حافظانه

شرح غزلیات حافظ

حافظانه

شرح غزلیات حافظ

برداشتهای شخصی من از غــزلهای پیامبر عشق و ادب حضــرت حافـظ

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات

بنال بلبل اگر با منت سر یاریست

يكشنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۹، ۱۲:۴۴ ق.ظ



بنال بلبل اگر با منت سر یاریست

که ما دو عاشق زاریم وکار مازاریست

بامن اَت: با من تورا،یا تورا بامن
سَرِیاری : میل ِ همراهی، قصدِهمنوایی، 
عاشق زاریم: عاشق نالانیم
معنی بیت:ای بلبل اگربامن سریاری  داری ومی خواهی همنوایی وهمدلی کنی پس ناله سرکن که من وتو دودلداده ی نالان هستیم وکارهردوی مانالیدن است. 
عالم ازناله ی عشّاق مبادا خالی
که خوش آهنگ وفرحبخش هوایی دارد


درآن زمین که نسیمی وزدزطُرّه ی دوست

چه جای دَم زدن نافه‌های تاتاریست

طُرّه: مویی که دلبران به قصدِ دلستانی به پیشانی ریزند.
نافه: کیسه ا‌یی در زیر شکم بعضی از آهوان سرزمین ختا که دارای عطرنابیست.
دَم زدن: دراینجا لاف زدن، اظهار وجود کردن.
نافه ی تاتاری: مُشک تاتارستان که به خوشی وناب بودن معروف است
معنی بیت: درآن سرزمین که ازگیسوان معطّر دوست نسیمی وزیدن آغازد نافه های تاتاری که بهترین عطروبوی جهان است رنگ می بازند ودیگرجایی برای اظهاروجودِ آنهانمی ماند.
تابِ بنفشه می دهد طُرّه ی مُشک سای تو
پرده ی غنچه می درد خنده ی دلگشای تو


بیار باده که رنگین کنیم جامه ی زَرق

که مستِ جام غروریم ونام هشیاریست

جامه ی زُرق: جامه ی زرق وبرق دار کنایه ازجامه ی تظاهروریا. جامه ی زرق خودش دارای رنگ هست لیکن حافظ  قصد دارد بارنگ سرخ شراب؛ رنگهای دیگررابپوشاند تافقط  رنگ شراب غالب گردد شرابی که مستی وراستی ارمغان می آورد. 
 غرور: خودخواهی
نام هشیاریست: به ظاهرهوشیاریم
معنی بیت: شراب بیاورتا جامه ی آلوده به رنگ ریا ونیرنگ را به رنگ شراب رنگین کنیم وبی ریا شویم چراکه ما مست باده ی منیّت و خودخواهی هستیم وخیال می کنیم که هوشیاریم. شراب همانگونه که رنگ ریا را می شوید مستی غرور رانیز زایل می کند.
دَلق حافظ به چه اَرزد به می اَش رنگین کن
وانگهش مست وخراب ازسر بازاربیار

خیال زلفِ تو پختن نه کارهرخامیست

که زیر سلسله رفتن طریق عیّاریست

خیال روی توپختن: تجسّم کردن تصویر رخسار تو. سودای عشق تودرسرپرورانیدن
نه کارهرخامیست: کارهرکس نیست، حریفِ عشق توباید،آدمی پخته،سینه سوخته وجان برکف باشد.
سلسله:غُل و زنجیر،کنایه از حلقه های زلف یار که دلهای عاشقان رابه بند می کشد.
زیر سلسله رفتن: زیرغُل وزنجیر رفتن وازبندوزندان نهراسیدن.
عیّاری:   عیّاران گروهی ازمردانِ چابک وچالاک بودند که به قصدِ حمایت ازفقیران وناتوانان گردهم آمده وحقوق پایمال شده ی آنها را ازحلقوم ثروتمندان واغنیا بیرون کشیده وبه آنها بازمی گرداندند. "عیّاری" یعنی زرنگی، چالاکی وجوانمردی وبی باکی
معنی بیت: سودای عشق تو درسر پرورانیدن وتصویرگیسوان تو در کارگاهِ خیال کشیدن، کارهر کسی نیست. کسی که دل به تومی بازد باید که چون عیّاران بی باک باشد وازبند وزندان نهراسد. عشق تو بلاومصیبت وگرفتاریهای بزرگی دارد وهر کسی نمی تواند قدم به این میدان خطرناک بگذارد. باید ابتدا دودست ازدل وجان بشوید سپس واردشود.
زان طُرّه ی پرپیچ وخم سَهل است اگربینم ستم
ازبند وزنجیرش چه غم هرکس که عیّاری کند

لطیفه‌ایست نهانی که عشق ازاوخیزد

که نام آن نه لبِ لَعل وخطِّ زنگاریست

لطیفه: هرچیزی که ظریف ولطیف باشد هم از لحاظ فیزیکی هم ازلحاظ معنایی. دراینجا حالت و احساسی ناب ولطیف، نگرشی برخاسته از اعماق احساسات وعواطف درونی که به یکباره تمام وجود آدمی رافراگرفته واندیشه وکردار وگفتاررامتآثّرودگرگون سازد. عشق؛ راستی؛ محبت ومهربانی اژرفای هستی درونی آدمی نشئت می گیرد نه ازلابلای کتابهای مذهبی وآموزش. 
لبِ لعل: لب شیرین وآبدار،لب سرخرنگ
خط: موهایی نرم ولطیف که گِرداگِرد رخسارمی روید وبه زیبایی وگیرایی چهره می افزاید.
زنگاری: ۱. رنگ سبز مایل به آبی،هرچیزی که رنگ آن شبیه زنگار یا مس زنگ‌زده باشد؛ به ‌رنگ زنگار، سبزرنگ. 
خط زنگاری: موهای نرم زنگاری رنگ چهره.
معنی بیت: خاستگاهِ اصلی عشق، جمال وچهره ی زیبا،لب آبدار ویا خط وخال وامثالهم نیست، بلکه عشق یک احساس لطیف ورمزآلودیست که در نهانگاهِ آدمی تولید وسپس اندیشه وگفتارو کردارآدمی راتحتِ تاثیرقرارمی دهد.
درتوضیح وتشریح این لطیفه ای که عشق ازآن برمی خیزد نه تقریر وبیان بکارآید ونه خرد و دانش. فقط بایدعاشق شد وتجربه کرد تا دید که عشق چگونه برروح وروان وجسم آدمی جاری وروان می گردد. 
ای که ازدفترعقل آیت عشق آموزی
ترسم این نکته به تحقیق ندانی دانست

جمالِ شخص نه چشم است وزلف وعارض و خال

هزار نکته در این کار و بار دلداریست

جمال: زیبایی،نیکوصورتی، حسن صورت خوشگلی، مایه ی زیبایی
عارض: رخسار
معنی بیت: آنچه که باعثِ حُسن، جذابیّت وگیرایی ِ کسی می شود، کیفیّتِ چشم و زلف وصورت وخال وخط نیست،اینها ظاهرقضیّه هستند.نکته های بسیاری دیگروجوددارد که آنها مایه ی اصلی دلبری ودلستانی هستند.
حافظ دراینجا اشاره ای به نکته ها نکرده ونگفته چه چیزهایی سببِ حُسن وجمال ِ دلبران می شود. بنظرمی رسد بعضی چیزنگفتنی اَندوواژه ها وکلمات ازبیانِ آنهاناتوان هستند. عشوه، غمزه، جاذبه وگیرایی،پیچش وحلقه های گیسو،مستی وجادوی چشم،ناوک مژگان،رازآلودبودنِ ابرو، لطافت وظرافت خال وخط و.... تنها بخشی ازاین هزارنکته ی اسرار آمیز وناپیداست که با واژه ها وکلمات تاحدودی می توان به آنها اشاره نمود. ودرنهایت اینکه:
سخن عشق نه آنست که آید به زبان
ساقیامی ده وکوتاه کن این گفت وشنود


قلندرانِ حقیقت به نیم جو نخرند

قبای اطلس آنکس که ازهنرعاریست

قلندران حقیقت: رهاشدگان ازبندِ تعلّقات، جویندگانِ حقیقت،رندان وخراباتیان وکلاً کسانی که به جهان پیرامون خویش نگرشی حافظانه دارند.
حقیقت: راستین، باطن هرچیزی ،سوّمین منزل ازمنازل سه گانه ی سلوک که عبارتنداز: شریعت- طریقت- حقیقت
نیم جو: نصف دانه ی جو، کنایه از بی‌ارزش بودن و کمترین مبلغ
قبای اطلس: لباسی که ازپارچه های گران قیمت وابریشمی  دوخته شده باشد. 
یکی ازآن نکته های غیرمادّی ِ دلبرهنرمندی بوده باشد که دراین بیت به آن اشاره شده است. البته ی دامنه ی هنر وانواع آن گسترده می باشد وهر چیزی می تواند دردایره ی شمول هنر قرار گیرد.
معنی بیت: جویندگان حقیقت وآنها که خودرا ازبندِ هرچه که رنگ ِتعلّق پذیرد آزادکرده اند،به لباسِ گرانبها وزیبای بی هنران توجّهی ندارند و آنها رابه کمترین بهایی نمی خرند. رهروانِ سرمنزل حقیقت، به باطن ومعنا توجّه می کنند، به هنراشخاص می نگرند نه به ظاهر فریبنده ی آنها. 
بردرمیکده رندان قلندرباشند
که ستانند ودهندافسرشاهنشاهی


بر آستانِ تو مشکل توان رسید آری

عروج برفلکِ سروری به دشواریست

عروج: صعودکردن ،بالا رفتن
فلک سروری: آسمانِ سربلندی و سرافرازی. حافظ خوش ذوق آستان ِ بارگاه دوست را آسمان سرافرازی می پندارد.
معنی بیت: برآستانه ی بارگاهِ توهرکسی شایستگیِ رسیدن ندارد!ستقامت می طلبد، صداقت نیازدارد،ایمان می خواهد،اشتیاق باید باشد و...آری رسیدن برآسمانِ سربلندی وافتخار وسرافرازی دشواریِهای فراوانی دارد وبه سهولت میسّرنمی شود.
برآستان جانان گرسرتوان نهادن
گلبانگ سربلندی برآسمان توان زد


سَحرکِرشمه ی چشمت بخواب می‌دیدم

زهی مراتبِ خوابی که به زبیداریست

کِرشمه: نازواِفاده،حرکاتِ دلبرانه
زهی: مرحبا
مراتب : جمع مرتبه، درجه و مقام.
معنی بیت: هنگام سحرحرکاتِ دلبرانه وکشش وجاذبه ی چشمانت را درخواب می دیدم. مرحبا به خوابی که ارزش ومرتبه ی آن بالاتراز بیداریست. وقتی دربیداری توفیق دیدن نازو عشوه ی چشمانت نیست ودرهنگام خواب این توفیق دست می دهد بنابراین چنین خوابی به مراتب بهترازبیداریست.
من گدا وتمنّای وصل اوهیهات
مگربه خواب ببینم خیال منظردوست


دلش به ناله میازار و ختم کن حافظ

که رستگاری جاوید در کم آزاریست

"کم آزاری" دراینجا به معنای بی آزاریست،به ضرورت قافیه "کم آزاری" بکاررفته است.
معنی بیت: ای حافظ خاطرنازکِ یار رابه ناله وزاری میازاروآه وناله راتمام کن زیرا سعادت وبهروزی دراین است که توبی آزارباشی وبه هیچ طریقی دیگران را آزارندهی.
مباش درپی آزار وهرچه خواهی کن
که درشریعت ما غیرازاین گناهی نیست

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۹/۰۹/۳۰
  • ۲۶۰ نمایش
  • رضا ساقی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی