که درمیان مردم رواج دارند خالی ازعشق بوده وبه پشتوانه ی نیازهای جنسی ویاگریزازتنهایی وپناه آوردن به دیگریست. درچنین عشق های کذایی هریک ازطرفین سعی درتصاحب ومالکیت یکدیگر دارند وآزادی همدیگرراتباه ساخته وطرف مقابل رازندانی خویش می کنندوسپس انتظاربیهوده دارندکه عشق بین آنهاتداوم داشته باشدغافل ازاینکه عشق بین زندانی وزندانبان امریست محال ومضحک، وخیلی زود تبدیل به انزجارمی گردد. 

 

 درعشق حقیقی که نه ازبلوغ جنسی بلکه ازبلوغ روحی، آگاهی وغنای درونی نشٱت می گیرد تصاحب کردن وتملیک وجودندارد وبجای آن بخشیدن ورهاکردن ومحبت بی قیدوشرط است که تداوم رابطه رامیسر وجاودانه می سازد. 

دراین چنین عشقی، درجریان ملاقاتهای عاشق ومعشوق شرابی گیراو گوارا به عمل می آید بدین معناکه وقتی یک عاشق صادق درمحضرمعشوق حضورپیدامی کند زمان متوقف شده و بین آنهااتفاق غریبی رخ می دهد، به هر دوی آنها ازغیب چیزی اعطامیگرددوهردو رابه غایتِ خوشی وسرورمی رساند.


دراین میکده ی  باده ی ناب وخوشگواردیگریست که درجریان وارستگی ورهاییِ بی باکانه، ازبندهای تعلقات دینی ودنیوی حاصل می شود ورند وسالک راه راد مسیرجستجوی حقیقت، سرخوش وسرمست می سازد . 

 هرکسی که یکبار یک جرعه ازاین باده ی ناب وازاین شراب گوارا بچشد تاآخرعمر درحالتی سرورانگیز وسرمستی بسر خواهدبرد وهرگز میلی به بیداری وهشیاری پیدانخواهدنمود چراکه این مستی، خودنوعی هشیاری ناب واین نوع خوشی، حالتی از دانایی وآگاهی درسطحی فراتراز حدمعمول است. 

به هیچ دورنخواهندیافت هشیارش

چنین که حافظ مامست باده ی ازل است


اما به رغم این تفاوتهای بنیادی، هردومیکده ی  «حقیقی ومجازی» وجه مشترکات زیادی دارند:


 هردو درمقابل مسجدوکنشت وصومعه قراردارند. چرا که این مکانها دراغلب دوران(البته نه بصورت مطلق) به  ویژه دردوران زندگانی حضرت حافظ، محلی برای نمایش، ریاکاری وتظاهرو تزویر بودند چنانکه امروزه نیزهستندو مابه عینه شاهداین اتفاق هستیم. 

محصولات هردومیکده  «شراب وباده» هست. درهردومیکده ساقیان زیباروی خوش مشرب، مشغول خدمت رسانی بوده وازمشتریان پذیرایی می نمایند. با جامهای شراب وپیاله های باده، غم ازدل آنهازدوده وچهره هایشان راازشادمانی ارغوانی می کنند.


 درهردو میکده پیری باتجربه وروشن ضمیر حضور دارد ومیگساران راهدایت وراهنمایی می کند. منیّت وتکبرو خودخواهی به محض ورود به هردومیکده ناپدید ومستی وراستی برجسته ونمایان می گرددوالی آخر... 


 به واسطه ی همین اشتراکات، حافظ فرزانه ازروی رندی وشیرینکاری، دراغلب غزلها این دومیکده رادرهم ادغام نموده تاذهن مخاطبین خودرا به کاویدن درلایه های تودرتوی معناهاترغیب وتحریک نموده وبه چالش کشیده باشد. دراثراین شیرینکاریهاست که شعروسبک بیان وقلم حافظ، ازسایرشاعران متفاوت ومتمایز شده است. 

حافظ به عمد چنین شرایطی راایجادنموده تا هیچ یک ازمخاطبین وخوانندگان غزلهای او، ازاین درگاه دست خالی وناامید برنگردندو عارف وعامی بااندکی کاوش در لایه های سطحی وزیرینی معنا،  به فراخور درک وفهم خویش، توانسته باشند  از گوهرهای گفتارو مرجانهای ارزشمندِ معانی بهره مندگردند. 


معنی بیت: آن آبی که خضر ازآن نوشید و عمر جاوید پیداکرد دورازدسترس نیست درظلمات جستجو نکنید همین شرابیست که درمیکده ها درون جام ها ریخته می شود وباده نوشان می آشامند.
شراب نماد سرخوشیست نمادشادکامی وخوشگذرانیست شادمانی باعث هماهنگی وانسجام می شود وآدمی ازقیدِگذشته و وبندِآینده رهایی می یباد ودرزمان حال زندگی رابه تمامیت درک می کند. 
سرم خوشست وبه بانگِ بلندمی گویم
که من نسیم حیات ازپیاله می جویم

سررشته ی جان به جام بگذار


کاین رشته از او نظام دارد

سر رشته ی جان : اختیارامورات جان
معنی بیت: زمام اختیارجان را به دست جام شراب بسپارکه  رشته ی جان وزندگی، ازشراب  سامان می یابد.
زدورباده به جان راحتی رسان ساقی
که رنج خاطرم ازجور دورگردون است


ماومی وزاهدان وتقوا


تا یار سر کدام دارد


سرکدام دارد: تمایل به چه کسی دارد.
معنی بیت : ما( رندان وخراباتیان) شراب را انتخاب  کرده وسروکارمان با شراب افتاده است زاهدان  به پرهیزگاری وتقوا دلخوش کرده اند تا سرآنجام ببینیم که یار(محبوب ازلی)رفتار وعملکرد کدام یک راخواهد پسندید رندان یازاهدان؟

شادیخواری، مستی ورقص وآواز  نورو روشنایی تولید می کنند وپیرامون انسان شادمان رانورافشانی می کنند. انسان شاد برکت ونعمت هستی می باشدودر هرجاکه حضورپیداکندآنجاراغرق نوروروشنایی می کند. انسان عبوس واخمو وگریان، باخود تاریکی ودلگیری واندوه می آورد وبدبختی ونومیدی راتقویت می کند. حافظ بادرک عمیق این موضوع کلیدی ومهم هست که اینقدر به عیش وعشرت وشادبودن تاکید دارد. 

ترسم که روزحشرعنان درعنان رود
تسبیح شیخ وخرقه ی رندِ شرابخوار


بیرون زلبِ توساقیانیست


در دور کسی که کام دارد


"ساقی" : کسی که شراب می دهد."ساقی" دربسیاری ازغزلها مثل همین غزل به جای معشوق می نشیند.
دردَور: در زمانه
معنی بیت: ای ساقی (معشوق) دراین زمانه هر کسی که کامیاب  بوده باشد بدون تردید از عاشقان خوش اقبال ِتوست وازلَعلِ لبان نوشین توکامروا شده است.  بدون شربتِ لعل لبانت  هیچ کامی شیرین نمی شود.
بدان هوس که به مستی ببوسم آن لبِ لعل
چه خون که دردلم افتاد همچوجام ونشد


نرگس همه شیوه‌های مستی


از چشم خوشت به وام دارد


گل"نرگس" درادبیّات عاشقانه کنایه ازچشم معشوق است. بی تردیدنرگس نیزهمانندِ چشمان معشوق باید مست بوده باشد امّا این مستی رانیز ازچشم اووام گرفته است.
معنی بیت: گل نرگس که به مستی شهرت پیدا کرده است تمام شیوه ها ی مستی راازچشمان تو آموخته ووام دارچشمان مست توست.
نرگس طلبد شیوه ی چشم توزهی چشم
مسکین خبرش ازسر ودردیده حیا نیست


ذکر رُخ و زلفِ تو دلم را

وردیست که صبح وشام دارد


معنی بیت: بازیادآوریِ زیبائیهای سیما وجلوه ی دلکش گیسوان تو وتکرارمُدام آنها، صبح وشب وردِ زبانم هست وخاطرمراآسوده می دارد.
دعای جان تو وردِ زبان مشتاقان
همیشه تاکه بوَد متّصل مَسا وصباح

برسینه ی ریش دردمندان


لَعلَت نمکی تمام دارد


ریش : زخم
دردمندان: عاشقان
لَعلت: لبان سرخ وآبدار
نمکی تمام دارد : ایهام دارد: ۱-کنایه ازبوسه که مرهم زخم است ۲- چون نمک برروی زخم، آزارنده ودردناک است.
معنی بیت: لبهای سرخ ونمکین تو(بوسه های تو) مرهمی آرام بخش برجراحات دلِ عاشقان است آن راازدردمندان دریغ مدار.
یا: لبهای آبدار ووسوسه انگیزتو،همچون نمکی برروی زخم عاشقانت هست چون بدان دسترسی ندارندآنهارامی آزاردوبی قرارترمی سازد.
لب ودندانت را حقوق نمک
هست برجان وسینه های کباب

درچاه ذَقَن چوحافظ ای جان


حُسن تودو صد غلام دارد

چاه  ذَقَن : چاه زنخ، گودی چانه 
معنی بیت: ای معشوق دلسِتان، جاذبه ی  زنخدان تو، چاهیست که صدها نفرامثال حافظِ عاشق، گرفتار واسیردر خود دارد.
کُشته ی چاهِ زنخدان تواَم کزهرطرف
صدهزارش گردن جان زیرطوق غبغب است


  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۹/۱۰/۰۲
  • ۴۱۷ نمایش
  • رضا ساقی

جام

جم

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی