حافظانه

شرح غزلیات حافظ

حافظانه

شرح غزلیات حافظ

برداشتهای شخصی من از غــزلهای پیامبر عشق و ادب حضــرت حافـظ

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات

نماز شـام غریبان چو گریه آغازم

شنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۹، ۰۳:۴۸ ب.ظ




نماز شـام غریبان چو گریه آغازم

بمویه های غریبانه قصّه پردازم 


  بنظرمی رسد حافظ این غزل سوزناک را زمانی که دریزد ودرتبعید بسرمی برد سروده است. چراکه حال وهوای غزل درغربت وغریبیست وچنانکه می دانیم حافظ زیاداهل سفرنبوده وبیشترسفرها را دردرون خویش وبه تعبیرخودش سیرِ معنوی انجام داده است. بیشترغزلیّاتی که چنین حال وهوایی دارند درزمان تبعیدسروده شده است......  


غریب : دور از وطن 
مـویه : گـریـه و زاری
 "شام غریبان" اولیّن شبی که در غربت و دور از وطن و دور از آشنایان سپری می شود. 
اشتباه نشود که"شام غریبان" اشاره به هیچ حادثه ی تاریخی ندارد."شام" اشاره به "وقت" دارد همانطور که "نماز" هم گاهی معنای وقت و زمان دارد".
معنی بیت: هنگامی‌که در زمان غـربت،دلم  بگیرد و شروع به گریه کنم، با زاری های سوزناک وغریبانه‌ام قصّه‌ی غـریبیِ خویش را سر می‌دهم ویاقصّه ی غصّه های خودرااینگونه پردازش می کنم:

بـه یادِ یار و دیار آنچنان بگریم زار

که ازجهان ره و رسم سـفر براندازم


به یـادِ معشوق و به یادِ وطنم(شیراز) آنچنان ‌گـریـه ومویه می کنم که طریق ورسم ِسفر رفتن ازجهان برداشته شود. یعنی خَلق بادیدن وضعیّتِ غم انگیز واحوالاتِ دردآلودِ من، دیگربه غربت نمی روند ورسم سفرکردن به فراموشی سپرده می شود،!
حافظ دراین یکی دوسفری که درطول عمر هفتاد،هفتاد وپنج سالی که داشته، آنقدررنج ومشقّت دیده وغم واندوه خورده، که سعی دارد باناله وگریه های ِ اثربخش، ره ورسم سفر راکلاً از میان بردارد. 
دگرزمنزل جانان سفرمکن درویش
که سیرمعنوی وکنج خانقاهت بس


من از دیار حبیبم نـه از بلاد غریب
 
مـُهـَیـْمنابه رفیقـان خودرسان بازم  

دیار: شهر
حبیب : محبوب ، دوست    بلاد : شهرها
مـُهـَیـْمـِنـا : خـداوندا،ای ایمن کننده ورهاننده ازترس وناامیدی
من متعلّق به شهر یارهستم وتعلّقی به این شهرهای غریب ندارم. خداونداعنایتی بفرما ومرا به شهرخود ونزدِ معشوق ورفیقانم بازگردان ای ایمنی بخش دلهای غریبان.
باصباافتان وخیزان می روم تاکوی دوست
وزرفیقان ره استمداد همت می کنم

خدای را مـَددی ای رفیق ره تا من
 
به کوی میکده دیگر عـَلـَم بر افرازم 

رفیق ِرَه: اشاره یِ پنهانی به شخصیّتِ خضرنبی نیز هست واستمدادطلبیدن ِ غیرمستقیم ازاو. 
گویند خضر که عمرجاویدان نصیبش شد، ازجانبِ خداوندماموریت یافته تامسافران و غریبان رادرروزهای سخت ومحنت بار یاری کند.

میخانه ومیکده» درفرهنگِ حافظانه، معناهای متفاوت ومتضادی دارد. یکی به معنی میخانه ی مجازی که درآنجاشراب وباده انگوری عرضه میگردد ودومی  میکده ی حقیقی یامیکده ی عشقست که شرابهای متنوع ومختلفی دارداما مایه ی اصلیِ همه ی آنها باده ی اَزَلیست.


باده ی ازلی همان باده ی هستیست که به اراده خداوند به عمل آمده، ازهمیشه تاهمیشه بوده وخواهدبود وبه رایگان دردسترس همگان قراردارد.  حیوانات، درختان، رودخانه هاوتمام ستاره هاوسیاره ها ازاین باده مسرور و درحال رقص وآوازهستند. فقط انسان است که ازاین موهبت غافل مانده وبرای تامین سرمستی خود متوسل به باده های دست ساز خودشده است. 

میکده ی عشق برخلاف میکده هایی که به دست انسان ساخته شده ساختمان وبنای مشخصی نداردو درتمام کائنات گسترده وبرقرار هست. 

 گواراترین وگیراترین شراب این میکده، شراب عشق است.  البته عشق نه به معنای امروزی که کاملاتحریف شده ومفهوم اصلی خودراازدست داده است.  اغلب رابطه های به اصطلاح عا‌شقانه که درمیان مردم رواج دارند خالی ازعشق بوده وبه پشتوانه ی نیازهای جنسی ویاگریزازتنهایی وپناه آوردن به دیگریست. درچنین عشق های کذایی هریک ازطرفین سعی درتصاحب ومالکیت یکدیگر دارند وآزادی همدیگرراتباه ساخته وطرف مقابل رازندانی خویش می کنندوسپس انتظاربیهوده دارندکه عشق بین آنهاتداوم داشته باشدغافل ازاینکه عشق بین زندانی وزندانبان امریست محال ومضحک، وخیلی زود تبدیل به انزجارمی گردد. 

 

 درعشق حقیقی که نه ازبلوغ جنسی بلکه ازبلوغ روحی، آگاهی وغنای درونی نشٱت می گیرد تصاحب کردن وتملیک وجودندارد وبجای آن بخشیدن ورهاکردن ومحبت بی قیدوشرط است که تداوم رابطه رامیسر وجاودانه می سازد. 

دراین چنین عشقی، درجریان ملاقاتهای عاشق ومعشوق شرابی گیراو گوارا به عمل می آید بدین معناکه وقتی یک عاشق صادق درمحضرمعشوق حضورپیدامی کند زمان متوقف شده و بین آنهااتفاق غریبی رخ می دهد، به هر دوی آنها ازغیب چیزی اعطامیگرددوهردو رابه غایتِ خوشی وسرورمی رساند.


دراین میکده ی  باده ی ناب وخوشگواردیگریست که درجریان وارستگی ورهاییِ بی باکانه، ازبندهای تعلقات دینی ودنیوی حاصل می شود ورند وسالک راه راد مسیرجستجوی حقیقت، سرخوش وسرمست می سازد . 

 هرکسی که یکبار یک جرعه ازاین باده ی ناب وازاین شراب گوارا بچشد تاآخرعمر درحالتی سرورانگیز وسرمستی بسر خواهدبرد وهرگز میلی به بیداری وهشیاری پیدانخواهدنمود چراکه این مستی، خودنوعی هشیاری ناب واین نوع خوشی، حالتی از دانایی وآگاهی درسطحی فراتراز حدمعمول است. 

به هیچ دورنخواهندیافت هشیارش

چنین که حافظ مامست باده ی ازل است


اما به رغم این تفاوتهای بنیادی، هردومیکده ی  «حقیقی ومجازی» وجه مشترکات زیادی دارند:

 هردو درمقابل مسجدوکنشت وصومعه قراردارند. چرا که این مکانها دراغلب دوران(البته نه بصورت مطلق) به  ویژه دردوران زندگانی حضرت حافظ، محلی برای نمایش، ریاکاری وتظاهرو تزویر بودند چنانکه امروزه نیزهستندو مابه عینه شاهداین اتفاق هستیم. 

محصولات هردومیکده  «شراب وباده» هست. درهردومیکده ساقیان زیباروی خوش مشرب، مشغول خدمت رسانی بوده وازمشتریان پذیرایی می نمایند. با جامهای شراب وپیاله های باده، غم ازدل آنهازدوده وچهره هایشان راازشادمانی ارغوانی می کنند.


 درهردو میکده پیری باتجربه وروشن ضمیر حضور دارد ومیگساران راهدایت وراهنمایی می کند. منیّت وتکبرو خودخواهی به محض ورود به هردومیکده ناپدید ومستی وراستی برجسته ونمایان می گرددوالی آخر... 


 به واسطه ی همین اشتراکات، حافظ فرزانه ازروی رندی وشیرینکاری، دراغلب غزلها این دومیکده رادرهم ادغام نموده تاذهن مخاطبین خودرا به کاویدن درلایه های تودرتوی معناهاترغیب وتحریک نموده وبه چالش کشیده باشد. دراثراین شیرینکاریهاست که شعروسبک بیان وقلم حافظ، ازسایرشاعران متفاوت ومتمایز شده است. 


حافظ به عمد چنین شرایطی راایجادنموده تا هیچ یک ازمخاطبین وخوانندگان غزلهای او، ازاین درگاه دست خالی وناامید برنگردندو عارف وعامی بااندکی کاوش در لایه های سطحی وزیرینی معنا،  به فراخور درک وفهم خویش، توانسته باشند  از گوهرهای گفتارو مرجانهای ارزشمندِ معانی بهره مندگردند


عَلَم : پرچم
معنی بیت:
محض رضای خدا ای رفیق راه(خضرنبی) مددی کن؛ یاری کن تاازاین جهنّم ِ سوزنده ی غریبی نجات یابم وباردیگر درمیکده های شیراز کنار یاران رند ودوستان خراباتی به عیش ونوش بپردازم. 
زین سفرگربه سلامت به وطن بازرسم
نذرکردم که هم ازراه به میخانه روم


خرد ز پـیـری من کی حساب بـرگیرد 

که بـاز با صنمی طفـل عشق می‌بازم 


صنم : بت، محبوب زیبا رو    طفل : خردسال
معنی بیت:
ازبس که عشقبازی می کنم وهمچون جوانان به عیش ونوش می پردازم دیگرعقل ناامیدشده وازمن حساب نمی برد! (اصلاًبه چشم یک پیربه من نگاه نمی کند) حالا هم که بامحبوب خردسال درحال عشقبازی هستم،خرد کِی ازمن حساب ببرد ومرابه پرهیزگاری رهنمون گردد! خرد وعقل، مرا به حال خودرهاکرده وازمن نامیدشده است.
حافظ درجایی دیگرنیزبه عشقبازی بانوجوانان اشاره کرده است.
دلبرم شاهدوطفل است وبه بازی روزی
بکـُشـدزارم و در شرع نباشـد گنهـش

گرچه ممکن است حافظ هم مثل هرانسانی مرتکب هرخطایی شده باشد، امّا بنظرمی رسد این همه پافشاری وتاکید بر رفتارهای این چنینی، صرفاًبازگوییِ خاطرات و برنامه های شخصی  نبوده و بیشتربه نیّتِ ایجادفاصله بین خود ومتشرّعین متعصّب بوده است. چراکه برفرض هم که حافظ باصنمی طفل عشقبازی می کرده، ضرورتی نداشته که آن را درغزلیّاتِ خویش گنجانیده وبابوق وکرنا به گوش دیگران برساند! حافظ صرفنظرازاینکه چنین کاری انجام داده یانه،  با اصراربررفتارهایی مثل شرابخواری، عشقبازی باطفل ونظربازی وووووو، که متشرّعین برآنها بیش ازسایرگناهان حساسیّت دارند وخشمناک می شوند،قصددارد زاهد وعابد وصوفی را برعلیهِ خود بشوراندوخودراهرچه بیشترازصفوفِ آنها جداسازد!  چراکه تنها با جبهه گیری ورودرو شدن باآنهاست که می تواندزیربنای مَسلکِ رندی ِ ضدسالوس وتزویر رااستحکام بخشیده ودرنهادینه ساختن ِ این مرام بامحوریتِ آزادفکری اقدام کند وبا ریاکاری ودروغ وتزویر بجنگد.



بجزصبا وشمالم نمی‌شنـاسد کس

عزیزمن که بجز بادنیست دمسازم 


حافظ ازروزگارنامناسبی که درآن بسرمی برد بسیار دلگیر ودلخوراست. دوراز دیار ویار، تنهایی دل پُردردش راسخت می آزارد وهیچ روزنه ی امیدی فرارویش نیست. شاعری که درشیرازسرش شلوغ بوده وتحفه ی سخنش را دست به دست می بردند واوقاتِ خوشی درکناریاران وهمدمان سپری می کرد اینک درچنگال تنهایی  اسیرشده وتنها همدم صمیمی اش بادِ صباست. معنی بیت: بجزبادشمال سحرگاهی آشنایی دراین دیارغربت ندارم. ای عزیزجان تنها دمسازم که دل بدان خوش کرده ام نسیم سحرگاهیست. بااودردل می کنم وگه گاه ازاوبوی خوش وطن،بوی خوش گیسوی معشوق وهوای یاران صمیمی رامی گیرم. 

صبازحال دل ما چه شرح دهد؟
که چون شکنج ورق های غنچه توبرتوست


هوای منزل یار آب زندگانی ماسـت 

صبـابـیار نـسیمی ز خاک شیرازم 


هوای منزل دوست آب حیات وآب زندگی ِ ماست وهیچ چیز نمی تواند جزهوای سرکوی دوست مارا آرام کند. مازنده به هوای منزل دوستیم وآرزویی جزاین نداریم که فقط هوای کوی اورااستشمام کنیم. پس ای صبا که به سرمنزل دوست دسترسی داری برای ماازآن هوابیارکه زندگی ما وابسته به آن است.
ای صبانُکهتی ازکوی فلانی به من آر
زاروبیمارغمم راحتِ جانی به من آر


سرشکم آمدو عیبم بگفت روی به روی 

شکایت ازکه کنم خانگی‌ست غـمـّازم 


سرشک: اشک چشم
خانگی:آشنا وازخودمان
غمّاز: سخن چین، پرده در
اشک چشمانم باعثِ برمَلاشدنِ رازم شد وعیبم راپیش همگان آشکارساخت چه کنم شکایت ازکه کنم که ازماست که برماست! آنکه باعثِ بی آبرویی من شده ازدرون ِخودمان است(اشک) بیگانه نیست که ازاوشکایت کنم. رسواگرمن درونیست. منظورازعیب همین عشقبازی باطفل است.
اشک از درونِ آدمی برمی خیزد وازحالاتِ درونی خـبـر دارد ، از سوز دل و راز دل آگاه است ، بـیـرون که می‌آیـد اسرارنهفته ی درونی را افشا می‌کند . 
توراصبا ومراآبِ دیده شدغمّاز
وگرنه عاشق ومعشوق رازدارانند


زچنگِ زهره شنیدم که صبحدم می‌گفت 

غلام حافظ خوش لهجه‌ی خوش آوازم 


"زهره" که در فارسی و یـونانی به چندیـن نام آمده ، از جمله : نـاهـیـد ، اَنـاهـیـد ، آناهیتا ، آفرودیت و . . . . به "چنگی" فلک معروف است. چنگ نوعی آلت موسیقی است.
 "خوش لهجه" یعنی : "خوش سخن" ، "خوش بیان" ، "خوش آواز" 
"قـول" به معنی آواز است و آوازخواان راقـوّال می‌گویند.  
معنی بیت : هنگام صبح از صدایِ چنگِ زُهـره  شنیدم که می‌گفت : من ارادتمند وچاکر حافـظ خوش بیان و خوش آواز هستم .
حافظ علاوه برموسیقی وشعر، به آوازخوانی نیز تسلطّ داشت وازصدای خوبی بهرمندبود.
دلم ازپـَرده بشدحافظ خوش لهـجه کجاست؟
تا به قول وغـزلش نشو و نمـایی بـکـنـیـم    

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۹/۰۹/۲۲
  • ۴۹۶ نمایش
  • رضا ساقی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی