حافظانه

شرح غزلیات حافظ

حافظانه

شرح غزلیات حافظ

برداشتهای شخصی من از غــزلهای پیامبر عشق و ادب حضــرت حافـظ

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات

هزار دشمنم اَر می کنند قـصدِ هلاک

شنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۹، ۰۳:۳۴ ب.ظ

      



      هزاردشمنم اَرمی کنندقصدِ هلاک 

گرَم تودوستی ازدشمنان ندارم باک


هزار: نشانه ی کثرت است.
اگرهزاران دشمن قصدِ ازبین بُردن مراداشته باشند هیچ بیم وباکی ندارم به شرطی که تودوست ویاورم باشی. آری اگرپیونددوستی برپایه ی عشق راستین وازصمیم دل وجان باشد تردیدی نیست که آدمی به اتّکای دوست ، ازهزاران نفردشمن نهراسد.........


چراکه دراینصورت پشتوانه ی اونه قدرت جسمانی ومادّی بلکه عشقی به عظمت کوههای سربه فلک کشیده می شود وفرد به قدرت  خارق العاده ی کیهانی متّصل می شود.
همانطور که بارها وبارها به تجربه مشاهده شده که مادری ازلحاظ جسمانی کاملاً ضعیف وناتوان وشایدبسیارترسو، درشرایطِ خاص، تبدیل به بی باک ترین فرد روی زمین شده وفرزندش را ازدهان حیوانات درنده شجاعانه بیرون می کشد! اودقیقاً به اتّکای عشق پاکِ مادریست که ناگهان صاحبِ چنین نیروی شگفت انگیز وعظیم می شود. بنابراین حضرت حافظ غُلوّنکرده وپرده ازحقیقتی بزرگ برداشته است.عشق که پاک وبی غَلّ وغَش باشد فرقی نمی کند زمینی یاآسمانی، چون هردو به منبع لایزالِ عشق متّصل بوده و ناممکن هاراممکن می کنند.
دوست گویارشو وهردوجهان دشمن باش
بخت گوپشت مکن روی زمین لشکر باش


مــرا امــیــدِ وصــال تــو زنــده مـی دارد

وگرنـه هر دَمَـم از هجر تـوست بیـم ِهلاک


من تنها به امیدِ رسیدن به تو زنده هستم وگرنه هرلحظه بیم نابودی ومرگِ من متصوّراست. اگرامید به وصلتِ تونبود زنده نبودم که بی تووبی فروغ رُخسارتو جهان اصلاً جای خوبی نیست!
مرابه کارجهان هیچ التفات نبود
رُخ تودرنظرم اینچنین خوشش آراست


نفس نفـس اگر  از باد نشنـوم  بویـت

زمان زمان چو گل از غم کنم گریبان چاک


"نفس نفس": هرلحظه هردَم
منظوراز"باد" همان نسیم صباست که پیامرسان عاشق ومعشوق است ازسمتِ منزلگاهِ معشوق می وزد وبوی عطردل انگیزش رابه مشام عاشق می رساند. 
معنی بیت: 
اگردَم به دم ازنسیم صبا شمیم ِ جانپرور تو را نشنوم درهرلحظه همانندِ گل ازغم وغصّه جامه وگریبان خویش راپاره می کنم.
دوش بادازسرکویش به گلستان بگذشت
ای گل این چاکِ گریبان توبی چیزی نیست


رود به خواب دو چشم ازخیال تـو؟هیـهات ! 

بـود  صـبـور دل اندر فـراقِ تــو ؟ حـاشـاک ! 


هیهات : امکان ندارد
حاشاک: شدنی نیست 
معنی بیت:
ازخیال عشق توامکان ندارد چشمهای من به خواب برود هرگز! 
دلِ بیقرار من درهجران طاقت سوز تولحظه ای آرامش یابد؟ میسّرنیست.!
قراروخواب وصبوری طمع مدارای دوست
قرارچیست صبوری کدام خواب کجاست؟


اگر تو زخم زنی بـه که دیگری مَـرهم 

وگر تـو زَهـر دهـی بـه کـه دیـگری تـریـاک


"تریاک": مَرهم،تسکین بخش
معنی بیت:
اگرتو برجان ودل من پی درپی زخم بزنی  ودردهایم را فزونی بخشی برای من بهتراست ازاینکه دیگری برزخم های من مَرهم بنهد وآن هارامداواکند ودردهایم راتسکین ببخشد.  
زهر وسَم گرفتن ازدست ِتو گواراتر وتسکین بخش تر ازداروهائیست که ازدستِ دیگران بگیرم. 
دوستی حافظ حقیقتاً تماشائیست.
به تیغ اَم گرکُشدستش نگیرم
وگرتیرم زندمنّت پذیرم
 

 بـِضـَربِ سَـیـفِـکَ  قـَتلی حـَیـٰاتـُنـٰـاابـداً 

لاَنَّ روحـیَ  قـَـدْ طـٰـابَ اَنْ یَـکـُونَ فـِــدٰاکَ 

 
کشته‌شدن با ضربه‌ های شمشیرتـوبرای من زندگانی جاویـدان است ، به این دلیل که روح وروان من شاد ومنزّه می‌شود اگر فدای تـو گردم . 
به شمشیرم زدوباکس نگفتم
که رازدوست ازدشمن نهان بِه

    
عِنـان مـپـیـچ که گر  می‌زنی به شمشیرم

سپـر کنم سـر و دستـت نـدارم از فتـراک


عنان : افسارو لگام مرکب
فتراک : ترک بند یا تسمه‌ای که در عقب یا جلو زین بسته می‌شود برای حمل شکار یا بستن اسب یـدک 
عنان مپیچ: روی برنگردان
معنی بیت:
آن هنگام که قصد می کنی برسرمن شمشیرفرودآری تردیدمکن وروی برنگردان من مشتاقم شمشیرتوبرسرمن فرودآید.  من سرخودرا سپر می کنم ودست ازترک  بندِ مرکب اَت برنمی دارم. من داوطلبانه به دنبالِ مرکب دوان دوان می آیم تا تومراشکارکنی‌
جاناکدام سنگدل بی کفایت است
کوپیش زخم تیغ توجان راسپرنکرد؟


تـو را چنـان کـه تـوئـی هر نـظــر کجا بـیند 

بـه قـدر دانـش خـود هر کـسی کـنـد ادراک


معنی بیت:
زیبائی های تورا هیچ کس همانندِ من نمی تواند بصورتِ کامل ببیندهرکسی به قدر دانش وفهم خود اززیبائیها وحُسن تودریافت می کند.
دررهِ عشق نشدکس به یقین محرم راز
هرکسی برحَسَبِ فکرگمانی دارد 


بـه چشم خلق عزیـز جهان شـود حافـظ 

که بر در تو نهد روی مـسکنـت بـر خاک


مسکنت : فقر و درویشی ، نـیـازمندی
معنی بیت : اگرحافظ  بردرگاهِ تـو روی نیاز ‌بساید وتنهاتسلیم بوده باشدسعادتی نصیبش می شود. در چشم مردم جهان عزیز ومحترم می‌شود. دراین غزل چنانکه مشاهده شد حافظ عشق زمینی وآسمانی رادرهم آمیخته تا به جویندگانِ حقیقت اطمینان خاطردهد که عشق های زمینی اگر صادقانه ومخلصانه وحافظانه باشد بی تردید پلی خواهدشد جهت اتصّال به عشق آسمانی.
 تامراعشق توتعلیم سخن گفتن کرد
خلق راوردِ زبان مدحت وتحسین من است.

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۹/۰۹/۲۲
  • ۳۶۶ نمایش
  • رضا ساقی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی