اگر شراب خوری جُرعهای فشان برخاک
سه شنبه, ۲ دی ۱۳۹۹، ۱۲:۲۵ ق.ظ
اگر شراب خوری جُرعهای فشان برخاک
ازآن گناه که نفعی رسدبغیر چه باک ؟!
این غزل یکی ازبحث انگیزترین غزلهای حضرت حافظ است.چراکه شاه بیت این غزل وبیت های پایانی،اشاره یِ مستقیم به شراب انگوری داشته وازآن بی پرده به نیکی یادشده است.
درنظرگاه حضرت حافظ،نه تنهاشراب مذموم ونکوهیده نیست بلکه برای زدودن غم واندوه ورسیدن به شادمانی، داروی بسیارتاثیرگذاری نیز هست. درقفسه های میکده ای که حافظ بنیادآن رابنانهاده انواع شراب بارنگها وطعمهای گوناگون موجودهست: شراب عشق ومحبت، شراب لعل لب،شراب معرفت وآگاهی ،شراب انگوری و.....وهرکس می تواند به مقتضای ظرفیت ومتناسب بادرک وفهم خویش از آنها استفاده کرده وبه عیش وعشرت بپردازد.
بنابراین شراب درهریک ازغزلها معنای خاص خودرا دارد ومتناسب باکلمات وواژگان مجاور، معنی پیدامی کند. دراین غزل سخن ازشراب انگوریست.
معنی بیت : اگر شراب مینوشی شایسته است که جرعهای هم به یاد یاران و عزیزان سفر کرده برخاک بریزی. حال که باخوردن شراب مرتکب گناه می شوی (البته ازمنظرشریعت نه ازنظرحافظ) بهترآنست که جرعه ای نیز به خاک بیفشانی تادراین میان نفعی نیز به غیر برسد.
اما جریان جرعه برخاک افشاندن چیست وچگونه با اینکار نفعی نیزبه غیرمی رسد؟
نکته ی مهم این بیت دراین است که حافظ درحقیقت همانگونه که خودفرموده: "مباش درپی آزار و هـرچه خواهـی کـن /که درطریقت ما غیرازاین گناهی نیست"،اعتقادی به گناه ندارد. خاصه آن که وقتی گناهی باعث شود که نفعی برای دیگران داشته باشدازنظرگاه او جای نگرانی نـیست.
"جرعه برخاک افشاندن " :از زمانهای بسیارقدیم رسم براین بوده که درمراسمات مختلف مذهبی ،هنگام قربانی کردن ، عبادت کردن ، یا به یاد عزیزان سفرکرده و یا به احترام خدایان ، شراب ، شیر ، روغن ، عسل ، آب و . . . روی معبد ها و مجسمه های مورد پرستش میریختند . قرنها پیش از میلاد مسیح "قوم یهود" هنگام عبادت "یهوه" این کار را انجام می دادند و برمقبره های مردگان "جرعه افشانی" می نمودند . عاشوری ها،هندوهاو فینیقیها نیز بر مقابر پـدران و اجداد خود "جرعه افشانی" می کردند . "اعراب"نیز خون قربانی را بر بتها و مقابر اجداد خود میریختند. حتا آب ریختن برخاک مردگان توسط مسلمانان نیز متاثرازهمین ماجراست. بنظرمی رسد آدمیان فارغ ازاینکه دارای چه مذهبی هستند با اینکار با ارواح درگذشتگان ارتباط برقرارکرده وبدینوسیله به آنها ادای احترام می نمایند.
فرشته عشق نداند که چیست ای ساقی
بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریـز
"سقراط" هم هنگامی که در زندان جام شوکران رابه دستش دادند از زندانبان اجازه گرفت تا قبل از نوشیدن برای یکی از خدایان از آن جام جرعه افشانی کند و وقتی به او اجازهی این کار را دادند ، جام را کج کرده و چند قطره از آن را بر خاک ریخت. بعضی ها معتقدند:(جرعه افشانی) از فرهنگ یونانیان بوده و از آنجا به فرهنگ فارسی و ایران وارد شده است . یـونـانـیـان درخت انگور ( رز ، تاک یا مـو ) را درختی آسمانی میدانستند که به زمین آمده و در زمین ریشه دوانده و مـیـوهدار شده تا لطیف ترین شیرهی جان خود (شـراب) را به خاکنشینان بـدهد ، از این رو خاکیان نیز باید به هنگام نوشیدن شراب جرعهای بر خاک بریزند تـا این هدیه نصیب خاک هم بشود. جرعه افشانی از آغاز جنبهی مذهبی داشته و جزو عقاید اقوام و ملل مختلف بوده است و اگر چه در آغاز از مشروبات و مایعات مختلف استفاده میشده ، به تـدریج منحصر به "شراب" شده و آنان که شراب را حرام میدانند از "گلاب" استفاده میکنند .
ساغری نوش کن وجرعه برافلاک انداز
چندوچند ازغم ایام جگرخون باشی
بروبه هرچه توداری بخوردریغ مخور
که بی دریغ زند روزگـار تـیغ هلاک
از هرآنچه که در اختیار داری به بهترین وجه استفاده کن ،ازداشته های خویش بهرهمند شـو و هرگز حسرت نـخور، چرا که روزگار بیمضایقه وبدون ملاحظه، شمشیر هلاکت راکشیده وهمه چیز رانیست و نابود میکند . پس هیچ چیز باقی نخواهدماند تافرصت داری ازامکانات ونعمت هایی که دراختیارداری بهره ی کافی ببر ودل فرودستان رابدست آور.
توانگرادل درویش خودبدست آور
که مخزن زروگنج درم نخواهدماند
بخاک پای تو ای سروناز پرور من
که روز واقعه پاوا مگیرم ازسرخاک
روزواقعه: روز مرگ
پا وامگیرم ازسرخاک: پا از سرخاک من مگیر، مراتنهامگذار ومرو
ای یار بلند قامت و نـاز پـرورده ،تـو را به خاک پـایت سوگند میدهم که روز واقعه(مرگم) از آمدن بر سر قبرم مضایقه نکن .
روزمرگم نفسی مهلت دیداربده
وآنگهم تا به لحد فارغ وآزادببر
چه دوزخی چه بهشتی چه آدمی چه پری
به مذهـب همه کـُفر طریقت ست امساک
اِمساک: خوداری کردن. نظرتنگی. بازداشتن. دوری. به قدرضرورت خرج نکردن. گدابازی. دراینجا مقصود خوداری کردن ازعشقورزی وابرازمحبت به دیگران، قصور کردن ونپرداختن به عیش وعشرت
معنی بیت:
درنظرگاه حضرت حافظ در همه ی مرام ومسلک ها ، خواه بهشتی باشند یا جهنّمی ، آدمی باشند یا پری ،خودداری از محبت به دیگران؛ بُخل ورزی وگدابازی وتنگ نظری وتقصیردرعیش وعشرت، کاری ناخوشایند وناسپاسیست و خسیس بودن ونبخشیدن، کفر محسوب میگردد. یعنی همهی مذاهب خودداری از بخشش وعشقورزی را بـد میدانند. باید درمهرورزی ودوست داشتن خود ودیگران؛شادبودن وتوسعه ی شادمانی؛ دستگیری ازفرودستان وجشن گرفتن زندگانی دست ودلباز بود وکریمانه رفتارکرد.
خزینـه داری میراث خوارگان کفراست
به قول مطرب وساقی به فتوی دف ونی
مهـندس ِ فلکی راه دیر شش جهتی
چنان ببست که ره نیست زیردیرمُغاک
«دیـر» استعاره از جهان مادی ودنیویست. شش جهت عبارتند از : "شمال ، جنوب ، مشرق ، مغرب ، بالا ، پایین" ، منظورازدیر مغاک دنیای پست است .برای اینکه دنیا را بی ارزش نشان دهد آن را به گودالی پست تشبیه کرده است گودالی که ما در آن گیر افتادهایم وراه خروج نداریم.
مغاک: جای پست، گودال
معنی بیت:
معمار و خالق این جهان چنان طرّاحی نموده و راههای شش سویه را بسته است که هیچ راهی برای فراروبیرون رفتن از این گودال پست برای ما آدمیان نمانده است.
گره ز ِدل بگشا و زسپــــهر یادمکن
که فکرهیچ مهندس چنین گره نگشاد
فریب دختررَزطُرفه میزند رهِ عقل
مبادتا به قیامت خراب طارم تاک
منظور از دختر رَز شراب انگوریست.
طـُرفه: عجب ، شگفت آور.
طارُم : نرده های چوبی جلو ایوانها، داربستی که زیر درخت مو میزنند، دیوار چوبی یا سنگی اطراف باغ.
تاک : درخت انگور ، مـو
معنی بیت:
خرد و عقل را عشوهی شراب انگوری عجیب به وسوسه می اندازدواغفال می سازد،آدمی درحالت مستی ازمنیّت خارج می گردد ومیزان خلوص او افزایش می یابدوتوانایی عشق ورزی پیدامی کند (ازهمین رو می گویند مستی وراستی. آدم مست هرچه دردل داشته باشد بدون هیچ ملاحظه ای برزبان آورده وبی پرده بیان می کند)
امیدوارم که تا قیامت درخت انگور پابرجا بماند. حافظ آرزوی بقای بنای طارم تاک را کرده است.
برسان بندگی دختررَز گوبدرآی
که دَم وهمّتِ ماکردبندآزادت
براه میکده حافظ خوش ازجهان رفتی
دعای اهل دلت باد مونس دل پاک
میخانه ومیکده» درفرهنگِ حافظانه، معناهای متفاوت ومتضادی دارد. یکی به معنی میخانه ی مجازی که درآنجاشراب وباده انگوری عرضه میگردد ودومی میکده ی حقیقی یامیکده ی عشقست که شرابهای متنوع ومختلفی دارداما مایه ی اصلیِ همه ی آنها باده ی اَزَلیست.
باده ی ازلی همان باده ی هستیست که به اراده خداوند به عمل آمده، ازهمیشه تاهمیشه بوده وخواهدبود وبه رایگان دردسترس همگان قراردارد. حیوانات، درختان، رودخانه هاوتمام ستاره هاوسیاره ها ازاین باده مسرور و درحال رقص وآوازهستند. فقط انسان است که ازاین موهبت غافل مانده وبرای تامین سرمستی خود متوسل به باده های دست ساز خودشده است.
میکده ی عشق برخلاف میکده هایی که به دست انسان ساخته شده ساختمان وبنای مشخصی نداردو درتمام کائنات گسترده وبرقرار هست.
گواراترین وگیراترین شراب این میکده، شراب عشق است.
معنی بیت:
ای حافظ چه نیکو در راهِ تبلیغ وترویج میکدهی عشق ومعرفت جانت را فدا کردی ، پس دعای خیر صاحبدلان و رندان ِعارف و عاشقان ِبامعرفت عشق حقیقی ومجازی همدم دل پاکت باشد .
به کوی میکده هرسالکی که ره دانست
دری دگرزدن اندیشه ی تبه دانست