حافظانه

شرح غزلیات حافظ

حافظانه

شرح غزلیات حافظ

برداشتهای شخصی من از غــزلهای پیامبر عشق و ادب حضــرت حافـظ

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات

به چشم کرده‌ام ابروی ماه سیمایی

يكشنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۹، ۱۲:۲۴ ق.ظ



به چشم کرده‌ام ابروی ماه سیمایی

خیال سبزخطی نقش بسته‌ام جایی

به چشم کردن: برگزیدن، درکانون توجّه ونظرقرار دادن
به چشم کردن ابرو: درچشم جای دادن ابرو، طوری که هرسونگاه کنی ابروی اوبینی
خیال: تصویر
سبزخطّی : کسی که تازه به بلوغ رسیده و موهای نرم و لطیفی برگردادگرد رخسارش روییده است.‌ باتوجّه به واژگانِ: منشور، طغرا، تاج وتخت و...بی تردید مخاطب سخن دراین غزل پادشاهی جوان وخوش سیماست که حافظِ عاشق پیشه تصویررخساردلربای اورا درچشم جهان بین خویش جای اقامت داده است. وروشن است که هرگاه حافظ با این احساس وعاطفه ی درونی سخن می گوید روی سخن  کسی جزشاه شجاع خوش قد وبالا وخوش حرکات نیست. 
نقش بسته ام: تصویرسازی کرده ام.
جایی: درجایی ازدل، درخلوتگاه ترین جای دل
معنی بیت: ابروی ماه سیمایی رادر کانون چشمم جای داده ام،رخسار نوجوانی راکه گرداگرد صورتش موهای نرم ولطیفی روییده، درخلوتگاه دل تصویرسازی کرده ام.
نقش می بستم که گیرم گوشه ای زان چشم مست
طاقت وهوش ازخم ابروش طاق افتاده بود


امید هست که منشورعشقبازی من

ازآن کمانچه ی ابرورسد به طُغرایی

منشور: فرمان پادشاهی، نامه ی سرگشاده، در اینجا مبانی واساسنامه
کمانچه ی ابرو: انحنای ابرو به کمانچه تشبیه شده است.
طُغرا: فرمان،منشور،امضا یا چند خط منحنی تودر تو که اسم شخص در ضمن آن گنجانیده می‌شود و بیشتر در روی مسکوکات یا مُهر اسم نقش می‌کنند. در قدیم بر سر نامه‌ها و فرمان‌ها ی دولتی می‌نگاشتند. حافظِ خوش ذوق دراینجا با ظرافت منحصربفردی منحنی ابروی یار رابا انحنای امضای تاییداوپیوندزده ومضمون نابی آفریده است.
معنی بیت: امید بسیاردارم که مبانی،اصول و قوانین عشقبازی من که ازانحنای ابروان معشوق آغازشده به منحنی خطوط امضای تایید وپذیرش محبوب منتهی گردد.
هلالی شدتنم زین غم که باطغرای ابرویش
که باشدمه که بنماید زطاق آسمان ابرو


سرم زدست بشد چشم ازانتظاربسوخت

در آرزوی سر و چشم مجلس آرایی

سرم زدست بشد:  اختیارام از کف رفت، مغزم ازکار افتاد
معنی بیت: درآرزوی سروچشمی بزم آرا ودل انگیز، عنان اختیارخرد واندیشه ازکفم رفت و چشمانم ازانتظارسوخت ونابیناشد.
گربادفتنه هردوجهان رابه هم زند
ما وچراغ چشم وره انتظاردوست


مکدّراست دل آتش به خرقه خواهم زد

بیا ببین که کرا می‌کند تماشایی

مُکَدَّر: کدر وتیره وتار،ملول وگرفته
خرقه: دلق،لباس مخصوص صوفیگری وزهد
کِرامی کند تماشایی : تماشایش دیدنیست وبه زحمتش می ارزد؛ ارزش تماشا کردن دارد.
معنی بیت: دلم گرفته وتیره وتاراست لباس زهدخویش رابه آتش خواهم کشید ای محبوب بیا این صحنه را تماشاکن که به زحمتش می ارزد.
ازبُن هرمژه ام جوی روان است بیا
اگرت میل لب جوی وتماشاباشد


به روزواقعه تابوت مازسروکنید

که می‌رویم به داغ بلندبالایی

روز واقعه: روز مرگ
معنی بیت: هنگام مرگ تابوت مرا ازدرخت سرودرست کنیدچراکه من درحسرت دلارامی سرو قامت ازدنیا می روم.

قد توتا بشدازجویباردیده ی من
به جای سروجزآب روان نمی بینم


زمام دل به کسی داده‌ام من درویش

که نیستش به کس ازتاج وتخت پروایی

زمام دل: عنان و اختیار دل
پروا: التفات وتوجّه
معنی بیت: من درویش عنان واختیاردل به معشوقی سپرده ام که سخت به امورات تاج وتخت مشغول است وبه هیچ کس التفاتی نمی کند.
درویش نمی پرسی وترسم که نباسد
اندیشه ی آمرزش وپروای ثوابت


درآن مقام که خوبان زغمزه تیغ زنند

عجب مَدار سری اوفتاده در پایی

مقام: جایگاه 
غمزه : عشوه گری،حرکات واشارات دلبرانه با چشم و ابرو
معنی بیت: درآن جایگاه ودرشرایطی که خوبرویان شمشیرعشوه وغمزه به روی عاشقان خویش کشیده وآنهاراباحرکات چشم وابرو قلع وقمع می کنند اگرسری بریده افتاده به زیرپاها مشاهده کردی زیاد تعجّب مکن.
درزلف چون کمندش ای دل مپیج کانجا
سرهابریده بینی بی جرم وبی جنایت


مراکه ازرخ اوماه درشبستان است

کجا بود به فروغ ستاره پروایی

شبستان: تاریکخانه،اتاق خواب
معنی بیت: من به فروغ وپرتوستاره هیچ التفات وتوجّهی ندارم چراکه من، ماه روشن ِرخسار دوست را درخانه ی تاریک خویش دارم وازفروغ آن بهره مند هستم.
گوشمع میارید دراین جمع که امشب
درمجلس ما ماه رخ دوست تمام است


فراق ووصل چه باشدرضای دوست طلب

که حیف باشد از او غیر او تمنّایی

معنی بیت: رضایت یارمهمّترازهجران ووصلت است هجران وصل رافرو گذار ودرفراهم نمودن رضایت خاطردوست تلاش کن که حیف باشد از یار تمنّایی غیرازخودِ او ورضایت خاطراوداشته باشی.
 میل من سوی وصال وقصد اوسوی فراق
ترک کام خودگرفتم تابرآید کام دوست


دُرُرزشوق برآرند ماهیان به نثار

اگرسفینه ی حافظ رسدبه دریایی

دُرَر: جمع دُرّ وگوهر 
"سفینه": ایهام دارد: ۱- کشتی ۲- مجموعه ی شعر، جُنگِ شعر. هردومعنی مدّنظرشاعربوده است.
معنی بیت: اگرکشتی حافظ به هردریایی برسد ماهیان ازشوروشادی گوهرو مروارید پیشکش می کنند. یا: اگر  مجموعه ی اشعار حافظ را به هر دریایی ببری، ماهیان از شوق وشعف، گوهرو مروارید پیشکش می کنند.
من وسفینه ی حافظ که جزدراین دریا
بضاعت سخن دُرفشان نمی بینم

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۹/۰۹/۳۰
  • ۲۶۸ نمایش
  • رضا ساقی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی