اگر روم ز پی اش فتنهها برانگیزد
سه شنبه, ۲ دی ۱۳۹۹، ۱۲:۳۲ ق.ظ
اگر روم ز پی اش فتنهها برانگیزد
وَر از طلب بنشینم به کینه برخیزد
شاعرعاشق پیشه ی ما که درطول زندگانی پربار خویش عشق های مجازی وزمینی زیادی راتجربه کرده است طبیعتاًبه موازات آن، موردِ بی توجّهی ها نامهربانی هاوکم لطفی های زیادی نیزشده وبارها شیشه ی نازک ِدل نازنینش به سنگ جورو جفا شکسته است.
بنظرمی رسداین غزل نیزکه واگویه ای ازشرح حال دل شاعراست درهمین راستا بوده باشد.
فتنه: اختلاف رأی و نظر داشتن . 2 - گناه ورزی . 3 - (اِ.) آشوب . 4 - عذاب ، رنج . 5 - گناه . 6 - ستیزه ، خلاف . 7 - شگفتی . 8 - (اِمص .) دیوانگی .
فتنه برانگیزد: آشوب برپاکند.
وَرازطلب بنشینم: واگرازاو دست بردارم
معنی بیت: اگربه دنبال او (معشوق) بروم ناسازگاری وستیزه جویی کند،آشوب برپاکند تا مرارنجیده خاطر کند واز دیدارش محروم سازد. واگرازجستجو منصرف شوم وازجستن دست بکشم اوبازآرام نمی نشیند وبه ستیز ودشمنی بامن برمی خیزد! خلاصه اینکه ازبداقبالی هرکاری انجام دهم به مذاق معشوق ناخوشآیند می آید وکاری می کندتامرا بیازارد ورنجیده خاطرسازد.
ازثبات خودم این نکته خوش آمد که جور
درسرکوی توازپای طلب ننشستم
و گر به رهگذری یک دَم از وفاداری
چو گَرد در پی اش افتم چو باد بگریزد
رهگذری: گذرگاهی
معنی بیت: واگربه گذرگاهی معشوق راببینم وازروی وفاداری وعشق ورزی، همچون گَردِ راه به دنبالش بیافتم چونان باد بگریزد تا مبادا که به دامنش بیاویزم.
ندارم دستت ازدامن مگردر خاک وآن دَم هم
چوبرخاکم روانگردی بگیرد دامنت گردم
و گر کنم طلبِ نیم بوسه صد افسوس
ز حُقّه ی دهنش چون شکر فروریزد
افسوس: سرزنش، اظهار تأسف از ناکامی.
حُقّه: ایهام دارد: ۱- جعبه ی کوچک مخصوص نگهداری جواهرات گرانبها،۲- حیله و نیرنگ.
۱-دهان معشوق به سبب اینکه دندانهای سپید ومروارید گونه ی اورا درخودجای داده به حُقّه تشبیه شده است.
۲- ازطرف دیگر چون معشوق درمقابل درخواست بوسه ی عاشق،باجمع کردن لبهاافسوس می گوید در ظاهر بنظرمی رسد که قصد بوسه دادن دارد درحالی که اینگونه نیست ودرحقیقت این نیرنگ وحیله ی معشوق است. امّا همین افسوس گفتن معشوق نیزبرای عاشق که ازدهانش فرومی ریزد همچون شکرشیرین است.
معنی بیت: من اگرازمعشوق درخواست نیم بوسه بکنم اوازحُقّه ی دهانش صدها افسوس در مخالفت بامن بیرون می ریزد که آن هم برای من همچون شکرشیرین است.
بوسه بردُرج عقیق توحلال است مرا
که به افسوس وجفا مُهروفانشکستم
من آن فریب که در نرگس تو میبینم
بس آب روی که با خاک ره برآمیزد
"نرگس" استعاره ازچشم معشوق است.
معنی بیت: من آن فتنه ونیرنگی که درچشمان تومی بینم آنقدراثربخش وویران کننده هست که می تواند آبروی خیلی ازعشّاق رابه خاک بریزد ودین ودل خیلی هارابرباددهد.
مراچشمیست خوان افشان زچشم آن کمان ابرو
جهان بس فتنه خواهددیدازآن چشم وازآن ابرو
فرازوشیب بیابان عشق دام بلاست
کجاست شیردلی کز بلا نپرهیزد
فراز وشیب: پستی وبلندی
معنی بیت: تمام پستی وبلندی های طریق عشق،پُرازخطر ودام وبلاست. کجاست آن بی باک وشجاعی که ازبه دام افتادن وگرفتارشدن دربلا ومصیبت نهراسد وگام دراین طریق پُرآشوب گذارد؟
طریق عشق پُرآشوب وفتنه است ای دل
بیافتدآنکه دراین راه باشتاب رود
توعمرخواه وصبوری که چرخ شعبده باز
هزار بازی از این طُرفهتر بر انگیزد
شعبده باز: تردستی، نیرنگ باز.
طرفه تر: شگفت انگیزتر.
معنی بیت: ای دل، توآرزوی سلامتی وطول عمر وشکیبایی داشته باش وازاین اتّفاقات(کم لطفی ونامهربانی معشوق) ناامید وسرخورده مباش چرخ شعبده باز ازاین بازیهازیادارد. اندوه به دل راه مده، هرلحظه اززندگانی آبستنِ حوادثی شگفت انگیزتراست. چه بسا در روزهای آینده ورق برگردد واوضاع وفق مراد تو رقم بخورد.
دورگردون گر دو روزی بر مُراد مانرفت
دائماً یکسان نباشدحال دوران غم مخور
بر آستانه ی تسلیم سر بنه حافظ
که گر ستیزه کنی روزگار بستیزد
ستیزه: مقابله ونافرمانی، لج کردن وناسازگاری.
این بیت نیزدارای نکته ای نغزوحافظانه ودرادامه ی بیت قبلی، تاکیدی دیگربر داشتن رضایت و هماهنگ بودن با اتّفاقات وحوادثِ پیرامونیست که آدمی رابه سعادت ورستگاری رهنمون می گردد. بازبودن وآری گفتن به زندگی وپذیرش خودباوجود نقص ها وکاستیها؛ رمز منزل گرفتن درآرامش وامنیت است.
معنی بیت: ای حافظ سر برآستانه ی تسلیم بنه وراضی باش اگربرخلاف جریان وحوادثِ پیرامونی حرکت کنی وستیزه جویی پیشه سازی روزگار نیز با توبه ستیز برمی خیزد وبی تردیدخوراک توجز خون دل چیزی بیشترنخواهدبود.
بیا که هاتف میخانه دوش بامن گفت
که درمقام رضاباش وازقضامگریز