اگر آن طایر قدسی زدرم باز آید
طایرقدسی ایهام دارد :۱_ پرنده ایی ملکوتی وپاک منزّه و(همای سعادت) ۲_معشوق و یار فرشته سیرت
معنی بیت : چنانچه آن یارفرشته سیرت که درحال حاضر ازفیض حضورش محروم هستم دوباره بازگرددبه خانهام بیاید، عمرِ ازدست رفته وسپری شده یِ من مجدداً بازخواهد گشت ومن ِپیرانه سر، دوباره جوانی آغاز خواهم کرد.
»عمر بگذشته« هم به معنای " عمر سپری شده" وهم به معنایِ «معشوق» است. امروزه هم به دلبندان وعزیزان میگویند : عمرم ،توعمرمنی.
بازآی که بازآید عمرشده یِ حافظ
هرچندکه نایدبازتیری که بشدازدست
دارم امّیدبراین اشکِ چوباران که دگر
برق دولت که برفت از نظرم باز آید
برق: صاعقه، نور، درخشندگی
دولت: معشوق ،نیکبختی ، سعادت
مقصوداز «برق دولت» محبوب، معشوق وعزیزی که مخاطب این غزل هست وروی سخن شاعربا اوست. هم او که حضورش دولتی عظیم بود ووقتی درمقابل چشمان شاعر حاضر می گشت چشمان شاعر ازدرخشندگی برق می زد .
معنی بیت:
همچنان امیدوارم براین اشک دمادم که مانندبارش باران استمرار داشته باشد تاشاید آن عزیزی که رفته وهیچ خبری ازاوندارم درمقابل چشمانم ظاهر و نمایان گردد. گریه ی زیادعاشق درفراق یار سرانجامی خوش داشته واغلب سبب میگردد که معشوق دلش به رحم آمده وبسوی عاشق بازگردد همچنانکه باران فراوان موجب ایجادرعدوبرق وصاعقه، نور، درخشش خیره کننده میگردد.
گریه ی شام وسحر شکرکه ضایع نگشت
قطره ی باران ما گوهریکدانه شد
آنکه تاج سـرمن خاک کف پایش بود
از خدا مـیطلبم تا به سـرم باز آیـد
معنی بیت:
دوباره ازخدا وند می طلبم که خاک کف پایِ آن کسی که (معشوق) تاجِ سرمن بودرابه من بازگرداندومرا ازفیض وصال بهره مندسازد.
دست ازطلب ندارم تاکام من برآید
یاجان رسدبه جانان یاجان زتن برآید.
خواهم اندر عقبش رفت به یاران عزیز
شخصم ار بـاز نـیاید خـبـرم بـاز آید
معنی بیت:
به دنبال آن یار سفر کرده خواهم رفت هرچندکه مرارتها وسختی های فراوان پیش رویم باشد.من تازمانی که به هدفم نرسم تلاش خواهم کرد. شخصم(تنم،وجودم) چنانچه بازنیاید حداقل خبرمرگم به یاران وبازماندگان عزیزم خواهدرسید.حتی اگر زنده نمانم و خبر مرگم به شما برسد .
رحم آربردل من کز مهر روی خوبت
شد شخص ناتوانم باریک چون هلالی
گـر نــثار قـدم یـار گـرامـی نـکنـم
گوهرجان به چه کار دگرم باز آید؟
اگر جان گرامی وعزیز را فدای قدوم مبارک دوست (معشوق) نکنم پس گوهر ارزشمندجان به چه درد دیگری میخورد ؟ ! اگر معشوق نباشدهمان بهترکه جان نیز نباشد.جان عاشق وقتی ارزش دارد که درراه معشوق نثارگردد.
جان بی جمال جانان میل جهان ندارد
هرکس که این نداردحقا که آن ندارد
کوس نو دولتی ازبام سعادت بزنم
گـرببینم کـه مهِ نوسغرم بـاز آیـد
انسجام ویکپارچگی دراین غزل تاآخر نمودبارزداشته وموضوعِ آرزوی بازگشت یارسفرکرده ،همچنان استمراردارد.
کوس: طبل بزرگ
معنی بیت:
اگر ببینم که آن یار سفر کردهام بازگشته است، بر بام خوشبختی رفته وبه نشانه ی شادمانی طبل بزرگ مینوازم و ازشعف وشوروشادی، همگان راآگاه می سازم که یارم بازگشته ومن خوشبخت وسعادتمندشده ام.
کوس ناموس توبرکنگره یِ عرش زنیم
علَمِ عشق تو بربام سماوات بریم
ناگفته نماندکه در قدیم بخاطر چند چیزکوس وطبل می زدند : 1- وقتی کسی به پادشاهی میرسید چندین نوبت بر بام قصرشاهی کوس می نواختند ،. 2- وقتی کسی به مقامی میرسید. 3- وقتی پاشاه برای سفر یا شکار حرکت میکرد. 4- برای اعلام رؤیت هلال درماه رمضان وبیدارکردن مردم جهت صرف افطار وسحری وعبادت و........
مانعش غلغل چنگستوشَکَرخواب صبوح
ور نـه گر بـشـنـود آه سـحـرم بـاز آید
غلغل: نواو آهنگ
چنگ (از سازهای زهی ایرانیست)
خواب شیرین صبوح: خواب صبحگاهی (خواب پس از نوشیدن شراب بامدادی )
معنی بیت:
محبوب من دایم مشغول عیش وعشرت است بانگ ونوای چنگ وغلغله ی شادی وخواب شیرین صبگاهی مانع ازاین میشود که معشوق آه و نالهی سحرگاهی مرا نشنوداگر این خوشگذرانیهامحبوب نبود بی تردید آه سحرگاهی مرا می شنیدو بسوی من بازمیگشت.
بادل سنگینت آیاهیچ درگیردشبی
آه آتشناک وسوزسینه شبگیر ما؟
آرزومنـد رخ شـاه چـو مـاهم حـافظ
هــمّتی تا بـسـلامت ز درم بـاز آیـد
آرزوی دیدارمعشوق ماهرو رادارم ومشتاقانه درانتظاری سخت بسر می برم . ای حافظ همتّی کن، دعایی کن تا شاه(معشوق) به سلامت باز گردد.
ماشبی دست برآریم ودعایی بکنیم
غم هجران توراچاره زجایی بکنیم.
- ۹۹/۱۰/۰۲
- ۳۸۵ نمایش