ز دلبرم که رساند نوازش قلمی
چهارشنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۹، ۱۲:۰۳ ب.ظ



ز دلبرم که رساند نوازش قلمی
کجاست پیک صباگرهمیکندکرمی
نوازش قلمی : نامه ی ازروی لطف ومهربانی
پیک صبا: باد صبا رابط میان عاشق ومعشوق است که به پیک تشبیه شده است.
( باتوجه به فحوای کلام وبیت پایانی احتمالاً شاه شجاع ِ خوش قدوبالا محبوب دل حافظ مخاطب این غزل عاطفیست.)
معنی بیت: ازدلبرمن چه کسی نامه ی مهرآمیزی می آورد؟ کجاست باد صبا؟ اگر پیک صبا همیشه به ما لطف داشته وپیام معشوق را می آورد الان کجاست تاپیامی نامه ای برای من بیاورد؟
صبا کجاست که این جان خون گرفته چو گل
فدای نکهت گیسوی یار خواهم کرد
قیاس کردم و تدبیر عقل در ره عشق
چوشبنمی است که بربَحرمیکشدرقمی
درمذهب رندان عاقلانه زندگی کردن وبراساس منطق وعقل عمل کردن نه تنها هیچ لطفی نداردبلکه گناه محسوب می شود دراین نوع زندگانی (مطابق مصلحت گرایی ومنطق مطلق ) هیچ ذوق وهیجان وتجربه های بکر، جایگاهی ندارد وصاحبان این زندگی، معلوم نیست که اززنده بودن چه مفهومی درسردارند وازچه چیزی لذت می برند؟ چاشنی دیوانگی وغیرقابل پیش بینی بودن، اشتیاق برای ورودبه اقلیم ناشناختگی، حتی تجربه ی گناه وبسیاری ازاین نوع رفتارهاست که سبب رشد ونمو شده وآدمی رابرای دریافت حقیقت آماده می سازد. بنظرمی رسد حتی مردم عامی( غیر رندان) نیز لازمست که حداقل درمواقعی دیوانگی پیشه کرده وازپوسته ی امن مصلحت گرایی خارج شده وازوسوسه ی عقل درامان بمانند و زندگانی رااززوایای گوناگون بنگرند.
قیاس: مقایسه کردن چیزی باچیزی دیگر،ارزیابی وسنجش
تدبیر عقل: راهکارعقل،چاره اندیشی عقل
بَحر: دریا
رقمی: خطی، نوشته ای،نقاشی کشیدن، اثری
معنی بیت: مصلحت گرایی ،راهکاروچاره اندیشی عقل درمسایل عشق را موردسنجش وارزیابی قراردادم چنان بی تاثیرو ناکارآمدبودند که گویی قطره ی شبنمی بر روی دریا اثری بگذارد!
ای که از دفتر عقل آیت عشق آموزی
ترسم این نکته به تحقیق ندانی دانست
بیاکه خرقه ی من گرچه رَهن میکدههاست
ز مال وقف نبینی به نام من درمی
رهن: گرو
معنی بیت:
بااینکه من ازمنظرشریعت گناهکار وشرابخواره ام وخرقه ی من درقبال گرفتن شراب درگروِ میکده هاست (امّامن درقیاس بامتشرّعین ِریاکارکه اموال موقوفی راتصاحب کرده اندبه خودمی بالم ازاین جهت که) حتّی یک درم ویک پشیزناچیز نیزازاموال وقفی تصاحب نکرده ام بیا ودرمورد این ادّعای من تحقیق وبررسی کن وببین.
مناعت طبع وقناعت وراستی پندارودرستی کردار حافظ نیز همانند ابرازعشق به معشوق،منحصربفرد وستودنیست
گرچه گردآلود فقرم شرم بادازهمّتم
گربه آب چشمه ی خورشید دامن ترکنم
حدیثِ چون وچرا دردسردهدای دل
پیاله گیر و بیاسا ز عمر خویش دمی
حافظ پس ازرهایی ازتعلقات دینی ودنیوی درعالم آزادفکری به چنان دگرگونی عظیمی رسیده که دیگرنیازی به رفتن به مدرسه و مکتب ندارد نغمه های رباب(نغمه های موسیقی، رقص وسماع، صدای پرندگان، صدای دلنشین جوی آب و....) آموزه های زنده وروحبخشی رابه اوهدیه کرده اند ضرورتی ندارداوبرای شنیدن مباحثه های بیهوده ی درسی،به مدرسه ومکتب برود اوهمه جا درحال تجریه ودرس گرفتن و رشدونموّ است وهمه جای دنیا مدرسه ی اوشده است.
حدیثِ چون و چرا: درسی که باچون وچرا وجرّوبحث مطرح باشد، کنایه ازمباحثِ دروس دینی که با مباحثه وگفتگوطرح می شود.
معنی بیت:
مدرسه ودروس دینی دردِ سر تولید کرده ووقت عزیزوگرانقدررا تلف می کند بهتر آن است که به جای کتاب ودرس ومدرسه، پیاله ی شراب بدست گیری و لحظاتی فارغ از مشاجره ومباحثه، درآرامش وآسودگی خاطربیاسایی وضیافت عظیم زندگی را به جشن وسرور بنشینی.
بخواه دفتراشعاروراه صحراگیر
چه وقت مدرسه وبحثِ کشف کشّاف است؟
طبیبِ راه نشین دردِ عشق نشناسد
بروبه دست کن ای مرده دل مسیح دَمی
طبیب راه نشین: طبیبی که با دوره گردی به طبابت می پردازد. البته دراینجا "راه نشین" به جهت تحقیرطبیبِ مدّعی آمده است.
بروبه دست کن: بروپیدا کن وبه اودسترسی داشته باش
مرده دل: دل مرده، دراینجا کسی که ازدوری معشوق ملول وافسرده شده است.
مسیح دم: کسی که نفس ِ شفابخش و عیسوی داشته باشد کنایه ازمعشوق
معنی بیت: ای عاشق ملول وافسرده، درد تو از دوری معشوق است وطبیب دوره گرد قادربه علاج این درد نیست سعی کن به معشوق خویش دسترسی پیداکن که نفس معشوق برای عاشق ِدلمرده، همانندِ نفس حضرت عیسی برای مردگان است وروح وجان تازه می بخشد.
بارغمی که خاطرماخسته کرده بود
عیسی دمی خدابفرستاد وبرگرفت
دلم گرفت ز سالوس و طبل زیر گلیم
بِه آن که بر در میخانه بَرکشم عَلمی
سالوس: فریب دهنده وحیله گر
طبل زیرگلیم: کسی که موضوع برمَلاشده ای را پنهان سازی کند. کنایه از پوشیده کاری درحالی که همگان بر آن آگاهی یافته اند.
بَرکشم: برافرازم، بلند کنم
عَلَم: پرچم وبیرق
معنی بیت:
دلم از فریبکاری مکّاران وعملِ زشت پنهان کارانی که دیگران رانادان می شمارند وحقایق رامی پوشانند گرفت بهترآن است که خود من نیز پنهانی شراب ننوشم و به کوی میکده علمی برافرازم تا همگان بدانند که من شرابخواره وساکن میخانه هستم فضیلتی والاتر ازیکرنگی وصداقت وسادگی دراین دنیا وجودندارد. باصداقت عَلَم برفرازمیخانه برافراختن،هزارباربهترازریاکاری وتظاهروخودنماییست.
خدای رامددی ای رفیق ره تامن
به کوی میکده دیگرعَلم برافرازم
بیا که وقت شناسان دو کون بفروشند
به یک پیاله میِ صاف وصحبت صَنمی
دوکَون: دنیا و آخرت
صحبت صنمی: هم نشینی با دلبر ومعشوقی
"وقت شناسان" همانهایی که هستندکه درلحظه ی حال،همینجا وهم اینک حضوردارند وخوشبختی وشادمانی راآرزو نمی کنند بلکه آن را درلحظه ی حال که همیشه وپاینده هست درمی یابند وشادمانی دابادیگران به اشتراک می گذارند.
معنی بیت: وقت شناسان وآنها که ارزش وقت رابه خوبی می دانند دنیا وآخرت را به یک پیاله شراب وهم نشین شدن با دلبری می فروشند بیا وارزش وقت رابدان وهم اینک ودرهمینجا به عیش وعشرت وشادیخواری بپرداز که خیلی زود دیر خواهد شد وآن روز پشیمانی سودی نخواهدداشت.
حالیامصلحت وقت درآن می بینم
که کشم زخت به میخانه وخوش بنشینم
دوام عیش وتَنعّم نه شیوه ی عشق است
اگر معاشر مایی بنوش نیش غمی
تنعّم: برخورداری ازنازونعمت
شیوه: روش، راه و رسم
نیش: زهروتلخی
معنی بیت: درطریق عشق چنین نیست که همواره ازنازونعمت بهرمندباشی اگردراین طریق گام گذاشته وباماهمراه وهمنشین شده ای خود راآماده کن که گهگاه پس ازبوس وکناروهمآغوشی ، باید نیش غمی نیز نوش جان کنی
نازپرورد تنعّم نبرد راه به دوست
عاشقی شیوه ی رندان بلاکش باشد
نمیکنم گلهای لیک ابر رحمت دوست
به کِشته زار جگرتشنگان نداد نمی
ابر رحمت: لطف ومرحمت دوست به ابری تشبیه شده است.
نَمی: رطوبتی، آب اندکی
معنی بیت:گله وشکایت نمی کنم امّا ابر لطف ومرحمت معشوق،حتّی نم ناچیزی بر کِشتزار تشنه ی جگر سوختگان وعاشقان نبارید! دراینجا پارادکس حافظانه ای که دراغلب غزلها شاهد هستیم رخ داده است. شاعرقصد گله ندارد ودرعین حال گله وشکایت دارد اما با بیانی حافظانه وارادت واحترام.
چرابه یک نی ِقندش نمیخرندآن کس
که کرد صد شکرافشانی از نی ِقلمی
احتمالا دراین دوره، چاپلوسان وریاکاران باچرب زبانی ودسیسه چینی، موقتاجایگاه حافظ را دربارگاه پادشاه اشغال کرده وبازارپاچه خواری گرم وپررونق بوده است.
نی قند: نی شکر، به یک نی ناچیزوکم ارزش
"شکرافشانی" کنایه ازاشعار وغزلیّاتِ شیرین همچون شکراست
نیِ قلمی: نی کِلکی ، قلمی که از نی تهیّه شده باشد. هنوز نیزقلم خوشنویسی ازنی ساخته می شود.
معنی بیت: درشگفتم که چرا به کسی که ازنی ِقلم ِ خویش صدها غزل شیرین وناب تراوش کرده حتّی یک ساقه نیشکر بی ارزش نیزبه عنوان شیرینی وپاداش نمی دهند!
منم آن شاعرساحرکه به افسون سخن
ازنیِ کِلک همه قند وشکرمی بارم
سزای قدرتوشاها به دست حافظ نیست
جز از دعای شبی و نیاز صبحدمی
رابطه ی حافظ باپادشاهان هم عصر خود به ویژه شاه منصور،شاه شجاه وشاه یحیی و...رابطه ای فراترازرابطه ی شاه وشاعر که درقدیم مرسوم بوده هست. اوبا دوستان پادشاه خویش روابط عاطفی عمیقی داشت نه خودرا کوچکتر وبی ارزش می دید نه آنهارا باارزش تر ازخود. اوتعادل مطلوبی دراین رابطه هاایجادکرده بود. اوباهنرمندی ضمن حفظ حرمت آنها، سعی می کرد بابرجسته سازی مولّفه های ارزشمنداخلاقی،لطایف حکمی ونکات عبرت آموز رابه آنهاگوشزدکرده وزمینه ی تغییردرنگرش آنهاراایجادکند.
ازعدالت نبود دور گرش پرسدحال
پادشاهی که به همسایه گدایی دارد.
معنی بیت: پادشاها،حافظ جزآنکه برای تونیم شب دعاکندوسحرگاهان به رازونیازعاشقانه بپردازد کار شایسته ی دیگری نمی تواندانجام دهد که درخور قدرومنزلت توبوده باشد .
هرصبح وشام قافله ای ازدعای خیر
درصحبت شمال وصبا می فرستمت
- ۹۹/۰۹/۲۶
- ۴۳۸ نمایش


