خیال روی تودرهرطریق همره ماست
پنجشنبه, ۲۷ آذر ۱۳۹۹، ۰۴:۳۴ ب.ظ
خیال روی تودرهرطریق همره ماست
نسیم ِموی توپیوند ِجان ِآگهِ ماست
باتوجّه به عبارات لطیف وعاشقانه ای که دراین غزل زیباوجود داردبنظرمیرسدکه مخاطب سخن کسی جز شاه شجاعِ زیباروی وخوش قدوقامت نیست،کسی که باجذابیّت ها وجمال دلربای خویش دل ازحافظِ عاشق پیشه ربوده واغلب غزلیّات عاشقانه ی او رابه خوداختصاص داده است.
چنین می نماید که این غزل نیز هماننداغلب غزلهای عاشقانه درزمانی سروده شده که حافظ درحال گذراندن کیفر تبعید دریزد بسرمی برده است.........
خیال: تصویر، اندیشه وگمان
طریق:راه،مسیر،روش، رسم، مسلک ومذهب
"نسیم موی معشوق" کنایه ازتکانه ها ولرزه هاییست که جادو وجاذبه ی گیسوی یار برجان عاشق فرودمی آورد واورا بیقرارتر و شیداترمی سازد. ضمن آنکه درنظرگاهِ حافظِ عاشق پیشه، این لرزش وبیقراری سبب تزلزل وفروریختگی نیست بلکه عاملی برای اتصّال و استحکام بنای عشق وهمبستگی میان عاشق و معشوق است
پیوند: اتصال، همبستگی وپیوستگی
جانِ آگه: جان آگاه،جانی که به مددچراغ عشق به روشنایی وبیداری رسیده است
معنی بیت: درهرراه وروش ودرهرشرایط زمانی ومکانی که بوده باشیم تصویرزیبای رخسارتو همراه ماودربرابرچشمان ماست. جاذبه وجادوی گیسوان تو همچون نسیم زندگانی به دل بیدار وجان آگاه ماپیوندخورده واین همبستگی بی وقفه ،مداوم وپیوسته است.
مدامم مست می دارد نسیم جعدگیسویت
خرابم می کندهردم فریب چشم جادویت
به رغم مدّعیانی که مَنع ِعشق کنند
جمالِ چهره ی تو حجّت موجّهِ ماست
به رغم ِ :برخلافِ
مدّعیان"دراینجا همان متشرّعین ِ متعصّب ِ آن روزگاران هستند که عشق رابشدّت نفی کرده و عشقبازی راگناه وناشایست می دانستند.
جمال: نیکورخسار، حُسن صورت،خوشگلی
حجّت: دلیل،سند ومدرک
موجّه: پذیرفتنی وبا اعتبار
معنی بیت:
برخلاف نظر وخواسته ی آنهاکه عشق رانفی کرده وما را از عشقبازی منع می کنند(ماعشق راسرلوحه ی امورات خویش قرارداده وهمچنان بدون توجّه به میل واراده ی آنهابر سر پیمان خویش هستیم)زیبایی رخسار وجاذبه ی جمال تو، برهانی روشن وبااعتبار برای عشقبازی ماست زیبایی ِصورت تو، درست بودن ِ شیدایی وشیفتگی مارابه روشنی اثبات می کند.
جهانیان همه گرمنع من کنندازعشق
من آن کنم که خداوندگار می فرماید
ببین که سیب زنخدان تو چه میگوید
هزار یوسف مصری فتاده درچَه ماست
سیب زنخدان: چانه وفرورفتگی زیرچانه را گویند. چانه به سیب و فرورفتگی زیرچانه به چاه تشبیه شده است.
معنی بیت: خطاب به معشوق می فرماید:(ملامت ما عاشقان رامکن که چرااینگونه دلباخته ی توهستیم) به سیب زنخدان خود بنگر وببین که چه می گوید؟ به زبانحال میگوید: هزاران یوسف مصری که خود دارای زیبایی صورت وجمال هستنددر چاه ما گرفتارشده اند.
کُشته ی چاه زنخدان تواَم کزهرطرف
صدهزارش گردن اندرزیرطوق غبغب است
اگر به زلف دراز تو دست ما نرسد
گناه بخت پریشان ودست کوته ماست
یکی دیگرازدلایلی که حدس وگمان ِ مخاطب بودن شاه شجاع رابه یقین نزدیکتر می سازد همین بیت وبیت مطلع غزل است که گیسوان مخاطب اشاره شده است. گویند شاه شجاع زلف بلند وآراسته ودلکشی داشته وحافظ دربیشتر غزلیاتی که ازوی نامبرده به جاذبه وجادوی گیسوی اونیز اشاره کرده است."
"دسترسی به زلف یار "استعاره ازرسیدن به وصال است.
معنی بیت: ای محبوب وای معشوق من، چنانچه می بینی دست من به گیسوان بلند تو نمی رسد(ومن ازوصال تو محروم هستم)بی شک تقصیر از جانب ِ بختِ شوریده و بی سرومامان ِ من و دستان کوتاه من است(ازجانب توهیچ کم لطفی صورت نگرفته ونمی گیردهرچه هست ازکوتاهی دستان وبدیِ اقبال ماست.)
هرچه هست ازقامت ناسازوبی اندام ماست
ورنه تشریف توبربالای کس کوتاه نیست
به حاجب ِ در خلوتسرای خاص بگو
فلان زگوشهنشینان خاکِ درگهِ ماست
حاجب: بازدارنده، دربان وپرده دار
خلوت سرا: اندرونی، حریم خصوصی وخلوتگاه
معنی بیت: ای محبوب، مرابه نگاهبان و پردهدار خلوتگاه مخصوص خویش معرفی کن وبگو که فلانی از مخلصان و ارادتمندان ما وگوشه نشین خاک درگاه ماست(با اوبدرفتاری نکنید)
دو بیت پایانی درادامه ی مصرع دوم این بیت، از زبان معشوق بیان شده است.به بیانی دیگر حافظ از معشوق میخواهد که این مطالب را به حاجب خویش بگوید:
بصورت ازنظرمااگرچه محجوب است
همیشه در نظر خاطر مرفّه ماست
معنی بیت: (به حاجب بگو:) حافظ اگرچه به ظاهر غایب است ودرنزدماحضورنداردلیکن اوهمیشه درخاطرآسوده ی ماجای ویژه ای دارد. (حافظ دراینجا رندانه سخن می گوید وبارندی خودرا درخاطرمرفّه معشوق جای داده واورادربرابر عملِ انجام گرفته قرارمی دهد! آن نوع رندی که تنهادر انحصارمطلق حافظ بوده وکمترشاعری ازعهده ی انجام آن به این شیوه برآمده است.)
می کندحافظ دعایی بشنوآمینی بگو
روزیِ مابادلعل شکّرافشان شما
اگر به سالی حافظ دری زند بگشای
که سالهاست مشتاق روی چون مهِ ماست
اگربه سالی: اگربعدازسالها، هرموقعی
معنی بیت: درادامه ی سخن (حافظ بازرندانه ازمعشوق می خواهدبه حاجب بگوید:)
چنانچه هرموقعی حافظ بعداز سالها به درگاه مامراجعه ودق الباب کند در بگشای که او سالیان سال است که عاشق وشیدای رخسارهمچون ماه ماست.
به جان مشتاق روی توست حافظ
تورا درحال مشتاقان نظرباد
- ۹۹/۰۹/۲۷
- ۱۳۵ نمایش