چوگل هردَم به بویت جامه درتن
جمعه, ۲۸ آذر ۱۳۹۹، ۰۴:۱۵ ق.ظ
چوگل هردَم به بویت جامه درتن
کنم چاک از گریبان تا به دامن
چوگل: مانند گل جامه: لباس
به بویت: ۱-به عطروبوی تو، ۲- به امید و در انتظارتو.
معنی بیت: همانند غنچه ی گل که درزمان شکفتن پیراهن برتن می دَرد من نیز به امید دسترسی به تو ازشدّتِ اشتیاق، جامه ی خویش ازگریبان تابه دامن پاره می کنم.
اغلب شاعران عنوان "گل" را در وصف زیبایی رخسار معشوق بکارمی گیرند لیکن حافظ چنانکه عادت اوست دست به کار غیرمعمول وحافظانه ای زده و"گل" رادر وصف خویش بکار گرفته است امّا نه برای توصیف زیبایی رخسار خویش بلکه برای برجستگی تصویرمشتاقی ونشان دادن بی قراری برای دیدارمعشوق. "گل وعاشق" هردودر چاک کردن گریبان باشنیدن بوی دوست همانند یکدیگرعمل می کنند.
نفس نفس اگرازبادبشنوم بویش
زمان زمان چوگل ازغم کنم گریبان چاک
تَنت رادیدگل گویی که درباغ
چومستان جامه رابدرید برتن
معنی بیت: گُل تا شمایل زیبای تورا درباغ مشاهده کرد همچون مستانِ اختیارازکف داده، ازروی رشگ وبی تابی جامه برتن دردید.
مگرنسیم خطت صبح درچمن بگذشت
که گل به بوی توچون صبح جامه درید
من ازدست غمت مشکل برم جان
ولی دل را تو آسان بردی از من
معنی بیت: مشکل است که من توانسته باشم ازدست غم واندوه توجان سالم ببرم درحالی که توخیلی راحت دل من را ربودی ومراشیدا وشیفته ی خودساختی.
دل ازمن برد وردی ازمن نهان کرد
خداراباکه این بازی تدان کرد
به قول دشمنان برگشتی ازدوست
نگردد هیچ کس با دوست دشمن
به قول: بنابه گفته ی، دراثربدگوییِ
برگشتی: روی برگردانیدی
معنی بیت: ای محبوب دریغا که توتحت تاثیر گفته های کینه توزان قرار گرفتی وازدوست خویش(از عاشق صادق خویش) روی برگردانیدی! آنها بدخواه توبودند وتوندانسته بادشمنان خویش دوست شدی!
زآنجاکه رسم عادت وعاشق کُشیّ توست
بادشمنان قدح کِش وبا ما عتاب کن!
تَنت در جامه چون در جام باده
دلت در سینه چون در سیم آهن
تن سیمین معشوق به باده وشراب، سینه ی بلورینش به قطعه ای نقره وطلا ودلش ازسختی وسنگینی به آهن تشبیه شده است.
معنی بیت: ای معشوقِ سیمبر، تن لطیف وهوس انگیز تو دردرون جامه ی حریری ونازک همچون شراب خوشگوار دردرون جام بلورین است. لیکن دلِ نامهربان وسنگین تو دردرون سینه، گویی که تکّه ای آهن دردرون قطعه ای طلا یا نقره جای گرفته است.
ببُرد ازمن قرار وطاقت وهوش
بُت سنگین دل وسیمین بناگوش
ببارای شمع اشک ازچشم خونین
که شد سوز دلت بر خلق روشن
شمع دراینجا کنایه ازعاشق است.
معنی بیت: ای شمع که درفراق معشوق می سوزی ومی سازی ازچشم خونبارخویش اشکهایت راروان کن که ازسوزوگدازتو اسرارعشق واشتیاق توبرهمگان برملا شده است.
من وشمع صبحگاهی سزد اَربه هم بگرییم
که بسوختیم و ازما بُتِ ما فراغ دارد
مکن کز سینهام آه جگرسوز
برآیدهمچو دود ازراهِ روزن
معنی بیت: ای معشوق، نامهربانی آنقدرمکن که ازسینه ام آه آتشین وجگرسوز برخیزد وهمچون دود که از روزن برآید دودازسر ودهان وچشمانم برآید ورخسارسپیدتو رامکدّرسازد.
تاچه کندبارُخ تو دودِ دل من
آینه دانی که تاب آه ندارد.
دلم را مشکن و در پا مینداز
که دارد درسرزلف تو مسکن
معنی بیت: ای محبوب دلم را به جور وجفا مشکن ودرزیرپایت پایمال نکن دلم رامحترم دارد بدان سبب که درچین وشکن زلف توجای گرفته است.
درچین طُرّه ی تودل بی حفاظ ِمن
هرگزنگفت که مسکن مالوف یادباد
چودل درزلف توبستهست حافظ
بدین سان کار او در پا میفکن
معنی بیت: وقتی می بینی که حافظ دل به زلف توبسته انصاف نیست که دل عاشق وشیدای خودرا درزیرپا بیندازی واینچنین خواروخفیف کنی.
آنکه پامال جفاکردچوخاک راهم
عذرمی خواهم وخاک قدمش می بوسم.
- ۹۹/۰۹/۲۸
- ۲۰۳ نمایش