http:google-site-verification: google44dbf53098ef50a8.html google-site-verification: google44dbf53098ef50a8.html google-site-verification: google44dbf53098ef50a8.html

حافظانه

شرح غزلیات حافظ

حافظانه

شرح غزلیات حافظ

برداشتهای شخصی من از غــزلهای پیامبر عشق و ادب حضــرت حافـظ

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۴ مرداد ۰۴، ۲۳:۵۵ - نیک
    درود

خرّم آن روزکزین منزل ویران بروم

جمعه, ۲۸ آذر ۱۳۹۹، ۰۳:۵۱ ق.ظ



خرّم آن روزکزین منزل ویران بروم

راحتِ جان طلبم وازپی جانان بروم

به استناد بیت سوّم ، بنظرمی رسد که این غزل زیبا درزمانی که حافظ درشهریزد مشغول تحمّل کیفرتبعید بوده سروده شده است. حافظ گرچه به لحاظ داشتن طبع لطیف ودلی نازکترونرم ترازبرگ گل، درزمان تبعید رنج ومشقّات فراوانی متحمّل شد لیکن به برکت همین درمضیقه قرارگرفتن ودچارغم واندوه دوری ازیار ودیارشدن بود که طبع گهربار اوبرانگیخت وغزلیّات ناب وآبدار عاشقانه ی فراوانی خَلق گردید. 
عاشقانه هایی که مخاطبِ اغلب آنها مانندِ همین غزل کسی نیست جزشاه شجاع خوش وقد وقامت و محبوب دل رندِ شیراز.
باید درنظرداشت که  حضرت حافظ  این آئینه ی انسان و شاعرتضادها،به رغم اینکه پرورش یافته ی مکتب قرآن بوده، به سبب داشتن نگرش منحصربفردوعصیانگرانه، درعصر خود و درهمه ی اعصار ودوران، همواره ازسوی علاقمندان ومنتقدان، همزمان هم متهم به کفرورزی وتکفیرشده هم ازاوبه عنوان لسان الغیب وتفسیرکننده ی قرآن یادشده است!! 
آنهایی که کفرورزی حافظ وشورش اوبرعلیه دین وشریعت رابااستنادبه دیوان اوپذیرفته اند ، براین باورند که حافظ پس ازاینکه ازسوی متشرّعین متعصّب، به اتهام خروج ازشریغعت، شرابخواری وتشویق به عیش وعشرت، تشویش اذهان عمومی و....... تکفیر وتهدیدبه قتل وتبعید شد به پیشنهاد دوستان صمیمی خود، این بیت:
زحافظان جهان کس چوبنده جمع نکرد
لطایف حَکمی بانکات قرآنی
وچندبیت دیگری ازاین دست را، نوشته وبه آخربعضی از غزل ها اضافه نمود تاخودراازاتهامات ارتدادو کفرگویی تبرئه کرده  وازمجازات شدن به دست متشرّعین نجات یابدوظاهراً بااستنادبه همین ابیات، وبامساعدت هم پیاله ویارقدیمی خود شاه شجاع، تاحدودی موفق نیزشد و درنهایت حکم قتل اوبایک درجه تخفیف ، به تبعید (شهریزد) تبدیل گردید.
به شکر تهمت تکفیر کزمیان برخاست
بکوش کزگل ومُل دادعیش بستانی

لیکن گویا حافظ دست بردار نبوده و دوباره درهمان شهریزد ، پای اصرار برعقایدخویش محکمتر ازقبل فشرده ومی فرماید:
معنی بیت: ای خوشا آن روزی که ازاین منزل ویران (یزد) به سوی دیاریارخویش بروم ودرشهر خویش (شیراز) درکنارمحبوب، آسایش جان وراحتی روح بدست بیاورم.
زین سفرگربه سلامت به وطن بازروم
نذرکردم که هم ازراه به میخانه روم

 
گرچه دانم که به جایی نبردراه غریب

من به بوی سرآن زلف پریشان بروم

"به بوی" ایهام دارد:۱- به امیدِ ۲- به بوی ۳َ- به هوای هرسه معنی مدّ نظربوده است‌.
معنی بیت: اگرچه می دانم که غریب دوراز یارو دیاربه تنهایی نمی تواند به منزل آسایش دسترسی پیداکند امّا من به امیدِ یا به هوای آن گیسوان پریشان محبوب به راه می افتم وانتظار دارم که  به سلامتی به سرمنزل مقصود می رسم.
گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد
گفتا اگربدانی هم اوت رهبرآید


دلم ازوحشتِ زندان سکندربگرفت

رَخت بربندم وتامُلک سلیمان بروم

زندان سکندر : "زندان اسکندر" دراین غزل کنایه از شهریزد است بدان سبب که حافظ رنج واندوه فراوانی دیده کلّ شهر رازندان سکندرنامیده است.  زندان سکندر یا همان مدرسه ی ضیائیه بنای تاریخی مهمی درشهریزداست‌. در مورد این بنا  روایت‌هایی مطرح می‌باشد که قدمت ساخت آن را به زمان حمله اسکندر مقدونی به ایران نسبت می‌دهد گویند که از این بنا به عنوان زندان استفاده می‌گردیده لیکن بعدها تغییر کاربری داده و به عنوان مدرسه ضیائیه مورد استفاده قرار گرفته‌است.
مُلک سلیمان : کشور سلیمان، لقب شهر شیراز. شیراز این شهر باستانی، در طی گذشت ایام به القاب گوناگونی شهرت داشته که از آن جمله: دارالملک، دارالعلم، ملک سلیمان را می توان نام برد. اما شاید مشهورترین و قدیمی ترین لقب شیراز همین ملک سلیمان است و بدین خاطر بر بسیاری از بناهای قدیمی شهر همچون عمارات باغ نظر، سردر بازار مشیر،نارنجستان قوام و... تصویرهایی از حضرت سلیمان نقش شده است که معمولا وی را بر تختی نشسته و در وسط مجلس نشان می‌دهد عده‌ای از وزرا و تعدادی از دیوها گوش به فرمان او در اطرفش ایستاده‌اند و تعدادی از حیوانات وحشی و اهلی نیز در بین گلها و درختان و بدور حضرت سلیمان ترسیم شده اند.
معنی بیت: دلم ازخوف وحشتِ شهریزد سخت ملول وگرفته هست بهترآن است که باروبُنه ی خویش بربندم وتاشهرشیراز،مُلک دلگشای سلیمان وشهرگل وبلبل بروم.
همی‌رویم به شیراز با عنایت بخت
زهی رفیق که بختم به همرهی آورد


چون صبا با تن بیمارودل بی‌طاقت

به هواداری آن سرو خرامان بروم

باد صبا معمولاً دراشعارعاشقانه، به سستی وتنلی وبیماری شهرت دارد ازهمین رو حافظِ عاشق نیزکه در فراق یاردچاربیماری وبیقراری شده، طرز رفتن خودرابه طرزرفتن بادصبا مانندکرده است. بادصبایی که به سرمنزل معشوق دسترسی دارد وهوادار وهواخواه اوست هوای کوی اورانیزباخود دارد.
معنی بیت: همانند بادصبا باجسمی ناتوان و جانی بیقرار، به هواخواهی وهواداری آن معشوق می روم.
دل ضعیفم ازآن می‌کشدبه طرفِ چمن
که جان زمرگ به بیماری صبا ببرد


دررهِ اوچو قلم گربه سرم بایدرفت

با دل زخم کش ودیده گریان بروم


به سر رفتن: بااشتیاق فراوان رفتن، اشاره به باسررفتن قلم روی کاغذهست.
دل زخم کش: دلی که با خود زخمی همراه دارد. اشاره به شکافِ سرقلم نیزهست. ضمن آنکه دیده ی گریان نیزبه تراوش مرکّب ازنوک قلم اشاره دارد.
شاعر درحقیقت ازآن روی دلش زخمیست که احتمالاً انتظارداشت شاه شجاع بااستفاده ازقدرت پادشاهی، متشرعیّن متعصّب راآرام نموده ومانع ازاجرای حکم تبعید گردد اما ازآنجاکه شاه شجاع خودنیز درمعرض اتهام شرابخواری وکفرورزی بود نتوانست بیش ازاین مساعدت بعمل آورد به همین سبب دل نازک شاعر شکسته وزخمی شده است. 
معنی بیت: در راهِ معشوق همانندِ قلم به سرمی روم با دلی که زخم عشق به همراه دارد بااشتیاق فراوان وچشم گریان  می روم.
سیاه نامه‌تر از خود کسی نمی‌بینم
چگونه چون قلمم دوددل به سر نرود؟


نذرکردم گرازاین غم به درآیم روزی

تا درمیکده شادان وغزل خوان بروم

نذر : خودرامتعهّدنمودن به انجام کاری درقبال محققّ شدن آرزویی 
چنانکه شاهدهستیم مجازات تبعید نه تنها باعث انفعال وتغییر درنگرش حافظ نشده بلکه عزم اوجزم ترشده تا دربازگشت به وطن( شیراز) پرشورتر وپرانرژی ترازقبل به مبارزه ی خود باتحجّروتعصب خشکه مغزان دلواپس ادامه دهد وهرگز ازیافته هاوباورهای خود دست نکشد. 
معنی بیت: اگریک روزی ازاین غم غربت ودوری ازیارودیارخویش فارغ گردم وبه شیرازبازگردم نذر کرده ام که تا درب میکده غزلخوان وپایکوبان وشادمان بروم ودوباره به عیش وعشرت وخوشباشی به پردازم. 
تابگویم که چه کشفم شدازاین سیروسلوک
به درصومعه شادان وغزلخوان بروم


به هواداری او ذرّه صفت رقص کنان

تالب چشمه ی خورشیددرخشان بروم

ذرّه صفت: همانند ذرّه ی ناچیز که عزم جزم می کندتاخود راازخاک برافلاک کشاند. اگرازدریچه ای به درون اتاق تاریک نگاه کنیم مشاهده می کنیم که درمسیرنورخورشید ذرّه های گرد وغبار معلّق زنان بی وقفه درتلاش هستند که خودرا به چشمه ی خورشید( منبع نور) برسانند . حافظ خوش ذوق ،بادستآویز قراردادن این نکته، مضمونی زیبا خَلق کرده و خودراهمانند آن ذرّه ای می بیند که درتاریکی وظلمتِ شهریزد، از روزنه ی باریک امید به سوی دوست وروشنایی چرخ زنان درحرکت است.
به هواداری او : به هواخواهی او، به طرفداری او
چشمه ی خورشید: سرمنزل مقصود، بارگاه دوست
معنی بیت: درادامه ی بیت قبلی، به هواخواهی او باشوق واشتیاق وافر همانند ذرّه ای بی مقدار امّا باهمّت ،چرخ زنان تاسرمنزل مقصود وتا آستانه ی بارگاهِ دوست خواهم رفت.
کمتر از ذره نه‌ای پست مشو مهر به ورز
تا به خلوتگه خورشید رسی چرخ زنان


 تازیان راغم احوال گران باران نیست

پارسایان مددی تا خوش و آسان بروم

"تازیان" : تازنده ها، ایرانیان از آن رو که اعراب باتاخت وتازبه ایران واردشده بودند به اعراب، تازیان می گفتند‌. تازیان کنایه ازاعراب وپارسایان به قرینه ی آن کنایه ازپارسیان یا ایرانیان (زردشتیان) است. اعراب اززمان ظهوراسلام درایران، دراغلب شهرهای ایران ازجمله یزد اقامت گزیده بودند. ظاهراً این اعراب، تحت تاثیر فتوحاتی که داشتند بعضاً خودرا قوم برتر می شمرده وبه اصطلاح مست کِبروغرورفتوحات خویش بودند. ایرانیان به ویژه آنهاکه برعقاید نیاکان خویش پایبندمانده بودند (زرتشتیان) اغلب ازاینکه مجوس وآتش پرست خوانده می شدند ملول بوده و دل خوشی ازاعراب نداشتند اشاره به این موضوع است.
گرانباران: گرفتاران، آنها که مثل خود حافظ غم غریبی واندوه فراق یار بر دوش دل داشتند.
معنی بیت: اعراب نسبت به ما گرفتاران درغم واندوه، کم لطف وبی توجّه هستند. آنها حال وروزمرادرک نمی کنند انتظاری ازآنها نیست ای کاش پارسیان که درک بهتری ازوضعیّت من دارندپیشقدم شده وراه رفتن به شیراز راهموارمی کردند تابه آسانی وبدون دردسربه شهرو دیارخود بروم.
به ظاهرحافظ نیزازاین خودشیفتگی اعراب دلگیر ومیل باطنی اوبراین بوده که تحت هیچ شرایطی ازتازیان که باعشق ودلدادگی نیز بیگانه بودند کمک ومساعدت دریافت نکند. اوترجیح می داده که اگرقرارباشد کسی اورایاوری کند آن کس ایرانی باشد نه تازی.
آشنایان ره عشق گرم خون بخورند
ناکسم گربه شکایت سوی بیگانه روم


 وَرچوحافظ زبیابان نَبرم ره بیرون

همره کوکبه ی آصفِ  دوران بروم

کوکبه : همراهان ،کسانی که دریک کاروان همسفر بودند. همراهان شاه وامیر ووزیر
آصف دوران : وزیروقت (احتمالاً تورانشاه)  وزیرباکفایت شاه شجاه که نسبت به حافظ ارادت خاصّی داشته ومعمولاً بین او وشاه شجاع میانجیگری می نموده است. حافظ به زیبایی ولطافت به این موضوع اشاره کرده ومی فرماید: 
معنی بیت:  و چنانچه  همانند حافظ راه به جایی نبرم   ونتوانسته باشم  از این بیابان (شهریزد) راهِ نجاتی به بیرون پیداکنم بازغمی نیست وباوجود وزیر وقت(تورانشاه) روزنه ی امیدی برای من وجوددارد ومی توانم همراه کاروانِ او(بالطف ومساعدت ومیانجیگیریهای او) خودرا به شیرازبرسانم وبه محبوب(شاه شجاع) دسترسی پیداکنم.
امّا دراین بیت پایانی نکته ی باریکترازمویی نیزنهفته که حیف است بدون دریافت آن سخن راکوتاه کرده وبه پایان ببریم. 
باتوجّه به اینکه درمعنای کوکبه، "ستاره" نیزآمده است با نظرداشت این معنی وقرارگرفتن آن درکنار واژگانِ بیابان وراه درمصرع اوّل، مطلب ظریفی به ذهن مخاطبینی که ازرسم ورسوم حرکت کاروانها درآن روزگاران آگاهی دارند متبادرمی گردد وبرداشت دیگری راازاین بیت رقم می زند. 
درقدیم کاروانیان یامسافرانی که ناگزیربه پیمودن بیابانهای وسیع وخطرناک در تاریکی شب می شدند راه درستِ مسیرخودرا تنهابا آگاهی ازطرزقرارگرفتن ستارگان تشخیص می دادند وآنهاکه ازاین دانش بی بهره بودند از ماموران دولتی که برای همین منظور وکمک به گمگشتگانِ دربیابان آموزش دیده بودنداستمداد وکمک می طلبیدند تا باهدایت آنهابسلامتی به مقصدبرسند. حافظ به مددِ نبوغ منحصربفردی که داشته این مطلب رادستمایه ی خویش قرارداده ومضمونی زیبا ونغزآفریده است. یعنی دراین برداشت، شهریزد به واسطه ی رنج ومشقّتی که برای   حافظِ غریب ودورازیارودیار داشته به مانندِ بیابان تاریکست که برای برون رفت ازآن ظلمت، نیازبه تابش وفروغ ستاره ایست که راه رابر او بنماید تاگمراه نگردد. بنابراین کاروانِ همراهانِ تورانشاه درنقش همان ستاره ی راهنما ویاهمان ماموران آموزش دیده ی دولتیست که بامهارتی که دارند راه درست رابه خوبی می شناسند ومی توانندحافظِ غریبِ فرومانده درظلمتِ بیابان راراهنمایی و به سرمنزل مقصود رهنمون سازند.
در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود
ازگوشه‌ای برون آی ای کوکب هدایت

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۹/۰۹/۲۸
  • ۹۰۵ نمایش
  • رضا ساقی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی