حافظانه

شرح غزلیات حافظ

حافظانه

شرح غزلیات حافظ

برداشتهای شخصی من از غــزلهای پیامبر عشق و ادب حضــرت حافـظ

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات

هـاتـفـی از گـوشـه‌ی مـیـخـانـه دوش

شنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۹، ۰۳:۴۱ ب.ظ



هـاتـفـی از گـوشـه‌ی مـیـخـانـه دوش 

گفت : بـبـخـشـنـد  گـنـه ، می بـنـوش


هاتف: سروش وندادهنده ی غیبی 
دوش درمیخانه ازندادهنده ی غیبی شنیدم که می گفت، اگرمی خواهی باده بنوشی نگران نباش بخور خداوند بسیار بخشنده ومهربان است. مگر خوش وخرم بودن چه اشکالی دارد که مستوجب عذابهای هولناک باشد؟ سرخوش بودن؛ شادمانه زیستن وجشن گرفتن زندگی  خود بهترین نوع نیایش خالصانه هست. 
حافظ برخلافِ واعظ وزاهد، که بیشتر برصفتِ عذاب  دهندگی ِخداوند ومجازات های هولناک تاکیدمی وَرزند سعی داردصفاتِ بخشندگی ولطف ومهربانی اورابرجسته ومردم را امیدوارسازد. هرچه واعظ مردم را تهدید می کند وازشکنجه های غیرقابل تصوّر درروزقیامت یادآوری می کند حافظ به همان میزان وشایدبیشتر،عطوفت و مرحمت وبخشش خداوندی رابازبانی ساده قابل فهم ودرک وگاه ملموس ومشهود می کند. ......        
                               

آدمی هرچه بیشترباخدایی که حافظ معرفی می کند هرچه بیشتر آشنامی شود تمایل ِقلبیِ فزونتری  نسبت به بندگی واطاعتِ ازاوپیدا می کند وبارغبت واشتیاق دوست دارد طوقِ بندگی اورابه گردن آویزد. لیکن خدایی که واعظِ متعصّبِ ریاکار معرّفی می کند بسیار دورتر از تصوّراتِ آدمی بوده ودرحقیقت دست نیافتنیست. خدایی که حافظ ازآن سخن می گوید درمقام دوستی مهربان وشفیق نشسته وهرگز ازکسی که اورا دوست ندارد خشمگین نمی شود اوکسی رابه جرم اینکه به اوعشق نورزیده درآتش سوزان نمی سوزاند. چراکه چنین کسی خود را ناآگاهانه  به دستِ خودش ازاین دوستِ مهربان ودریای رحمت بی نصیب کرده ودرآتش محرومیّت درحالِ سوختن است و نیازی به جهنم نیست. 
چگونه سرزخجالت برآورم بردوست
 که خدمتی به سزابرنیامد ازدستم

  
لـطـفِ  الـٰهـی بـکـنـد کار خـویش 

مــژده‌ی رحــمـت برساند سـروش 

امیدوارباشید لطف ومرحمت بی پایان خداوندبه رغم بدبینی های واعظان وزاهدانِ متقلّب، کارخودرا که بخشش وعفوخطاکاران است انجام خواهد وندای غیبی همینطور نویدِ رحمت وبخشش را بی وقفه به گوش آدمیان خواهدرساند. دریای لطف خداوند بی کرانه است وهیچ کس ناامید نخواهدشد.
 چوپیرسالکِ عشقت به می حواله کند
بنوش ومنتظررحمتِ خدامی باش


ایـن خـرد خـام بـه میخانه بــر 

تا می لـَعل آوردش خون به جوش 


درنظرگاه حافظ خرد وعقل تاآنجا که باعشق مخالفت نورزد قابل تحمّل است لیکن هرخرد ودانشی که عشق رانفی ومصلحت اندیشی راجایگزین کند آن خرد خام وناپخته تلقّی شده ومی بایست با می لعل پخته شده ودرخدمت عشق قرارگیرد. 
عقل مصلحتگرا وعشق بخشنده همیشه درفرهنگِ حافظانه درتقابل یکدیگرند البته که جایگاهِ عشق بسیار والاتراست وهرگز عقل را توانِ مقابله باعشق وقدرتِ لایزالِ آن نیست.
 معنی بیت: این خرد ناپخته وناکارآمد را به میخانه ببر وجامی ازشراب بنوشان تاپخته گردد! تا حداقل عشق رادرک کند! تا مصلحت اندیشی راکناربگذارد ودیگرحساب وکتاب نتواند بکند.
حافظ اززمانی که طریق عشق راانتخاب کرد ازهمان ابتدای کاردریافت که خرد وعقل درکارعشقبازی خلل ایجاد می کند،عقل درجهت حفظِ منافع تلاش می کند واجازه نمی دهد عاشق بی مهابا به پیش تازد،عقل به فکر ضرروزیان ومعاش وحساب وکتاب است درحالی که عشق فقط باشورواشتیاق به معشوق فکرمی کند وبس! ازهمین روحافظ سعی کرد این مانع بزرگ را ازسرراه بردارد تا فضابرای عشقبازی بازترشود. بنابراین باطنز وطعنه وتحقیرعقل را به حاشیه راند واینک نیز به میخانه می برد تا بامی لعل به جوشش آورد وبکلّی ازکار اندازد.

نهادم عقل را ره توشه ازمی
زشهرهستی اَش کردم روانه


گرچه وصالش نه به کوشش دهند 

هـر قـَدَر ای دل کـه توانی بکوش 

دنیای عشق دنیای غریبیست چه بسا عاشقانی که درسنگلاخ ِ بادیه ی پرخطر عشق، به رغم تلاش های فراوان ازحرکت فرومانده وموفّق به رسیدن به سرمنزل مقصودنشده اند! وچه بسا عاشقانی که  بازمزمه ی یک ترانه ناگه به منزل رسیده وبه وصال دست یافته اند! حضرت حافظ دراین بیت همین موضوع را مطرح ساخته ومی فرماید:
گرچه درطریق عشق هراحتمالی متصوّراست وهیچ کس نمی تواند آینده راپیشگویی وپیش بینی کند واگرچه صرفاًبه شرطِ تلاش وکوششِ زیاد،هیچ کس نمی تواند اطمینان حاصل کند که  به وصال خواهدرسید! لیکن ای دل هرچقدرتوانایی داری صرفِ تلاش وکوشش کن ولحظه ای ازاظهارنیاز ورفتن به کوی عشق بازنمان.
حافظ معتقداست که تنها عنایت و توجّهِ الهیست که مُراد و مقصود را حواله می‌کند.
به سعی خودنتوان بردپی به گوهرمقصود
خیال باشد کاین کار بی حواله بر آید.


لـطـفِ خدا بیشتر از جـُرم ماسـت
 
نکته‌ی سربسته چه دانی ؟ خموش ! 


حافظ این نکته رابخوبی درک بود که احساس گناه کردن آدمی را خشک وخشن وپریشان خاطرمی کند وبه انحراف می کشاند. اغلب ادیان قرنها سعی وتلاش کرده اندتابه انسانها تلقین کنند که شماگناهکارید وباید ازاین دستورات اطاعت کنیدتاگناهانتان بخشیده شودوگرنه درآتش دوزخ به سخت ترین وجه ممکن مجازات خواهیدشد. روشن است انسانی که خودراگناهکاردانسته ودائما ازمجازاتهای هولناک بترسد راحت ترازدیگران تن به بردگی می دهد. ومتقابلا کسی که احساس گناه نکند شادمانه تر؛ لطیف تر ومنعطف ترازدیگران زندگی می کند وهرگزبه هیچ قیمتی تن به بردگی نمی دهد. کودکان نمونه ی بارز این ادعا هستند آنها معصوم وبی گناه هستند وبسیارلطیف وشاد زندگی می کنندامابه مرور که رشدمی کنند ازسوی خانواده؛ اجتماع وبه ویژه ادیان؛ گناهکار شناخته شده ومعصومیت ولطافت خودرا ازدست می دهند تااینکه تبدیل به یک برده ی متعصب وخشن می شوندوبانواع مشکلات روانی دست به گریبان می گردند. 
معنی بیت:
اطمینان داشته باش که لطف ومرحمت خداوند فراترازحدِّ تصوّرات ماست. یعنی هرچقدرهم مرتکب خطا واشتباه شده باشی بازهم امیدوارباش چراکه لطف خداوند بیشترازجرم ماست وآن هنگام که دریای رحمت اوبه تلاطم درآید گناهان صاحبان خویش راگم خواهندکرد. این نکته ی سربسته ورازی بود که به توگفته شد وچه بسیار آدمیانی که ازاین موضوع آگاه نیستند.
ازنامه ی سیاه نترسم که روزحَشر
بافیض لطف اوصدازاین نامه طی کنم.


گـوش مـن و حلـقـه‌ی گیسـوی یـار 

روی مــن و خــاک در مــی فروش 


درقدیم بردگان را حلقه ای درگوش می کردند تا به وسیله ی آن، تعلّق اش معلوم گردد که متعلّق به چه کسیست. حافظ ازروی ارادتمندی واشتیاق حلقه ی گیسوی یار رابه عنوانِ حلقه ی بندگی ونشانِ تعلّق خاطر درگوش کرده وخود را مُرید وبنده ی او ساخته است. 
معنی بیت: حلقه ی گیسوی یار، به عنوان حلقه ی ارادت وبندگی به دوست، همیشه درگوش من است و روی ِ نیازمن نیزهمواره خاکِ درمی فروش(پیرمغان) است. یعنی ارادت واشتیاق من نسبت به یار تمام ناشدنی ومیل ورغبت من به شرابخواری پایان ناپذیراست. 
ماجرای من ومعشوق مراپایان نیست
هرچه آغازندارد نپذیردانجام


رندیِ حافظ  نه گنـاهی‌ست صَعب 

بـا کـَـرَم پـادشــه عـیب پــوش 


 «رندی حافظانه»  حرکت وتلاش فردی به سمت خدایگونگیست امانه ازمسیری که مذاهب طراحی کرده اند اگرچه رندان مرشدوراهنما دارندامامرشد باکشیش وروحانیان تفاوتهای اساسی دارند. مرشدفقط به مریدان خود وعده وعید بعدازمرگ نمی دهد بلکه مرید راراهنمایی می کندتا باتلاش فردی به نور ومعرفت درونی دسترسی پیداکند وبه خدایگونگی برسد. 
رندانگی حرکت درمسیری متفاوت ازادیان ومذاهب بسوی الوهیت وپاکباطنی تاخداشدن است. 
 « ورندی وخدایگونگی» انجام مراسمات مشخص مذهبی وتکرارکلمات معین به سبک مذهبیون نیست بلکه آوارگی درکوی معرفت وپرسه زدن درفرازوفرود جاده ی آگاهیست.  «رند» دوره گردی درعرصه ی جستجو رابرسکونت درمعابد واعتکاف درمساجدترجیح داده وبی وقفه حتی درسکوت وخلوتگاه خویش درحال حرکت ونیایش است. 
کسی که برصف رندان زده وتبعات هرچه بادابادرامی پذیرد به تفکرات ونظرات دیگران هیچ اهمیتی قائل نمی شود چون می داندکه اگربه توجهات مردم واکنش نشان دهد حرکت بسوی خدایگونگی سخت وپیچیده خواهدشد.
رندنه تنها نگران نظریات دیگران نیست بلکه سعی براین داردکه درصحنه ی نمایش نباشد اوبیشتردرسکوت ودر خلوتگاه خویش حضورداردساکت زندگی می کندوهرگزتوجه وتایید کسی راگدایی نمی کند. 
پادشهِ عیب پوش: هم استعاره ازخداوند است که پوشاننده ی عیب هاست ، هم اشاره به خصوصیّات وویژگیهای فردی شاه شجاع است که دوست ورفیق ِ صمیمی حافظ بوده است. هردوبرداشتِ معنا مدِّنظرشاعربوده است.
معنی بیت: 
درمقابل کَرَم وبزرگواری ِ خداوندِ پوشاننده ی عیبها، رفتارهای حافظ وگناهانش، چیزی نیستند که موجبِ نگرانی باشد. قابل عفو بخشش است.
 خسروا پیرانه سرحافظ جوانی می کند
برامیدِ عفوجان بخش گنه فرسای تو
داور دین  شاه شجـاع ، آن کـه کـرد 
روح قـُدُس حلـقـه‌ی امـرش به گوش 
شاه شجاع قضاوت کننده وداوردینی هست.(اشاره به علم ودانش دینی ِ شاه شجاع است.  حافظ دراینجا غُلوکرده وجبرائیل را حلقه بگوش وتحتِ اَمر شاه شجاع معرّفی کرده است. باتوجّه به اینکه درآن روزگاران مذهب بسیاربرجسته ترازسایرمسایل بوده، حافظ اورا قاضی مذهبی معرّفی کرده که جبرائیل نیز مطیع اوست.
بجز ثَنای جَلالش مَساز ورد ضمیر
که هست گوش دلش مَحرم پیام سروش 


ای مـَلـِـکُ الـعــرش  مـُرادش بـده 

و ز خـطـر چـشـم بــدش دار گـوش 


 ملکُ‌العرش : فرمانروای عرش آفریدگار متعال
مـُرادش بده : خواسته و آرزوهایش رابرآورده ساز
"گوش دار" به معنای محافظت فرماست.
معنی بیت : ای آفریدگار هستی،خواسته ها و آرزوهای شاه شجاع را برآورده کن و او را از گزندِ بدنظر محافظت فرمای. 
خوش دولتیست وخرم وخوش خسروی کریم
یارب زچشم زخم زمانش نگاه دار

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۹/۰۹/۲۲
  • ۲۸۱ نمایش
  • رضا ساقی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی