حافظانه

شرح غزلیات حافظ

حافظانه

شرح غزلیات حافظ

برداشتهای شخصی من از غــزلهای پیامبر عشق و ادب حضــرت حافـظ

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات

یارب این نوگل خندان که سپردی به منش

شنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۹، ۰۳:۰۸ ب.ظ



یارب این نوگل خندان که سپردی به منش 

می‌سپـارم به تواز چشم حسود چمنش 


نوگل خندان: استعاره ازمعشوق نوجوانست.
چمن: استعاره ازاطرافیان ،به ویژه رقیبان است
چشم حسودِ چمنش: استعاره ازتنگ نظری رقیبان است. رقیب یامراقب، درفرهنگِ حافظانه نسبت به رابطه ی عاشق و معشوق بدنظروتنگ چشم است.کاسه ی داغ ترازآش است! دراینجا درمعنای سطحی خودِ چمن نیزکه نسبت به گل رنگ وبوی خاصّی ندارد به رنگ وبوی گل حسادت می کند.!.....
معنی بیت: خدایا این معشوق نوجوان شادان وبانشاطی که به من عنایت کرده وهدیه داده ای، می سپارم به خودت تامرحمت کنی ازچشم ِ حسودِ اطرافیان وبدنظرها محافظت فرمایی.
هر گلِ نو که شد چمن آرای
زاثررنگ وبوی صحبتِ اوست.     


گر چه ازکوی وفا گشت به صدمرحله دور
 
دور بـاد آفت دور فلک از جان و تـنش 


اگرچه این نوگل خندان ومعشوق نوجوان من ازکوی وفاداری وعهدوپیمان فرسنگ ها دورشده ونسبت به من بی وفاست لیکن من آرزوهای خوبی برای اودارم ازخدامی خواهم که ازبلایامحفوظ واز آفاتِ روزگاردراَمان باشد. 
اگربرجای من غیری گزینددوست حاکم اوست
حرامم باداگرمن جان به جای دوست بگزینم


گر به سرمنزل سلمیٰ رسی ای باد صبا 

چشم دارم که سلامی برسانی زمنش

 
سلما: ازچهره های عشق وعاشقی ادبیّاتِ تازیان است که واردِ ادبیّاتِ فارسی شده واستعاره ازمعشوق است.

سرمنزلِ سلمی: سرمنزل معشوق
معنی بیت: ای بادصبا که به بارگاهِ معشوق دسترسی داری حال که معشوق فرسنگها ازمن دورشده ومرابه فراموشی سپرده، چشم امیددارم حداقل سلام مرابه آن معشوقِ عزیزبرسانی.
ای صبا گربگذری برساحل رودِ اَرس
بوسه زن برخاکِ آن وادیّ ومشکین کن نفس
منزل سلمی که بادش هردَم ازما صدسلام
 پُرصدای ساربانان بینی وبانگِ جَرَس


به ادب نافه‌گشایی کن ازآن زلفِ سیاه 

جای دل‌های عزیزست به هم برمزنش
 
 "به ادب نافه گشایی کن" بااحترام وادب گیسوی یاررا بگشاوعطرافشانی کن. 
معنی بیت: درادامه ی بیت پیشین می فرماید:
 ای بادصبا گیسوان یار رابااحترام وادب نوازش کن وشمیم ِ جانبخشش را محترمانه بیافشان، حلقه حلقه های گیسوی یارمَسکن وماوای دلهای عزیز زیادیست،مواظب باش وبه هم مزن وپریشانش مکن. 
آن طُرّه‌ که هرجعدش صدنافه ی چین ارزد
خوش بودی اگربودی بوئیش زخوش خویی


گودلم حقِّ وفاباخط وخالت دارد

محترم داردر آن طُرّه‌ی عنبرشکنش


حقّ وفا : حق دوستی 
خط : موهای نرم و ظریف که گِرداگردِ صورت، پشتِ لب و بناگوش جوانان می روید وبرزیباییِ  چهره  می افزاید.   
طرّه : آن بخش ازموی  سر که برپیشانی ریخته می شود.    
عنبرشکن : عطر زلفِ توقیمت وارزش عنبررامی شکند.   

معنی بیت: ای صباپس ازآنکه ازآن زلفِ سیاهِ معشوق،به ادب ومتانت نافه گشایی کردی، ازطرفِ من بگوکه دلم ازوفادارانِ صمیمی خط وخال توبود درمیان آن زلف عطرسای خویش، که ازخوش بویی ارزش وقیمتِ عنبررامی شکند حُرمتش رابه نیکویی نگهدار.
چودل درزلفِ توبسته ست حافظ
بدینسان کاراودرپامیفکن


در مقامی که به یاد لب او می نوشند
 
سِفله آن مست که باشدخبرازخویشتنش
 

مقام: رتبه،جایگاه،مکان
" میْ (شراب) نوشند" را می‌توان "می نوشند" نیزخواند هردوخوانش درست است.
سِفله : پست ، فرومایه

معنی بیت : در آن جایگاه ورتبه ای که به یادِ لبِ یـار باده نوشی می کنند، چنانچه کسی ازنوشندگانِ باده، آنقدرمست نشده باشد که ازهستی خویش بی خبرافتاده باشد قطعاً از پَستی و فرومایگی ِ اوست. چراکه ازنظرگاهِ حافظ، به یادلبِ لَعل ِیارآبِ خالی هم که  بنوشی،مستی بخش خواهدبود.
آب وآتش به هم آمیخته ای ازلب لعل
چشم بد دور که بس شعبده بازآمده ای 


عِرض ومال ازدرمیخانه نشاید اندوخت 

هرکه این آب خورَدرخت به دریافکنش 


عِرض : اعتبارو آبـرو
آب :  شراب
"رخت به دریا افکندن" :  "ترکِ تعلّقاتِ دنیوی کردن وهمه چیز جز عشق رها کردن"  معنی بیت : اگرتوقّع داری که ازمیخانه‌ی عشق ورندی، اعتبارو آبرو و مال و ثروت به دست آوری،سخت دراشتباهی! کسی که از شرابِ عشق نوشیده باشد نسبت به تعلّقاتِ دنیوی بی رغبت می گردد وبرای سبکتر شدن؛ همه ی آنچه که به اعتبار وآبرو ومال وثروت مربوط می شودرا به دریا می‌افکند وخودراازبندِ علایق خلاص می گرداند.    
غلام همّتِ آنم که زیرچرخ کبود
زهرکه رنگِ تعلّق پذیرد آزاداست


هر که ترسد زمَلال اندُهِ عشقش نه حلال
 
سرما وُ قدمش ، یا لب ما وُ دهـنـش


ملال: ناراحتی ها ورنج ها 
هرکسی که ازرنج ومشکلات وناراحتی ها بترسد، غم ِعشق که خودسعادت ونعمتی بزرگ است حرامش باد. ماعاشقان ازروزاوّل چنین انتخاب کردیم: یاسرمادراین راه،خاکِ راهِ یارخواهدشد یاسرانجام لب برلب یار خواهیم رساند واز شرابِ لعلش خواهیم چشید، راه دیگری نیست وازرنج ومشکلات هراسی به دل نداریم.
دوای تو دوای توست حافظ
لبِ نوشش لبِ نوشش لبِ نوش


شعرحافظ همه بیت الغزل معرفت ست
 
آفرین بر نَفَس دلکش و لطف سخنش 


بیت الغزل :  زیباترین و ناب‌ترین بیت از یک غزل،شاه بیت
معرفت :آگاهی ودانش، شناختِ حقیقت و عشق
معنی بیت : تمامِ اشعار حافظ، تک بیت های نغزوپرمعنایی هستند که درموردِ عشق ومعرفت گفته شده است. مرحبا به نَفَس ِ پاک او وآفرین برلطایف وظرایفی که درشعرهای دلپذیر اونهفته است.
زشعردلکش حافظ کسی بودآگاه
که لطف طبع وسخن گفتن دری داند

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۹/۰۹/۲۲
  • ۱۵۳۸ نمایش
  • رضا ساقی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی