حسب حالی ننوشتیّ و شد ایامی چند
جمعه, ۲۸ آذر ۱۳۹۹، ۰۳:۵۹ ق.ظ
حسب حالی ننوشتیّ و شد ایامی چند
مَحرمی کو که فرستم به تو پیغامی چند
بعضی ازشارحان محترم معتقدند "ننوشتیم" به جای "ننوشتی" درست است امّا بنظرنگارنده همان "ننوشتی" مناسب تراست چراکه شاعردر مصرع اوّل به مخاطب یا معشوق می فرماید: شرحی ازحال وروزخویش ننوشتی ودرمصرع دوّم می فرماید: من هم به محرمی دسترس ندارم تا به تونامه بنویسم. یعنی دراینصورت هست که موازنه وتعادل دریک بیت برقرارمی گردد توازن وتعادلی که موردپسندحافظ بوده و همیشه سعی کرده دراغلب بیت ها برقرارنماید.
ظاهراً پیش ازاین مخاطب این غزل باحافظ مکاتباتی داشته وازطریق نامه نگاری ازاحوالات یکدیگر مطّلع می شده اند لیکن بنابه دلایلی مدّتی سپری شده واین ارتباط قطع گردیده بوده که حافظ اقدام به سرودن این غزل نموده است.
حَسب حال: شرحی از حال وروز
معنی بیت: ای محبوب، مدّتیست که نامه ای از شرح حال خودننوشتی وماازاحوالات توبی خبریم. مانیزبه مَحرم قابل اعتمادی دسترسی نداریم تا به تونامه ای نوشته وارسال کنیم.....
احتمالاً مخاطب این غزل شاه شجاع جوانِ خوش سیمائیست که به واسطه ی جریانات سیاسی از شهرشیرازخارج یابه بیرون رانده شده است.
آن غالیه خط گرسوی مانامه نوشتی
گردون ورق هستی ما درننوشتی
ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید
هم مگرپیش نهدلطف شماگامی چند
معنی بیت: ما(عاشقان) توان وامکانِ آن رانداریم که به منزلگاهِ متعالی شما بیائیم ودرچنین شرایطی امکان دیدارمیسّر نخواهد شد مگراینکه شما تدبیری بیاندیشید وبه طرف عاشقان خویش قدم رنجه فرمائیدتادیدارمحقّق شود.
می خواستمکه میرمش اندرقدم چوشمع
اوخودگذربه ماچونسیم سحرنکرد
چون مِی ازخُم به سبورفت وگل افکندنقاب
فرصت عیش نگه دار و بزن جامی چند
خُم: ظرف بزرگی که داخل آن کشمش یاخرما یا....می ریزند تا پس ازمدّتی معیّن تبدیل به باده گردد.
سبو: ظرف بزرگی که ابتدا باده ازخُم بدان منتقل شده وسپس به درون صُراحی(پارچ امروزی) ودر نهایت به قدح وپیاله ریخته می گردد وتوسط میخواران نوشیده می شود.
معنی بیت: زمانی که باده رسید وازخُم به داخل سبورفت وآنگاه که بهاران فرارسید وگل پرده ی حجاب بردرید وشکوفاشد تونیزدَم راغنیمت بشمار قدرفرصتِ عیش وعشرت رابدان وچند پیاله ای باده بنوش ووقت را باشادی وشادخواری بگذران.
خوشترزعیش وصحبت باغ وبهارچیست؟
ساقی کجاست گوسبب انتظارچیست؟
قندِ آمیخته با گل نه علاج دل ماست
بوسهای چند برآمیز به دشنامی چند
قندآمیخته باگل: درقدیم وحتّا امروزه نیزدر بسیاری ازشهرها، ازمخلوط گل محمدی وقند نوعی مربّا بنام "گل قند" درست می کردند که بسیارمفرّح ومقوّی بوده وبه عنوان دارونیز استفاده می شد. بدینصورت که قندراپودر کرده وباگل محمدی درآمیخته ومدّتی درمقابل آفتاب می گذاشتند تا کاملاً پخته شده وقابل استفاده گردد.اشاره به همین مطلب است.
معنی بیت: (خطاب به محبوب، گرچه ماعاشقان بیماروضعیف وناتوان هستیم) لیکن برای مداوای ماگل قند کارسازنیست اگرمی خواهی مارا مداوا کنی لطف کن به جای "گل قند" بوسه ای رابا چند کلامی حتّا دشنام بیامیز وبه ما اعطا کن که برای ماشفابخش است وهزاران بارگواراتر ازشربت قند وگلاب می باشد.
کنون که چشمه ی لعل اَت چوقندنوشین است
سخن بگوی وزطوطی شکردریغ مَدار
زاهداز کوچه ی رندان به سلامت بگذر
تا خرابت نکند صحبت بدنامی چند
"زاهد" درنظرگاه حافظ،کسیست که ظاهراً پرهیزگار وپاکدامن است لیکن باطنی آلوده وگناهکار دارد ودایم درکاردیگران فضولی می کند به مال ومنال دنیا شدیداً مشتاق است ودرپی بدست آوردن مقام وموقعیّت اجتماعیست.
"رند" نیز درفرهنگ حافظانه کسیست که برعکس زاهدان،ظاهری گناهکار ولااُبالی دارد، بدنام است امّا ازوابستگی به هردو جهان آزادشده ودارای صفای باطن ومرام ومعرفت ومردانگیست وبه هیچ چیزجزعشق ومحبّت وانسانیّت تعلّق خاطرندارد.
معنی بیت: ای زاهد مراقب باش! ازمحلّه ی رندان عبورمکن ،پای درکفش رندان مکن، فضولی درکار این آزادگان سرانجام خوشی برای تو نخواهد داشت. هرکس که بااین فرهیختگان وفرزانگان دربیافتد به خاک حقارت وپستی فرو می افتد. ای زاهد احتیاط پیشه کن مبادا همصحبتی با رندان سبب بدنامی شما گردد!
چومهمان خراباتی به عزّت باش بارندان
که دردسرکشی جاناگرت مستی خُمارآرد
عیب می جمله چو گفتی هنرش نیز بگو
نفی حکمت مکن ازبهر دل عامی چند
معنی بیت:ای زاهد، به منظورفریب مردم عادی وکسب رضایت خاطر ساده دلان، معایب ومضرّات باده نوشی را برشمردی وباده وباده نوشان راتخریب کردی! انصاف داشته باش وقتی معایب چیزی رامی شماری محاسن آن رانیز بشمار. درشرح حکمتِ شرابخواری، منصفانه هم معایب رابشمار هم محاسن را.
زباده هیچ اَت اگرنیست این نه بس که تورا
دَمی زوسوسه ی عقل بی خبردارد؟
ای گدایان خرابات خدا یار شماست
چشم اِنعام مدارید ز اَنعامی چند
گدایان خرابات: فقیران وتهیدستان ازنظرمال ومنال دنیا، گدایان خرابات نیازمندان درگاه مشقوق اَزلی هستند،کنایه ازرندان
اِنعام:نعمت دادن، کرم ورزیدن
اَنعام:چهار پایان، کنایه ازکسانی که ظاهرانسانی دارند وباطن حیوانی
چشم اِنعام مدارید: چشمداشت وتوقّعی نداشته باشید به امیداینکه توانگران به ظاهرانسان به شماصله وخلعتی ببخشند وانعام دهند.
معنی بیت: ای رندان و خراباتیان، به تبلیغات دروغین زاهد هیچ توجّهی نکنید که خداوند ازباطن همه خبردارهست ودوستدار شما رندان و وارستگان می باشد بنابراین ناامیدمباشید وچشم امیدتان تنهابه سوی خداوند باشد. چشم ِتوقّع ِ پاداش گرفتن از توانگرانِ انسان نما رافرو ببندید مبادا به طمع گرفتن صله وهدیه، چشم امید بسوی توانگران ودنیاداران ِ حیوان صفت بازکنید.
بردراَربابِ بی مروّت دنیا
چندنشینی که خواجه کی بدرآید؟
پیرمیخانه چه خوش گفت به دُردی کش خویش
که مگو حال دلِ سوخته با خامی چند
پیرمیخانه: کنایه ازپیرباده فروش ِفرزانه ایست که اغلب درمقام راهنما وراهبر رندان وسالکانِ طریق رندیست ونکات آموزنده وعبرت انگیزی به آنها گوشزد می کند.
خام: نادان وناآزموده
معنی بیت: پیرباده فروش به رندِ دُرد نوش خویش چقدرزیبا ونغزگوشزدنمود که : هرگزسفره ی دل خود را درپیش هرنادان وناآزموده بازمکن وآنها راازاسرارخویش آگاه مکن.
خامان ره نرفته چه دانند ذوق عشق
دریادلی بجوی دلیری سرآمدی
حافظ از شوق رُخ مِهر فروغ تو بسوخت
کامگارا نظری کن سوی ناکامی چند
کامگار: کامیاب ، به کام دل رسیده
معنی بیت: حافظ ازآتش شوقِ دیدارآفتابِ رخسار توسوخت. ای کامران ،به شکرآنکه به کام دل رسیده ای عنایتی به عاشقان ناکام خود کن تاآنهانیزکامیاب گردند.
گفتم کی اَم دهان ولبت کامران کنند
گفتابه چشم،هرچه توگویی چنان کنند!
- ۹۹/۰۹/۲۸
- ۳۸۴ نمایش