http:google-site-verification: google44dbf53098ef50a8.html google-site-verification: google44dbf53098ef50a8.html google-site-verification: google44dbf53098ef50a8.html

حافظانه

شرح غزلیات حافظ

حافظانه

شرح غزلیات حافظ

برداشتهای شخصی من از غــزلهای پیامبر عشق و ادب حضــرت حافـظ

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۴ مرداد ۰۴، ۲۳:۵۵ - نیک
    درود

چه بودی اَر دل آن ماه مهربان بودی

جمعه, ۲۸ آذر ۱۳۹۹، ۰۴:۱۱ ق.ظ



چه بودی اَر دل آن ماه مهربان بودی

که حال ما نه چنین بودی اَر چنان بودی

این غزل با غزل " به جان او که گرَم دسترس به جان بودی" ازلحاظ وزن وقافیه وجنس کلام همزاد وهمایند هستند وبنظرچنین می رسد که مخاطب هردوغزل یکنفر می باشد ودریک مقطع زمانی سروده شده است. 

بعضی ازحافظ پژوهان، ازجمله استادسعیدنفیسی براین باورندکه مخاطب بسیاری ازغزلهای عاشقانه ی حافظ، خانم جَهانْ‌مَلِک خاتون دختر جلال الدین مسعودشاه اینجو، شاهدخت و بانوی شاعر ایرانی است که در نیمه دوم سده هشتم هجری می‌زیست. او هم دوره با حافظ و عبید زاکانی بوده ومشاعره هایی بایکدیگر داشته اند.  لیکن باتوجه به اینکه هیچ اسمی از وی دردیوان حافظ نیامده بنظر میرسد این برداشت صحت نداشته باشد. تنها دلیل استادنفیسی، مشابهت موضوعات غزل وهم قافیه وهم ردیف بودن تعدادی ازغزلهای دوشاعر می باشد. درصورتی که این دلیل نمی تواند سندی مطمئن بر روابط عاطفی این دوشاعربوده باشد. چراکه درآن روزگاران معمولا درمحفل شعرا یک وزن وقافیه ازسوی پادشاه یا ریش سفیدمحفل مطرح می شد وشاعران برهمان وزن وقافیه غزل می سرودند وباهم مشاعره می نمودندوقدرت نبوغ خویش رابه رخ یکدیگرمی کشیدند. بدیهی است که بااین شیوه، اغلب غزلهای شاعران ازلحاظ، مضمونها وموضاعات  وهمچنین  کلمات وواژه های انتخابی، تقریبا مشابه  هم سروده می شد ودر نتیجه این ظن وگمان رادراذهان بعضی ایجادمی نمودکه این شاعران احتمالا باهمدیگر ارتباطات عاطفی داشته اند که اینچنین دریک ردیف وقافیه غزل سروده اند.


چه بودی : چه خوب می شد
آن ماه:آن یارماه چهره  
مهربان بودی: مهربان بود
نه چنین بودی: چنین نبود
معنی بیت: چقدرخوب می شد اگر آن محبوبِ ماه چهره باعاشق خویش کمی مهربانترمی بود. اگرآنچنانکه آرزومی کنم می شد حال ماعاشقان اینچنین غم انگیز نمی بود.
گفتم مگربه گریه دلش مهربان کنم
چون سخت بود دردل سنگش اثرنکرد


بگفتمی که چه اَرزد نسیم طُرّه ی دوست

گرَم به هرسرمویی هزارجان بودی

بگفتمی: می گفتم
 ثابت می کردم
نسیم طره: شمیم دلنواززلف 
معنی بیت: باخود می گفتم بوی دلکش گیسوان معشوق چقدر ارزش دارد ازدلم پاسخ گرفتم که اگربرسرهریک ازموهای خود هزارجان داشتم وهمه ی آنها رافدای بوی خوش زلفش می کردم ارزشش را داشت.
به بوی زلف توگرجان به بادرفت چه شد
هزارجان گرامی فدای جانانه


براتِ خوشدلیِ ما چه کم شدی یا رب

گرش نشانِ اَمان از بدِ زمان بودی

برات: نوشته‌ای که به‌موجب آن دریافت یا پرداخت پولی را به دیگری واگذار می‌کنند. حواله، بخشش
نشان: علامت، آرم، درقدیم برای افرادبخصوص یامجرمینی که موردبخشش قرارگرفته بودند  امان نامه یا نشان دولتی می دادند تا باارایه ی آن به مامورین در اَمان باشند. حافظ ازبس که با حوادث تلخ وآزارنده مواجه شده دراینجاآرزومی کند ای کاش نعمتی(برات خوشدلی) به اوعطا می شدکه ویژگیِ امان نامه یا همان نشان ِ مصونیّت راداشته باشد تابه واسطه ی آن شادمانی اَش تداوم یابد واو بتوانددر مقابل حوادث تلخ روزگارمصون بماند.
اَمان: آرامش و امنیّت،  مصونیت.
بدِ زمان: حوادث بدِ روزگار 
معنی بیت: خداوندا(ازدستگاه آفرینش) چه چیزی کم می شد اگر براتِ خوشدلیِ ما آسیب پذیرنمی بود ودربرابر غمها وحوادث تلخ روزگار مصونیّت وامنیّت می داشت؟
چه مبارک سحری بود وچه فرخنده شبی
آن شب قدرکه این تازه براتم دادند


گرَم زمانه سرافرازداشتیّ وعزیز

سَریر عزّتم آن خاک آستان بودی

گرم: اگرمرا
سرافرازداشتی وعزیز: سربلند وعزیزمی داشت
سریر:تختِ پادشاهی،جایگاه نشیمن بزرگان 
سریر عزّت:بزرگواری به تخت تشبیه شده است.
معنی بیت: اگرخوش اقبال بودم وزمانه مرا عزیز ومحترم می داشت امروز تخت عزّت واعتبار من همان خاک آستان درگاه دوست بود. (خاک آستان معشوق برای عاشقی مثل حافظ ازتخت پادشاهی باشکوهتر و باارزش تراست)
شاها اگر به عرش رسانم سریر فضل
مملوکِ این جنابم و مسکین این دَرم


ز پرده کاش برون آمدی چو قطره ی اشک

که بر دو دیده ی ما حُکم او روان بودی

پرده: حجاب، پرده خفا
حکم: فرمان،مشیّت واراده 
روان بودی: جاری وساری بود. 
معنی بیت: ای کاش  معشوق، ازخلوتگاه خویش بسان ِقطرات اشک ازپشتِ پرده بیرون می‌آمد هم اوکه اراده وفرمانش بر چشمانمان  جاری وساری بود.

درآمدی زدرم کاشکی چولَمعه ی نور

که بردودیده ی ما حُکم او روان بودی


اگر نه دایره ی عشق راه بربستی

چونقطه حافظِ سرگشته درمیان بودی

اگر نه دایره ی عشق راه بربستی: اگر دایره ی عشق راه را( به روی حافظ) نمی بست،
 در میان بودی: در مرکز دایره  بود.
معنی بیت: اگر دایره ی عشق راه خروج از دایره رابه روی حافظ نمی بست همانندِ نقطه ی مرکز دایره،حافظِ بی دل و سرگشته نیز درمیان دایره جای می گرفت وبه وصال دست می یافت. 
حافظ دراینجا خودرا  یک پای پرگارفرض کرده است. همان پای متحرّک که دربیرون ازدایره قرارمی گیرد. انتخاب واژگان "بیدل وسرگشته" نیز بسیار هوشمندانه انتخاب شده وباپرگار و بیرون ماندن ِ حافظ ازدایره  پیوندِمعنایی ظریفی دارند. اگر"دل" رابه معنای وسط ومیان درنظر بگیریم "بیدل" علاوه بردلدادگی معنای "بی میان"  رانیزمی رساند(حافظی که درمیان دایره نیست) 
 "سرگشته" به معنای سرگردان ، آواره وبی خانمان است همانگونه که پای متحرّک پرگارنیز سرگردان، آواره وبی خانمان است وجای ثابتی ندارد.
چندانکه برکنارچوپرگارمی شدم
دوران چونقطه ره به میانم نمی دهد

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۹/۰۹/۲۸
  • ۳۸۱ نمایش
  • رضا ساقی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی