حافظانه

شرح غزلیات حافظ

حافظانه

شرح غزلیات حافظ

برداشتهای شخصی من از غــزلهای پیامبر عشق و ادب حضــرت حافـظ

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات

طُفیل هستی ِعشقند آدمیّ و پری

دوشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۹، ۰۶:۲۱ ب.ظ



 طُفیل هستی ِعشقند آدمیّ و پری

ارادتی بنما تا سعادتی ببری


طُفیل:کسی یاچیزی که وجودش وابسته به وجود کس یا چیز دیگر است مانند کسی که ناخوانده همراهِ شخص مهمان به مهمانی می‌رود. وابسته
هستی : وجود
آدمیّ وپری: انسان و جنّ و فرشته
ارادتی بنما: ابرازتوجّه وعنایت کن
معنی بیت: بود ونبود همه ی آدمیان وجنّ وفرشتگان همه وابسته به وجودعشق هستند تو نیزبه عشق روی کن تاسعادتمند ورستگارگردی.
ازنظرگاه حافظ «عشق خداست وخدا عشق است» وبنظر چنین می رسد که همین اعتقاد و ایمان راسخ، راز ماندگاری ِ آن عزیز بی همتاست. بی شک اوپیامبر عشق است که انسانها را اینچنین دلسوزانه به عشق ورزیدن فرامی خواند وراه ورسم آن راآموزش می دهد. حافظ به تنهایی یک مذهب است،یک مکتبِ انسانساز است وبه هیچ یک از ادیان ومذاهب تعلقی ندارد، اوفراتر ازآنها ومستقل است. چراکه عشق فراتر ازمکان وزمان است..درمکتب آسمانی او هرگز ازوَعظ ،وَعده،گناه ، ثواب، تقوی ودانش صحبتی به میان نمی آید. پیامِ حافظ مَشحون ازمهر ومحبت، راستی ودرستی،شادی ونشاط وعشق وامید میان خالق ومخلوق است.او پیوسته انسانهارا به دوری از اوهام وخرافات تشویق کرده و بجانبِ فهمِ زیباییها هدایت می کند. چهره ای که حافظ از خدا ترسیم کرده است ، یارِآشفته مویی ِ غزل خوانیست که با پیراهنی سینه چاک، در حالی که جامی پر از شراب محبّت رابا طنّازی دردست گرفته،با لبی خندان ،سربه راه ،صلح جو واز روی مهر،نیم شب ،نرم نرمک به سراغِ عاشق دلداده ی ِ خویش می آید تااورا موردِدلجویی ،نوازش و لطف ومرحمتِ قرارداده وبا سخنان گرم و سحر انگیزش سرمست نماید. 
جهان وباقی وفانی فدای شاهد وساقی
که سلطانیّ عالم راطفیل عشق می بینم


بکوش خواجه وازعشق بی‌نصیب مباش

که بنده را نخرد کس به عیب بی‌هنری


خواجه: آقا،سرور،بزرگ
"بنده": غلام ونوکر
بی هنری: کسی که هیچ هنری ندارد. عشق ورزی درنظرگاه حافظ یک هنراست دراینجا "بی هنری" کنایه ازکسی که عشق نمی ورزد.
معنی بیت: ای سرور وای که قصد رسیدن بع بزرگی داری سعی کن از عشق بی نصیب مباشی براساس همان حقیقت که غلامِ بی هنر خریدار وطالبی ندارد آدم بی عشق نیز هیچ ارزشی ندارد خاصیّت وارزش واهمیّت آدمی به عشق است وبس.
عشق می ورزم وامیّد که این فنّ شریف
چون هنرهای دگرموجبِ حرمان نشود



می ِصبوح و شکرخواب صبحدم تا چند

به عذر نیم شبی کوش و گریه سحری


"میِ صبوح" آن می که هنگام صبح نوشند.
معنی بیت: تابه کی می خواهی صبح به باده نوشی بپردازی و  ودرخواب شیرین سحرگاهی فرو روی؟ کمی نیزوقت برای رازونیازبا معبود اختصاص بده نیم شبی برخیزوبرای گناهان خویش عفو وبخشش طلب کن واشگ ندامتی سحرگان ازدیدگان خویش روان کن. 
تاکی میِ صبوح وشکرخواب بامداد
هشیارگردهان که گذشت اختیارعمر


تو خود چه لُعبتی ای شهسوار شیرین کار

که دربرابر چشمیّ و غایب از نظری


لُعبت: بازیچه،هرآنچه که باآن به بازی پردازند. دلبرشوخ،معشوق
شهسوار: سوار دلاور، چالاک، و ماهر در اسب‌سواری 
معنی بیت: ای شهسوار شیرین رفتار وخوش حرکات توخودچه دلبرشوخ وطنّازی هستی که از یکطرف همواره درمقابل چشمان منی وازیکسو همیشه ازنظرغایب هستی!
به پیش خیل خیالش کشیدم ابلق چشم
بدان امید که آن شهسواربازآید


هزار جان مقدّس بسوخت زین غیرت

که هر صباح و مَسا شمع مجلس دگری


"جان مقدس" کنایه ازجان پاک و بی آلایش عاشقان
غیرت: رشک وحسد
صباح: صبح
مسا: شب
معنی بیت: ازاین رشک وحسد که هرصبح وهر شب مجلس افروز دیگران هستی جان هزاران عاشقانت درسوز وگدازافتاد وسوخت.
شمع هرجمع مشوتاکه نسوزی مارا
یادهرقوم مکن تانروی ازیادم


ز من به حضرت آصف که می‌برد پیغام

که یاد گیر دو مصرع ز من به نظم دَری


"آصف ابن برخیا": نام وزیر حضرت سلیمان است . حافظ غالباً این لقب را به وزیران باکفایت مثل تورانشاه می داد.
نظم دری: شعرپارسی
معنی بیت: چه کسی ازمن به حضرت آصف پیغام می برد به اوبگوید که: یک بیت نکته دار ازمن به شعرپارسی یادبگیرودر خاطرنگاهدار:



بیا که وضع جهان را چنان که من دیدم

گر امتحان بکنی می خوری و غم نخوری


معنی بیت: ای آصف بدان که اوضاع دنیا را چنانکه که من تجربه کردم اگرتونیزامتحان کنی درمی یابی که باباده بنوشی غم واندوهت ازبین می رود.
چون نقش غم زدورببینی شراب خواه
تشخیص کرده ایم ومداوامقرّر است


کلاه سروریت کج مباد بر سر حُسن

که زیب بخت و سزاوار ملک و تاج سری


"کلاه سروریت کج مباد" کنایه ازاین است که همواره بزرگ و سرورباقی بمانی واساس بزرگی اَت زوال نپذیرد.
 زیب: زینت
معنی بیت: کلاه سروری وبزرگی اَت نیک  برسر زیبایت نشسته، امیدوارم همچنان این کلاه برسر توپایداربماند که تو خود تاج سرهستی وزینت بخت وطالعی  وبرازنده ی مملکت. 
یارمن باش که زیب فلک وزینت دهر
ازمهِ روی تو واشک چوپروین من است.


به بوی زلف و رُخت می‌روند و می‌آیند

صبا به غالیه سایی وگل به جلوه گری


به بوی: به امید،به آرزوی، درپی بوی معطّرتو
غالیه سایی: عطرساختن، خوشبو سازی. 
معنی بیت: بادصبا وگل به هوس شنیدن بوی خوش تو می آیند ومی روند صبابه این امید که ازبوی تومایه گرفته،عطربسازد وهوا راخوشبوکند وگل به شوق پراکندن بوی تومی شکفدوجلوه گری می کند.
مگرتوشانه زدی زلف عنبرافشان را
که بادغالیه ساگشت وخاک عنبر بوست


چو مُستعّد نظر نیستی وصال مجوی

که جام جَم نکند سود وقت بی‌بصری


مستعّد:‌کسی که آماده برای کاریست،سزاوار،قابل
مستعدِّ نظر: کسی که برای نظربازی کردن و همچنین دریافت نظرازسوی معشوق قابلیّت وشایستگی دارد. 
جام جم: جام افسانه ای که معروفست متعلّق به جمشیدبوده واوضاع واحوال جهان رادراو می نگریست. روشن است که  نابینایی که جام جم هم بدست داشته باشدنمی تواند چیزی ببیند. دراین بیت کسی که برای نظرکردن ودریافت نظرقابل نیست به نابینایی تشبیه شده که ازجام جم هیچ بهره ای نخواهدبرد.
بی بصری: نابینایی
وصال: رسیدن به معشوق.
معنی بیت: وقتی که توانایی نظربازی کردن وقابلیّت دریافت نظرازجانب معشوق را نداری بیهوده درپی رسیدن به وصال مباش باید رسم وراه نظربازی ودلدادگی رابیاموزی وقابلیّت پیداکنی تابه وصال راه یابی  چنانکه وقتی نابینا باشی جام جم هیچ تاثیری برای تونخواهد داشت.
کسی که حُسن وخط دوست درنظردارد
محقّق است که اوحاصل نظردارد


دعای گوشه نشینان بلا بگرداند

چرا به گوشه ی چشمی به ما نمی‌نگری


"گوشه نشینان": برکناره نشستگان،درویشان وپرهیزگاران، عاشقان
معنی بیت: دعای پرهیزگاران که ازسرصدق وراستی صورت می پذیرد اثرگذار وبلاگردان است ای محبوب چرا به گوشه ی چشمی به عاشقان ِ گوشه نشین نمی نگری تا بلاها ومصیبت ها ی احتمالی دفع گردد.
یارب توآن جوان دلاورنگاه دار
کزتیرآه گوشه نشینان حذرنکرد


بیاوسلطنت ازمابخربه مایه ی حُسن

وزاین معامله غافل مشو که حیف خوری


"سلطنت ازما بخر" کنایه ازاینکه همه ی اختیارات مارابه دست گیر وبرماتسلطّ پیداکن وسلطان ماباش
مایه: آنچه که نقدبود،نقدینگی وسرمایه
مایه ی حُسن: جمال و زیبایی به نقدینگی وسرمایه تشبیه شده است. 
حیف خوری: دریغ وافسوس بخوری
معنی بیت: ای محبوب بیا ودرقبال نشان دادن جمال وزیبایی به ما، بیا واختیارما،مقام وموقعیّت ماوهرآنچه داریم رابگیروبرمامسلطّ باش این یک معامله ی خوب برای توست بایک حُسن فروشی می توانی تمام مال ومنال وجان ودل مارا تصاحب کنی وسلطان ماباشی اگرازاین معامله چشم پوشی کنی دریغ وافسوس خواهی خورد.
بکن معامله ای وین دل شکسته بخر
 که باشکستگی ارزد به صدهزاردرست


طریق عشق طریقی عجب خطرناک است


نعوذبالله اگر ره به مقصدی نبری!


طریق: راه و روش
نعوذ بالله:  پناه برخدا
معنی بیت: ای آنکه درطریق عشقورزی گام نهاده ای به هوش باش که این طریق بسیارخطرناک است وچه بسا که پناه برخدا شاید به منزل مقصود نرسی.
قطع این مرحله بی همرهی خضرمکن
ظلمات است بترس ازخطرگمراهی


به یُمن همّت حافظ امید هست که باز


اَری اُسامر لیلای لیله القَمری


معنی بیت: 
اَری: ببینم
اُسامر:  قصّه  وافسانه می گویم
لیلای: برای لیلای(معشوق) خویش
لیله القمر: شب مهتابی
معنی بیت: بااین اراده وهمّتی که درحافظ می بینم بسیارامیدوارم که به برکت خواست ودعای حافظ دوباره در یک شب مهتابی به معشوق خویش قصّه می گویم.
عاقبت دست بدان سروبلندش برسد
هرکه رادرطلبت همّت اوقاصر نیست

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۹/۰۹/۲۴
  • ۳۳۰ نمایش
  • رضا ساقی

پری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی