http:google-site-verification: google44dbf53098ef50a8.html google-site-verification: google44dbf53098ef50a8.html google-site-verification: google44dbf53098ef50a8.html

حافظانه

شرح غزلیات حافظ

حافظانه

شرح غزلیات حافظ

برداشتهای شخصی من از غــزلهای پیامبر عشق و ادب حضــرت حافـظ

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۴ مرداد ۰۴، ۲۳:۵۵ - نیک
    درود

ساقیا سایه ی ابر است و بهارو لب جوی

چهارشنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۹، ۱۰:۵۳ ق.ظ



ساقیا سایه ی ابر است و بهارو لب جوی

من نگویم چه کن اَراهل دلی خودتو بگوی

اهل دل: اهل ذوق و حال، صاحبدل
معنی بیت: ای ساقی، موسم بهاراست ودرزیر سایه ی ابربهاری برلب جویبار نشسته ایم من نمی گویم که دراین شرایط مطلوب چه کاری لازم است انجام دهی اگرتواهل ذوق واهل حال هستی خودت بگو.
حافظ می گوید خوشبختی درهمینجا وهم اینک درزمان حال است خوشبختی رانباید انتظارکشید خوشبختی به رایگان دردسترس همگان هست وباید آن رادریافت نمود. کسی که نتواند درسایه سارابر وزیر نورآفتاب با نسیم برقصد وآوازبخواند بی تردید باهیچ چیز احساس خوشبختی نخواهد کرد.انسان خردمند واهل ذوق خودراباحوادث جهان هماهنگ می کند ودرلحظه ی حال خوشبختی ورضایت درونی رادریافت می کند اما انسان نادان سعی می کند جهان را باخواسته ها وواکنشهای خود هماهنگ کند وچون این امر امکانپذیرنیست درنتیجه همیشه مضطرب ونگران است و خوشبختی راانتظارمی کشد انتظاری که هیچگاه برآورده نخواهدشد. کسی که تصور می کند باثروت اندوزی خوشبختی راخواهدچشید غافل ازاین هست که ثروت همچون آب شوریست که هرچه بیشتربنوشی عطش وتشنگی بیشترخواهدشد.
 ساقی به نورباده برافروزجام ما
مطرب بگوکه کارجهان شدبکام ما

بوی یک رنگی ازاین نقش نمی‌آیدخیز

دَلق آلوده ی صوفی به می ناب بشوی

یکرنگی : صداقت وبی ریایی
"این نقش" کنایه ای حافظانه وطعنه ای رندانه برای خرقه پوشیست. یعنی کسی که خرقه می پوشد وتظاهربه دینداری وپرهیزگاری می کند درحقیقت بازیگریست که در حال ایفای نقش ،بازی کردن  و ریاکاریست. حافظ ازخرقه وخرقه پوشی بیزاراست خرقه بیش ازآنکه نماد تقوا و پرهیزگاری باشدنمادفریب وریاکاریست. کسی که درپی تزکیه ی نفس و پرهیزگاریست  نیازی به لباس مخصوص ندارد ودرهرلباسی  بدون نمایش، ساده وبدون ادعا می تواند به پرورش افکارنیک وتزکیه ی نفس بپردازد.
دَلق: خرقه وجامه ی مخصوص صوفیگری.
معنی بیت: خرقه ولباس مخصوص، چنگی به دل نمی زند ازاین نقش ِخرقه پوشی ووانمودکردن به پرهیزگاری بوی صداقت ودرستی به مشام نمی رسد این لباس به فریبکاری ودورویی آلوده شده است برخیز وبا باده ی ناب که زداینده ی دروغ وریا ونیرنگ است لباس صوفی رابشوی تاپاک ویکرنگ گردد.
 ساقی بیارآبی ازچشمه ی خرابات
تاخرقه هابشوییم ازعُجب خانقاهی


سفله طبع است جهان بر کرمش تکیه مکن

ای جهان دیده ثبات قدم از سفله مجوی

سفله طبع: بد سرشت وبدنهاد
ثباتِ قدم:وفاداری، پایداری واستقامت
معنی بیت: جهان پرازظلم وبی عدالتیست ،روزگار بدسرشت وبدذات است به بخشش وکرم اودل خوش مکن ای کسی که سرد وگرم روزگار را چشیده ای توباید به تجربه دریافته باشی که همه چیزفناپذیروناپایداراست انتظاروفاداری و پایداری ازچرخ بدنهادِفلک، انتظاری بس عبث وبیهوده است. بدون توقع داشتن، وهمراهی باحوادث پیرامونی همیشه آرامش ورضایت درونی رارقم خواهدزد.
فی الجمله اعتمادمکن برثبات دهر
کاین کارخانه ایست که تغییرمی کنند


دو نصیحت کنمت بشنو و صد گنج ببر

از در عیش درآ و به ره عیب مپوی

مپوی: طی مکن، مرو
معنی بیت: دونصیحت می کنم آنهارا آویزه ی گوش کن تاصدها گنج نصیبت گردد اوّل اینکه عیش وعشرت وشادمانه زیستن راسرلوحه ی امورات خویش قراربده سعی کن به هربهانه ای لبخندبزنی وباتمام اتفاقات رابا روی خوش بپذیری دوّم سعی کن هرگز درپی عیب جویی مباش که این دو رمز رستگاری ونجات است بجای دیدن نواقص وعیبها،خوبیهاوزیبائیهارا ببین، زیبایی درنگاه توست آن راکشف کن تاجهان پیرامونت زیباترگردد.
کمال سِرّمحبّت ببین نه سرّ گناه
که هرکه بی هنرافتد نظربه کند.


شُکرآن را که دگرباررسیدی به بهار

بیخ نیکی بنشان و رهِ تحقیق بجوی

بیخ نیکی: نیکی بصورت پنهانی به درختی تشبیه شده است  
معنی بیت: ای دل به شکرانه ی زنده بودن وبه پاس آنکه دوباره بهارراتجربه می کنی درحالی که بسیاری ازهمراهان وهمنوعانت با رخت بربستن ازاین جهان، ازدیدن دوباره ی بهار محروم شدند درخت نیکوکاری بنشان ودرپی یافتن حقیقت زندگانی تحقیق وتفحّص کن وکنجکاوانه به مناطق بکر ناشناختگیها قدم بگذار که وقت بسیارتنگ است.
ده روزه مِهرگردون افسانه است وافسون
نیکی به جای یاران فرصت شماریار


روی جانان طلبی آینه را قابل ساز

ورنه هرگز گل ونسرین ندمدزآهن وروی

"آینه " دراینجا استعاره ازدل است وقابل ساختن آن تزکیه وپرهیزگاریست نه خرقه پوشی وریاکاری.
" قابل سازی"کنایه ازتلاش برای نزدیک شدن به کمال است. چنانکه درقدیم هنوزجیوه کشف نشده بود آینه راباصیقل دادن فلزات درست می کردند دل رانیزبایدباصیقل دادن(پرهیزگاری وزدودن زنگار هوا وهوس) به کمال رساند تاقابلیّت انعکاس عکس رخساریارراپیداکند.
معنی بیت: اگرآرزومنددیدن رخساریار راهستی باید دلِ زنگاربسته راصیقل دهی تا همچون فلّزی که دراثرصیقل تبدیل به آینه می شود قابلیّت انعکاس عکس یاررا پیداکند همانگونه که هرآهن ورویی بدون صیقل خوردن آینه نمی گرددوعکس گل سرخ ونسرین منعکس نمی کند هر دل زنگاربسته ازهوا وهوس نیزنمی تواند عکس رخ جانان رادریافت ومنعکس کند.
نظر پاک تواند رخ جانان دیدن
که درآیینه نظرجزبه صفانتوان کرد


گوش بگشای که بلبل به فغان می‌گوید

خواجه تقصیر مفرما گل توفیق ببوی

خواجه تقصیر مفرما: ای آقا سستی وکوتاهی مکن
توفیق: بهروزی وپیروزی، تایید ومدد الهی
گُلِ توفیق: توفیق به گل تشبیه شده است.
معنی بیت: گوش دل بازکن وبشنوکه بلبل به آواز وفغان فریادمی زند: ای خواجه وای عزیز، سستی وکوتاهی مکن گامی پیش بگذاروبامیل ورغبت درپی کام دل باش تا توفیق بوییدن گل موفقیّت ومددخداوند نصیبت گردد.
همه پرندگان وحیوانات ودرختان بی هیچ دلیلی شاد وسرمست وخوشبخت هستند فقط انسان است که همواره درجستجوی خوشبختیست هیچ پرنده ای مثل انسان، گرفته وناشادنیست هیچ حیوانی به اندازه انسانها غمگین وعبوس نیستند خوشبختی ورضایت رانباید انتظارکشید بلکه بایدآن راخواست ودریافت نمود.
به صوت وبلبل وقمری اگرننوشی می
علاج کی کنمت آخرالدوا الکی؟! 


گفتی از حافظ ما بوی ریا می‌آید

آفرین برنفست بادکه خوش بردی بوی

بوی ریا: نشانه های ریا و تزویر
خوش بُردی بوی: خوب تشخیص دادی
معنی بیت: ای که گفتی ازگفتاروکردار حافظ بوی ریاوتظاهربه مشام می رسدمرحبا وآفرین بر نفسِ توباد که خوب تشخیص دادی همانگونه که فکرمی کنی حافظ ریاکاراست!
گرچه درمصرع دوم این بیت طنزی رندانه نهفته و"آفرین" دراینجا بیشتربع معنای ریشخند و تمسخر آمده است صرف نظرازاین ریشخند، چنانکه ملاحظه می شود حافظ برخلاف زاهد وواعظ  که همواره خودرا مقدّس ومنزّه نشان می دهند هرگزادّعای پاکدامنی وصداقت وراستی نمی کند وهرگاه که خودرااز دیدگاه شخص ثالث به دیده ی قضاوت می نگرد غالباً خودرافردی سیاه نامه و گناهکار معرفی می نماید.  تازشتی و قباحت  گناه رابرجسته ترسازد وبه مخاطبین خود نشان دهد. وبه عبارتی دیگر حافظ رندانه درجلدِ گناهکارفرومی رود تاسرانجام پس ازپالایش وتزکیه ی درون ازنیکنامی سربرکند درحالی که واعظ وزاهد، جاهلانه درجلدتقوا و پرهیزگاری فرومی روند لیکن درنهایت ازریاکاری وگناه سردرمی آورند.چنانکه می بینیم همین اعتراف واقرارصادقانه ی حافظ به گناه، ووانمود نکردن به تقوا وپرهیزگاری، خود گواهِ روشنی به صداقت وبی ریایی اومبدّل می شود و محبوبیّت واعتبارش رافزونی می بخشد.
می خور که شیخ وحافظ ومُفتیّ ومحتسب
چون نیک بنگری همه تزویرمی کنند.

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۹/۰۹/۲۶
  • ۴۷۶ نمایش
  • رضا ساقی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی